printlogo


کد خبر: 215345تاریخ: 1398/10/28 00:00
گفتارها و نوشتارهایی درباره یوم‌الله حمله به عین‌الاسد
اولین اعتراف

گروه بین‌الملل: تلفات آمریکا از زیر خرابه‌های پایگاه عین‌الاسد آرام‌آرام در حال رونمایی و آشکار شدن است. آمریکایی‌ها اگرچه در ابتدا رویکرد خود را بر انکار هرگونه تلفات نظامی در سیلی موشکی ایران گذاشتند اما زمان زیادی نگذشت که با وجود سانسور بی‌سابقه خبری، رسانه‌های دنیا تردیدهایی جدی درباره روایت ترامپ و دوستانش از میزان تلفات آمریکا مطرح کردند. 
صدای گریه‌های مادری که در گفت‌وگوی تلفنی با یک شبکه تلویزیونی آمریکا فریاد می‌زد 
8 روز است از فرزندش که در عین‌الاسد خدمت می‌کرد، خبری ندارد و مقامات نظامی آمریکا هم حاضر به پاسخ دادن به وی نیستند، مشتی از خروار است که در روزهای گذشته بارها در سطح فضای مجازی دست به دست شده است. 
مقامات امنیتی آمریکا در 5 روز ابتدایی بعد از حمله ایران به عین‌الاسد با بستن درهای این پایگاه و جلوگیری از ورود خبرنگاران و افراد غیرآمریکایی به این پایگاه 3 رویکرد عمده را در سطح رسانه‌های‌شان پیگیری کردند تا اخبار عین‌الاسد به روایت خود آنها منتشر شود و به نوعی افکار عمومی را مدیریت کنند. 
این 3 رویکرد عبارت بودند از: انکار، تردید و تایید. 
در محور اول رسانه‌های آمریکایی روایت ترامپ را بی‌چون و چرا پذیرفته و به استناد توئیت وی در ساعت اول حمله که نوشت «همه چیز خوب است...» اعلام کردند کسی در حمله ایران حتی آسیب هم ندیده است. این «عملیات روانی» چاشنی دیگری هم برای فرمایشی نشان دادن حمله ایران داشت و آن اعلام «خبر داشتیم» بود. این روایت تلاش می‌کرد به مخاطب خود اینگونه القا کند ایران زمان و مکان حمله را به طرف آمریکایی اطلاع داده بود و موشک‌ها هم به بیابان‌های داخل مقرآمریکایی عین‌الاسد اصابت کرده‌اند. آمریکایی‌ها تلاش زیادی کردند دنیا باور نکند ایران توانسته با وجود ادعا و سخن‌پراکنی‌های ترامپ، سیلی سختی به آمریکایی‌ها بزند و آمریکا هم توان جبران نداشته باشد. عین‌الاسد فقط پایگاه آمریکا نبود، اعتبار و حیثیت نظامی آنها هم بود که با موشک‌های ایران از بین رفت. ایران در آن شب هرچه زد به هدف خورد. 
هرچه از سیلی موشکی ایران گذشت، از میان گردوغبار عین‌الاسد صدای رسانه‌های آمریکا بلند شد که خطاب به دولتمردان این کشور می‌گفتند اگر عین‌الاسد تلفاتی نداشته است، چرا اجازه ورود رسانه‌ها را نمی‌دهید. خبرنگار شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان که «خودی» ارتش آمریکا محسوب می‌شود، با دوربین وارد عین‌الاسد شد تا روایت ترامپ را به دنیا پمپاژ کند. آنچه وی از محل اصابت موشک‌های ایران که تاسیسات اصلی و راهبردی، مرکز فرماندهی، اقامتگاه سربازان، محل دپوی پهپادها و بالگردها و... بود نشان داد، نه‌تنها روایت ترامپ را تایید نکرد، بلکه حتی سی‌ان‌ان هم برای از دست ندادن مخاطب خود به این نکته اعتراف کرد محال است کسی از این ویرانه‌ها زنده بیرون آمده باشد. آرام‌آرام ورق‌ها برگشت. یکی از فرماندهان آمریکایی عین‌الاسد از مشکلات روحی و روانی سربازان عین‌الاسد بعد از حمله ایران سخن گفت و خبرها حاکی از ارسال زخمی‌های این حمله به بیمارستان‌های نظامی آمریکا در عراق و سایر بخش‌های  منطقه بود. 
خبر اعلام کشته‌های عین‌الاسد «فعلا» خط قرمز آمریکاست و ترامپ همه کار می‌کند تا دنیا نفهمد حماقت وی چه تعداد جنازه‌ روی دست مردم آمریکا گذاشته است. 
هرچه باشد دولت آمریکا از سیاست انکار تلفات عین‌الاسد، ناگزیر در حال پیمودن مسیر تایید تلفات است. 
در همین راستا آنها دیروز ناگزیر شدند با وجود انکارهای اولیه، اما اعتراف کنند که در جریان حمله ایران به عین‌الاسد 11 نظامی آمریکایی زخمی شده‌اند. به گزارش الجزیره، بیل اوربان سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا اعلام کرد در حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عین‌الاسد در عراق 11 نظامی آمریکایی زخمی شده‌اند. 
اعلام این 11 نفر در حالی است که ارتش آمریکا پیش از این حتی یک زخمی را هم انکار می‌کرد. به ادعای این مقام امنیتی- نظامی ارتش آمریکا،  این 11 نفر ضربه مغزی شده‌اند. جالب اینکه مقامات آمریکایی در توجیه دلیل دیر اعلام کردن این خبر گفته‌اند در 24 ساعت گذشته فهمیده‌اند نیروهای‌شان آسیب مغزی دیده‌اند. 
مایلز کاگینز، سخنگوی فرماندهی ارتش آمریکا در بغداد نیز در جمع خبرنگاران گفت: این نظامیان آمریکایی از طریق هوایی به کویت و آلمان منتقل شدند و در آنجا به خاطر آسیب‌های تروماتیک مغز تحت درمان قرار گرفتند و آزمایش‌های بیشتری از آنان به عمل آمد. 
روایت فعلی ارتش آمریکا از تعداد زخمی‌های حمله ایران به عین‌الاسد بر اساس آنچه از کیفیت و تخریب بالای این پایگاه استراتژیک ارتش آمریکا در رسانه‌های آمریکایی منعکس شده، کماکان روایت دروغی است که تنها برای سرپوش گذاشتن بر شکست اطلاعاتی- عملیاتی آمریکا بیان می‌شود و همچنان انکار همه واقعیات است. اما همین که بالاخره بعد از 11 روز لاپوشانی و دروغ، ارتش آمریکا اطلاع‌رسانی قطره‌چکانی خود در این زمینه را آغاز کرده است، یک عقب‌نشینی است و بعید نیست خیلی زود با اعلام خانواده‌ها مبنی بر مفقودشدن فرزندان سربازشان،، ارتش آمریکا مجبور به اطلاع‌رسانی درباره تعداد واقعی کشته‌ها شود. 
بر اساس بیانیه‌ای که منتشر شده، این نظامیان در راستای اتخاذ اقدامات احتیاطی، برای معاینات بیشتر از عین‌الاسد عراق به مرکز درمانی لندستول آلمان منتقل شدند. جاناتان هافمن، سخنگوی پنتاگون نیز در مصاحبه با سی‌ان‌ان گفت: ما امروز این آمار را تصحیح کردیم. دفتر وزیر دفاع بتازگی از آمار زخمی‌ها مطلع شد و دستور داد فوراً بیانیه‌ای صادر شود.
عین‌الاسد فعلاً تعطیل است
با وجود آنکه ترامپ و ارتش آمریکا مدعی آسیب ندیدن تجهیزات و سربازان ارتش آمریکا در حمله موشکی ایران به عین‌الاسد شده بودند، سخنگوی پنتاگون رسما اعلام کرد پایگاه عین‌الاسد فعلا تعطیل می‌ماند و فعالیت‌های ارتش آمریکا در آن آغاز نشده است و شاید روزی از سر گرفته شود. این تعابیر سخنگوی پنتاگون از عمق تخریب عین‌الاسد توسط موشک‌های ایران حکایت دارد. 
 
خبر مرگ یک نظامی آمریکایی به خاطر پرش از ارتفاع
روند قطره‌چکانی اعلام اخبار مرگ و میر نظامیان آمریکایی به دلایل واهی و مبهم ادامه دارد. سنتکام (فرماندهی تروریستی ارتش آمریکا در منطقه خاورمیانه) روز پنجشنبه از مرگ یک درجه‌دار دیگر پنتاگون بر اثر دلیلی غیرجنگی خبر داد. به گزارش شبکه سی‌ان‌ان، استوار ناتان گودمن با سابقه حضور در جنگ‌های آمریکا در خاورمیانه در جریان تمرین چتر بازی پرش از ارتفاع در شهر الوی ایالت آریزونا کشته شده است. بر این اساس این افسر عملیاتی 36 ساله که چندین مدال نظامی هم دارد، از سال 2002 وارد خدمت نظامی و از سال 2016 وارد دوره‌های تمرینی نیروهای کماندویی شده بود. سرهنگ لورن بایمر، سخنگوی ارتش تروریستی آمریکا بدون مشخص کردن زمان دقیق مرگ این افسر، او را عضو گروهان سوم از گردان دوم نیروهای ویژه پنتاگون معرفی کرد که از سال 2002 هشت دوره متوالی خدمت در پایگاه‌های آمریکا در افغانستان، آفریقا و قرقیزستان را سپری کرده است. این گردان نیز با صدور بیانیه‌ای مرگ گودمن را اعلام کرده است. مثل دیگر مرگ و میرهای اعلام شده مشکوک نظامیان آمریکایی طی یک هفته پس از حمله موشکی سپاه پاسداران به پایگاه هوایی عین‌الاسد در عراق، در این مورد هم نکات مبهم فراوانی وجود دارد و دپارتمان دفاعی ایالات متحده تنها اعلام کرده در حال بررسی دلیل مرگ آنهاست؛ روندی که رسانه‌ها از آن به عنوان مخفی‌کاری پنتاگون برای فهرست کردن نظامیان هلاک‌شده‌اش در عین‌الاسد با محل خدمت جعلی یاد می‌کنند. شبکه سی‌ان‌ان که به‌رغم سانسور شدید شورای امنیت ملی آمریکا، نخستین رسانه اصلی این کشور بوده که به برملا کردن ابعاد مهلک حملات موشکی به عین‌الاسد پرداخته، در ارائه خبر اخیر هم تلاش کرده سرنخ‌هایی به مخاطبانش بدهد؛ از جمله اینکه با توجه به اطلاعیه ارتش تروریستی آمریکا درباره کشته شدن گودمن، او با 2 عضو تازه به هلاکت رسیده دیگر نیروهای ویژه پنتاگون هم‌دوره بوده است. تنها 2 روز پس از حمله بامداد 8 ژانویه ایران به پایگاه مهم آمریکایی‌ها در عراق بود که نشریه استار ز‌اند استرایپز وابسته به وزارت دفاع ایالات متحده، خبر مرگ 2 استوار نیروهای ویژه آمریکا به نام‌های مک لافین و ویالون را بر اثر حادثه مبهم انفجار بمب در افغانستان اعلام کرد، در حالی که چنین خبری توسط منابع طالبان و ارتش افغانستان تایید نشده است. همچنین پایگاه هوایی اشپاندالم آمریکا در آلمان نیز اعلام کرده 9 ژانویه، جسد 2 سرباز ارشد 20 ساله واحد فنی پرواز را در اتاق خواب‌شان یافته است.
همچنین پنتاگون تلاش کرده هویت یهودی این درجه‌دار اهل کالیفرنیا و همچنین این واقعیت معمول را پنهان نگاه دارد که سربازان ارشد آمریکایی که یهودی باشند، دوره‌های تکمیلی را در فلسطین اشغالی تحت نظر ارتش رژیم صهیونیستی می‌گذرانند تا در مواقع لزوم در مناطق عملیاتی پیرامون آن در خاورمیانه در قالب عملیات‌های مشترک به کار گرفته شوند. اما درباره گودمن با اینکه تقریبا تمام دوران خدمتش را در منطقه عمومی خاورمیانه- طبق تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی پنتاگون- گذرانده، هیچ اشاره‌ای به پایگاه‌های آمریکا در فلسطین اشغالی، عراق، سوریه، سعودی و شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس نشده است.
 
نیویورک تایمز: ترامپ ناجی داعش است     
چند ماه پیش برخی رسانه‌های آمریکایی از جمله مجله نیوزویک از حاج قاسم سلیمانی به عنوان قهرمان مبارزه با داعش نام بردند و نقش او را در جنگ سوریه و عراق با داعش ستودند. از ساعات ابتدای ترور شهید سلیمانی هم برخی رسانه‌های غرب از جمله رسانه‌های آمریکا با یادآوری عملکرد سردار سلیمانی در جنگ با داعش به انتقاد از ترامپ پرداختند.  دیروز روزنامه آمریکایی «نیویورک‌تایمز» هم ترامپ را به‌واسطه صدور دستور ترور سردار سلیمانی، «ناجی داعش» معرفی کرد. به گزارش فارس، روزنامه نیویورک‌تایمز در مطلبی با عنوان اینکه «چرا داعش از مرگ سردار سلیمانی مسرور است» نوشته است: سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ که آن زمان نامزد انتخابات بود باراک اوباما را بنیانگذار داعش خطاب کرد اما در پایان کار، شاید این خود ترامپ باشد که به عنوان ناجی این گروه تروریستی شناخته ‌شود.
نیویورک‌تایمز نوشته است: داعش بعد از رسیدن به اوج موفقیتش در سال ۲۰۱۵ به طرز قابل توجهی تضعیف شده بود اما اقدام دولت ترامپ در ترور هدفمند سردار قاسم سلیمانی ممکن است این گروه را بار دیگر آماده بازگشت کرده باشد.  این روزنامه با یادآوری نقش جنگ عراق در احیای القاعده نوشته است: درست همان‌طور که حمله نابه‌جای آمریکا به عراق ۱۷ سال پیش در سال ۲۰۰۳ به القاعده جانی دوباره بخشید، بازگشت به هرج‌ومرج در همان کشور هم ممکن است همین خدمت را به داعش کند. نیویورک‌تایمز به نقش موثر شهید سلیمانی در نابودی داعش نیز اشاره کرده و نوشته است: اما جنگ در خاورمیانه، هیچ چیزی جز پیچیدگی ندارد؛ نیروهای ژنرال سلیمانی با مبارزه بسیار موثری که با داعش داشتند به صورت غیرمستقیم به منافع آمریکا هم خدمت‌رسانی می‌کردند. این روزنامه آمریکایی همچنین به کاهش نفوذ آمریکا در عراق در نتیجه ترور سردار سلیمانی و ابو‌مهدی المهندس، جانشین فرمانده حشد‌الشعبی اشاره کرده است.  در این یادداشت آمده است: نخستین نکته که آشکارترین مسأله هم است، این است که آمریکا در عراق اکنون آخرین نفس‌هایش را می‌کشد. یکی از کسانی که همراه با ژنرال سلیمانی به قتل رسید، جانشین فرمانده «نیروهای بسیج مردمی» عراق بود. این مسأله باعث شد برای بسیاری از عراقی‌ها، آن حمله علاوه بر حمله به ایران، حمله به عراق هم تلقی شود و دولت عراق را که همین حالا هم روابط پرتنشی با آمریکا دارد در وضعیت سخت‌تری قرار دهد. نیویورک‌تایمز در ادامه خاطرنشان کرده این وضعیت هرج‌ومرج روی ثبات عراق تأثیرگذار خواهد بود. این روزنامه نوشته است: مسأله دوم اینکه هرج‌ومرج ثبات عراق را تهدید می‌کند. تهران، حمله به سردار سلیمانی را با حملات موشکی به 2 پایگاه نظامی تحت اداره آمریکا پاسخ داد و بعید است که این پایان انتقام ایران باشد.

***

دکترسعد‌الله زارعی، در گفت‌وگو با «وطن امروز»:
حمله به عین‌الاسد ضریب امنیت ایران را افزایش داد
 
با وجود گذشت بیش از 10 روز از حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی عین‌الاسد آمریکا در عراق که در واکنش به ترور شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی توسط آمریکا انجام شد، واکنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به این رویداد بی‌سابقه همچنان ادامه دارد. تاکید بر قدرت موشکی و دفاعی ایران و همچنین میزان تلفات آمریکایی‌ها در این حمله از جمله موضوعاتی است که از سوی رسانه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای این روزها به آن پرداخته شده است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد این موضوع صرفا در حد مناسبات میان آمریکا و ایران باقی نمانده و بسیاری از کشورهای منطقه نیز خود را متاثر از آن دانسته‌اند. برای بررسی تبعات این حمله موشکی که گفته می‌شود پس از جنگ دوم جهانی سابقه نداشته، با دکتر سعدالله زارعی، کارشناس ارشد مسائل منطقه‌ای گفت‌وگو کرده‌ایم.
***
  جمهوری اسلامی در واکنش به ترور ناجوانمردانه شهید سپهبد سلیمانی، پایگاه نظامی آمریکایی عین‌الاسد در عراق را موشکباران کرد. درباره این حمله و تأثیرات این واکنش بویژه بر مناسبات ایران و آمریکا در آینده بفرمایید.
پاسخ ایران به اقدام تجاوزکارانه آمریکا در به شهادت رساندن سردار سرافراز اسلام، شهید سپهبد سلیمانی در واقع این نکته را نشان داد که برخلاف عرف رایج در مناسبات نظامی، ایران در برابر اقدام آمریکا پاسخ عملی داد، در حالی که اگر این اقدام علیه کشور دیگری اتفاق افتاده بود، حتی کشورهایی که به ظاهر قدرتمند هستند، پاسخ در حد اقدامات سیاسی و دیپلماتیک محدود می‌ماند اما ایران پاسخ قاطع و عملیاتی داد، آن هم در شرایطی که مسؤولیت حمله را پذیرفته است. این موضوع نشان‌دهنده این است که آمریکایی‌ها دیگر نمی‌توانند روی عرف اقتدار نظامی خود به‌عنوان یک عامل جلوگیری‌کننده از واکنش طرف مقابل حساب باز کنند. آمریکایی‌ها می‌دانند اگر اقدامی کنند حتما با پاسخ متقابل مواجه خواهند شد. همین موضوع تا حد زیادی فضا برای اقدام نظامی را آرام می‌کند، کما اینکه آنها بعد از اقدام نظامی ایران در عین‌الاسد، عملا عقب‌نشینی کردند و به جای پاسخ نظامی، حرف از مذاکره زدند که البته همین طرح مذاکره هم فریبکارانه بود. به هرحال همین‌که پاسخ نظامی نسبت به اقدام ایران انجام ندادند، نشان‌دهنده این واقعیت است که آمریکا دیگر نمی‌تواند وارد یک دالان یک‌طرفه اقتدار نظامی شده و طرف مقابل را وادار به همکاری نظامی کند. 
  به نظر می‌رسد کشورهای منطقه بویژه متحدان منطقه‌ای آمریکا، پیام واکنش قاطع ایران به آمریکا در عین‌الاسد را دریافت کرده‌اند و تلاش دارند از طریق مذاکره و ارسال پیام برای ایران، خود را از تنش به‌وجود آمده دور نگه دارند. نظر شما در این باره چیست؟
در سطح منطقه‌ای کشورهایی که میزبان پادگان‌های آمریکایی هستند باید بدانند و دانستند که وجود این پایگاه‌ها در کشورهای‌شان سبب ناامنی می‌شود و اگر مناقشه‌ای میان ایران و آمریکا شکل بگیرد، یکی  از اهداف نظامی برای ایران، پایگاه‌های آمریکایی در این کشورهاست. وقتی پایگاه نظامی در کشوری مورد حمله قرار می‌گیرد، ضریب امنیتی در آن کشور پایین می‌آید؛ یعنی اینطور نیست که فقط یک پایگاه نظامی بیگانه مورد هدف قرار می‌گیرد، بلکه ضریب امنیتی آن کشور نیز پایین می‌آید. بنابراین از زمانی که ایران عملیات نظامی علیه پایگاه عین‌الاسد در عراق را اجرایی کرد، کشورهای منطقه احساس متفاوتی درباره پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشورهای خود پیدا کردند. به این ترتیب که اگر تا پیش از این پایگاه‌های نظامی آمریکا علامت امنیت و مصونیت بود، بعد از حمله ایران به عین‌الاسد، این پایگاه‌ها علامت یک سیبل و آشفتگی امنیتی شدند و به همین دلیل کشورهای منطقه بسیج شدند برای اینکه این فضای امنیتی را کنترل کنند، همچنین آنها هیات‌هایی را به تهران فرستادند و گفت‌وگوهایی را مبتنی بر نگرانی‌شان شکل دادند. 
  در موضوع حمله به پایگاه نظامی عین‌الاسد، چقدر موضوع تلفات در مقابل اصل این حمله موضوعیت دارد؟
حتما اهمیت دارد، چرا که در حملات بحث جان نیروهای نظامی مطرح است و اگرچه آمریکایی‌ها آمار شفافی در این زمینه به صورت رسمی ارائه ندادند اما از حجم مجروحان آنها که گفته شد بالای 420 نفر بود و به نقاط دیگر منتقل شدند، می‌شود تلفات آمریکایی‌ها را حدس زد، چراکه بر اساس الگوی نظامی، به ازای هر 3 مجروح، یک کشته وجود دارد. 
  یکی از دستاوردهایی که بعد از حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد عنوان می‌شود، این است که گزینه برخورد نظامی را از گزینه‌های آمریکا حذف و سایه جنگ را از کشور دور کرد؛ نظر شما در این باره چیست؟
ببینید! واکنش نظامی ایران نشان داد ضربه زدن به ایران کار بسیار دشواری است و به همین جهت اقدام بعدی آمریکا علیه ایران طبیعتا توام با ملاحظات بیشتری خواهد بود. نفس همین موضوع، ضریب امنیت ایران را افزایش داده و خواهد داد. 
  اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه به‌عنوان انتقام اصلی خون شهید حاج قاسم سلیمانی مطرح شده است. این مهم چگونه و از طریق چه مکانیسم‌هایی محقق خواهد شد؟
البته اخراج معنوی اتفاق افتاده، یعنی آمریکایی‌ها الان به‌عنوان نیروهای خطرساز در منطقه شناخته شده‌اند و این یعنی اخراج آمریکا از ذهنیت مردم منطقه که دنبال امنیت می‌گردند محقق شده است اما اخراج فیزیکی به طور سلسله‌وار اتفاق خواهد افتاد، یعنی دومینوی اخراج نیروهای آمریکایی ممکن است از عراق شروع شده و به سوریه برسد و همین‌طور در منطقه خلیج‌فارس و در بقیه کشورها تکرار شود.
 
***
 
دکتر پیروز مجتهد‌زاده در گفت‌و‌گو با «وطن امروز»: 
برای محکومیت ترامپ، دیپلمات انقلابی می‌خواهیم
 
گروه سیاسی: دکتر پیروز مجتهدزاده همچنان جایگاه خود در رسانه‌ها و افکار عمومی را به عنوان یک کارشناس مطرح در مباحث حساس ژئوپلیتیک (جغرافیای سیاسی) حفظ کرده که البته به گفته خودش بارها مجبور شده در دفاع از ایران به حقوق بین‌الملل یا تاریخ سیاسی نیز  سرک بکشد. 
با مجتهد‌زاده درباره اقدام تروریستی دولت آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد شهید قاسم سلیمانی و اقدامات حقوقی لازم درباره آن گفت‌و‌گو کرده‌ایم.
***
  یک سناتور آمریکایی گفته اقدام آمریکا در ترور یک فرمانده نظامی ارشد و رسمی ایران، معادل زدن وزیر دفاع ایالات متحده است؛ اگر چنین باشد، این به منزله اعلان جنگ آمریکا به ایران است؟
ابدا! باید دقت داشته باشیم اعلان جنگ یعنی اینکه کلماتی از همین قبیل از مقاماتی در همین سطح خارج شود. این یک عملیات تروریستی صرف بود. دقیقا زدن و در رفتن. بکش و در رو.
  ولی 2 جنگ جهانی (اول و دوم) دقیقا با چنین حملات تروریستی‌ای آغاز شد و هیچ اعلانی در کار نبود، بلکه صرفا اقدام به حمله بود.
به هر حال در تعاریف حقوقی، جنگ حتما باید با اعلان همراه باشد. مثلا صدام در حمله به ایران رسما اعلام کرد جنگ از این لحظه آغاز می‌شود. در غیر این صورت ممکن است 2 کشور سال‌ها با هم در زد و خورد باشند اما رسما در حال جنگ نباشند. این بزن و در رویی ترامپ شامل تعریف جنگ در روابط بین‌الملل نمی‌شود. اگر این جنگ بود، شما مجاز بودید از خودتان دفاع کنید یا مقابله به مثل کنید ولی آن وقت این حق را هم به امثال ترامپ می‌دادید که او هم به اسم حمله پیشگیرانه چنین جنایتی را مرتکب شود. ممکن است شرایطی که پیش آمده شبه جنگی باشد و ممکن است طبق مثالی که از نحوه راه افتادن جنگ‌های جهانی آوردید به جنگ بینجامد ولی باز هم تاکید می‌کنم ما رسما در جنگ نیستیم که آمریکا حق چنین حمله‌ای را داشته باشد، بلکه ما قانونا در وضعیت صلح هستیم و این اقدام ترامپ تروریسم نام دارد و محکوم است.
  خب! اگر این اقدام آمریکا را به طور رسمی تروریستی بنامیم، غیر از محکومیت  چه عواقبی می‌تواند برای آنها در پی داشته باشد، در حالی که حتی کسانی در سطح خانم تولسی گابارد، نماینده کنگره نیز ضمن محکومیت اقدام ترامپ، آن را نقض قانون اساسی ایالات متحده دانسته‌اند.
ببینید! یک جنبه این حرکت مقابله به مثل با انفجار و کشتار است و جنبه دیگر توجیه بین‌المللی واکنشی است که قصد داریم انجام دهیم. اگر الان بیاییم بگوییم با آمریکا در جنگ هستیم، باید بدانیم قبح چنین حملاتی توسط طرف مقابل را از بین برده‌ایم. 
  البته رهبر انقلاب هم پس از حوادث رخ داده در ارتباط با سفارت ایالات متحده در بغداد، به مقامات آمریکایی عتاب کرده بودند که ما با آنها در جنگ نیستیم و بیجا می‌کنند که می‌خواهند به ایران پاسخ نظامی بدهند.
همینطور است. هدف بنده هم این بود که از تریبون شبکه تلویزیونی دولتی انگلیس بگویم این حرکت آمریکا زشت، نادرست و محکوم است؛ چه از نظر بین‌المللی و چه حتی از نظر سیاستمداران آمریکایی. نکته اینجاست که ما با مقامات آمریکایی جنگ نداریم، بلکه داریم از خودمان، حیثیت‌مان و حقانیت‌مان دفاع می‌کنیم. 
اگر دیپلمات‌های ما ورزیدگی لازم را داشته باشند، می‌توانند این موضوع را به سازمان ملل بکشانند و دولت ایالات متحده و شخص ترامپ را محکوم کنند. این فرصتی است تا از این طریق ما دنیا را با خودمان همراه کنیم. ما  در دنیای جدیدی زندگی می‌کنیم که در آن سیاست داخلی با مشروعیت سیاسی و آرای مردمی گره خورده است و در عرصه بین‌الملل موکول هست به مشروعیت قوانین و مقررات و طبعا تایید بین‌المللی. الان این قوانین به نفع ما است و ما باید مظلومیت‌مان را در جهان به اثبات برسانیم تا دنیا هم در کنار ما ترامپ را محکوم کند؛ تبعات چنین محکومیتی برای او حتی بدتر از شکست در جنگ خواهد بود.
  به لحاظ حقوقی حرف شما صحیح است اما واقعیات میدانی ایجاب می‌کند اگر یک رفتار تروریستی دامنه‌دار شود، مثل فتنه داعش و القاعده در عراق و سوریه، آن وقت بحث عملیات نظامی مستقیم یا مستشاری کشورهای ثالث برای مقابله با آن مطرح ‌شود، یعنی همان کاری که روسیه و ایران در شامات کردند یا همین ائتلافی که آمریکا و هم‌پیمانانش به بهانه داعش راه انداختند؛ در این صورت محکومیت خالی کافی است؟
اصلا محکومیت برای این است که غلطی که ایالات متحده کرد تکرار نشود و دنیا را واداریم که بیاید پای بحث منطقه‌ای ما مبنی بر اینکه «آقای ترامپ! تو تروریستی نه ما» و اینکه دنیا شاهد باشد که اگر تو این کار را تکرار کنی من هم می‌توانم تلافی کنم.
  آیا ترامپ به عنوان یک شخصیت حقیقی مرتکب این جنایت شده یا به عنوان یک شخصیت حقوقی یعنی رئیس حاکمیت آمریکا؟
او در هر حال کشور خودش را تبدیل به کشوری کرده که اقدامات تروریستی انجام می‌دهد. یعنی حتی پنتاگون هم به عنوان عامل نظامی اجرای این جنایت تروریست است. ضمنا در این باره، ترامپ رسما رجز‌خوانی کرده است. یک وقت هست که شما یک کاری را پنهانی انجام می‌دهی ولی ترامپ همه جا جار زد که من خودم دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده‌ام. متاسفانه بعضی هموطنان ما تصور می‌کنند این آدم فهمیده‌ای است، یعنی متوجه کارهایش هست اما ببینید چقدر کودن است. هر دزدی می‌گوید من نبودم اما ترامپ دارد می‌گوید من خودم بودم. لاجرم وقتی طرف مقابل‌تان که ایالات متحده باشد چنین نقطه ضعف بزرگی را در دستگاه حاکمیتش دارد، ما باید با همکاری با هم و با صبر و حوصله و درایت شرایطی را فراهم کنیم که اول از هر چیز ترامپ و وزارت دفاعش از همه نظر محکوم شوند، آن وقت تلافی شما فقط یک تلافی ساده نخواهد بود، بلکه مشروعیت بین‌المللی خواهد یافت. 
  اما کدام نهاد بین‌المللی چنین محکومیت فرضی‌ای را خواهد پذیرفت؟ مشخص است که امکان چنین محکومیتی در نهادهای بین‌المللی وجود ندارد.
نهاد مهم نیست، افکار عمومی شرط است. آنچه باعث شد دست و پای عربستان سعودی تا حدودی در یمن بسته شود، کار کردن روی افکار عمومی جهانی بود. قرار نیست ما فقط با خصم خودمان زد و خورد کنیم، بلکه باید حربه‌های نرم را هم به کار بگیریم. در این قضیه هم ما از نظر مقررات بین‌المللی دست بالا را داریم، پس باید بر اساس آنها پیش برویم تا طرف مقابل را به محکومیت برسانیم. حالا اگر دستگاه دیپلماسی ورزیده‌ای داشته باشیم با محکومیت خیلی کارها می‌توانیم بکنیم.
  آقای دکتر! مطمئنا تک‌تک کلماتی که به کار می‌برید معنا دارد و وقتی این «اگر» را می‌آورید اینطور استنباط می‌شود که دستگاه دیپلماسی از پس این کار بر نمی‌آید.
مگر شما تا حالا متوجه نشده‌اید؟ مگر تعارف داریم؟ حقوق بین‌المللی ما با اعتبار، زندگی، حیثیت، امنیت ملی و بقای کشور ما گره خورده است. این دستگاه دیپلماسی بسیار ناکارآمد و بی‌لیاقت‌تر از آن است که آن را تامین کند. آنها حتی اصول اولیه دیپلماتیک را نمی‌دانند ولی هدف بحث امروز ما این نیست که اشخاص را محکوم کنیم، بلکه می‌خواهیم آمریکا هر چه قوی‌تر محکوم شود. اگر در این باره نقصی داریم باید آن را جبران کنیم. ایرانی‌های زیادی در جهان هستند که در این زمینه مهارت دارند و مملکت‌شان را دوست دارند و حاضرند به آن کمک بکنند حتی اگر شده در قالب مشاوره غیر‌رسمی.
  اینطور به نظر می‌رسد که شما به عنوان یک حقوقدان دارید اعلام آمادگی می‌کنید برای کمک در این مورد.
خیر! من حقوقدان نیستم. ژئوپلیتیسین هستم و از دانشگاه‌های ایران هم اخراج شده‌ام اما هنوز به‌خاطر ضعف دیپلماسی عمومی‌مان، خیلی مواقع مجبور می‌شوم در مسائل تاریخی پا پیش بگذارم تا در رسانه‌ها از حقوق ایران دفاع کنم. حقوقدان همان کسی است که مسبب این وضعیت است. الان حداقل کاری که می‌توان کرد این است که نماینده ما در سازمان ملل دبیرکل را راضی کند تا در یکی از تریبون‌های این سازمان نطق غرایی علیه آمریکا انجام دهد که «ای دنیا! رئیس‌جمهور آمریکا، کسی که مدعی مبارزه با تروریسم جهانی بود، خود بزرگ‌ترین اقدام تروریستی را انجام داده است». نماینده ایران باید برود آنجا و دنیا را خطاب قرار دهد که «اگر شما سکوت کنید آن وقت تکلیف امنیت و صلح جهانی چه می‌شود؟ باید کاری کنید!» 
  یعنی شما تصور می‌کنید ما می‌توانیم باعث ایجاد یک ائتلاف بین‌المللی برای مواجهه با تروریسم دولتی آمریکا شویم؟
به شما قول می‌دهم اگر دستگاه دیپلماسی کارآمدی داشتیم می‌توانستیم این کار را بکنیم. ما دیپلمات‌هایی جسور و فصیح در سخنوری می‌خواهیم که از تریبون سازمان ملل توجه جهانیان را جلب کنند نه این کسانی که الان هستند. یادم نمی‌رود که در دهه 1960 میلادی در جریان انقلاب و استقلال الجزایر، سخنرانان الجزایری چطور دنیا را به حرکت در آورده بودند. ما دیپلمات انقلابی می‌خواهیم مثل آنها. من می‌خواهم بپرسم چگونه این دیپلمات‌های مصلحت‌اندیش و بی‌عرضه ما نمایندگان یک نظام انقلابی هستند؟ یک بار برای همیشه باید به نتیجه برسیم که اگر در سازمان ملل توسط آمریکا و اسرائیل و متحدانش محکوم می‌شویم و اگر نمی‌توانیم در چنین موقعیت‌هایی جنایت ترامپ و آمریکا را در سطح بین‌المللی محکوم کنیم، به‌خاطر بی‌عرضگی دیپلمات‌های‌مان است و بس. این نگاه من است که در لندن نشسته‌ام اما گویا در وزارت امور خارجه تهران موضوع را طور دیگری می‌بینند و فقط ارتباطات سیاسی و فامیلی اهمیت دارد نه منافع ایران.
  نکته تأسف‌برانگیز اینکه خیلی موارد بار کوتاهی‌های دستگاه دیپلماسی ما را در عمل حاج قاسم سلیمانی به دوش می‌کشید که حالا شهید شده است.
کاملا درست است و این را هم در نظر بگیرید که ایشان چقدر در عراق و دیگر کشورهای خاورمیانه محبوب بود. این اول از همه به‌خاطر لیاقتش بود. یعنی مردم این کشورها نمی‌گویند که او ایرانی است یا کرد و عراقی و سوری و لبنانی و فلسطینی و یمنی و افغان و پاکستانی و هندی، بلکه او را به ‌واسطه توانایی‌هایش، قهرمان عرصه مبارزه با تروریسم و رایزنی برای حل اختلافات داخلی و خارجی می‌دانستند، در حالی که دستگاه دیپلماسی ما اشخاص را بر اساس کارکردشان نمی‌سنجد.
 

Page Generated in 0/0080 sec