محمدمهدی معیر: روزبهروز بر تعداد آمریکاییهایی که باور پیدا میکنند باراک اوباما جاده را برای ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید صاف کرده است، افزوده میشود. مناسبات پیچیده سیاسی، اقتصادی و نظامی 3 دهه اخیر را که اینچنین در روز روشن در پایتخت «نظم نوین جهان» از دل مادران نولیبرالیسم چون هیلاری کلینتون و میشل اوباما، پسران فاشیستی همچون دونالد ترامپ و جان بولتون را زاییدند، فراموش کنید. همین گناه، اوباما را بس که با حمایت از ساخت پربینندهترین و در عین حال غیراخلاقیترین سریال و البته داستان تاریخ بشریت یعنی «بازی تاج و تخت» یا پر و بال دادن به والاستریت و هالیوودی که آثار کثیف مشترکی چون «گرگ والاستریت» را به جهان معرفی کردند، الگوهایی منحط برای حاکم شدن و نخبگی تدوین کرد. آیا میتوان منکر شد این آثار به اصطلاح فرهنگی که تنها مشت نمونه خروار هستند، ذهنیت آنچه را که توسط دموکراسی غربی، «انسان مدرن» خوانده میشود شکل نداده است؟
در واقع میتوان گفت کسی مثل ترامپ که مخالف و موافقش با شخص خود او بر سر صفات غیراخلاقیاش چون «کثافت» و «حرامزاده» اشتراک نظر دارند، انتخاب طبیعی دموکراسی برآمده از چنین انسانهایی باشد.
ترامپ روز جمعه با «حرامزاده» خطاب کردن خودش در دیدار تبلیغاتی با اعضای تیم فوتبال آمریکایی اسالیو، رسما کارزار انتخاباتی جدید برای انتخابات پاییز آتی را کلید زد. در واقع به سبک کارزار تک شعاری همتای انگلیسیاش بوریس جانسون در انتخابات سراسری اخیر بریتانیا، ترامپ ورای همه شعارها و قولهایی که در انتخابات ریاستجمهوری پیشین مطرح کرده بود، این بار به وضوح برای رای آوردن به همین وصف رکیک از بیبند و باری اخلاقیاش بسنده کرده است.
همان روز، ساعاتی پیش از آنکه شاهد آخرین موج لجنپراکنیهای توئیتری و شفاهی جناب پرزیدنت به انگلیسی و فارسی باشیم، مقالهنویس باسابقه روزنامه نیویورکتایمز پاسخی در خور به این پرسش داشت و خلاصه حرف دل خود و بسیاری از آمریکاییهای به اصطلاح دلسوز دیگر از جمله «رابرت دنیرو» بازیگر پرآوازه را زد که احساس میکنند همشهری نیویورکی او، سرزمین رویاهایشان را به لجن کشیده است و همینطور هر غلطی که میخواهد میکند (دقیقا عین تعبیر دنیرو در آخرین مصاحبهاش با سیانان). تیموتی اگان در یادداشتی بسیار پربازدید در نیویورکتایمز با عنوان «شر ترامپ مسری است» نوشت حضور چنین رئیسجمهوری در راس قدرت واشنگتن به خودی خود نشاندهنده آن است که «آدم خوبها» در ایالات متحده به حاشیه رفتهاند.
او دقیقا چنین توصیفی از رئیسجمهور آمریکا دارد: «ترامپ، انسانی نادان، کینهجو و خودشیفته است. وقت آن رسیده سخنان جسورانه آن افسر نیروی دریایی را تکرار کنیم که گفت: تحت مدیریت ترامپ، ایالات متحده یک اتحادیه فساد است که هزاران نقطه شر محرک آن هستند و آن شر، واگیردار است».
اگان در ادامه لب کلام را میگوید؛ اینکه 3 سال گذشته مصداق زمامداری شیطان بر آمریکا در غیاب آدم خوبها بوده است.
خب! همانطور که از بندهای آغازین این مقاله برمیآید، این حرفها در وهله اول واکنشی بوده است به ترور جنایتکارانه سردار قاسم سلیمانی و تهدید ترامپ به ویران کردن آثار فرهنگی ایران. چنین نگاه انسانیای از روزنامهنگار آمریکایی سزاوار قدردانی است، بویژه از سوی ما ایرانیها و البته نگرانی اگان و همصنفانش درباره بلایی که بر سر اخلاقیات در بالاترین سطح مناسبات جامعه آمریکایی آمده قابل درک است اما بگذارید ما هم نقد خود را به نقد او داشته باشیم. کافی است به تیتر یکهای همین روزنامه نیویورکتایمز یا شبکه دوست و برادرش در جناح لیبرال- دموکرات یعنی سیانان در این چند هفته اخیر نگاهی بیندازیم و قیاسی داشته باشیم میان آنها با فاکسنیوز یعنی رسانه کله قرمزهای سخت سر جمهوریخواه. مگر چیزی جز ردپای همان گرگهای والاستریت و «ترامپک»های دموکرات در یک دعوای کاملا یهودی میبینیم؟ مگر غیر از این بوده است که با آغاز نخستین مناظرههای تلویزیونی نامزدهای دموکرات، رسانههای آنها به خاطر ریخت و پاش یک میلیارد دلاری بلومبرگ برای کارزار انتخاباتی خانم الیزابت وارن، همه ادعاهای 4 سال اخیر خودشان درباره شایسته بودن برنی سندرز، استاد دانشگاه پیر سابقا چپگرا را نفی کرده و در حال ارائه تصویری غیراخلاقی از او با دستمایه قرار دادن واهیترین بهانهها مثل مخالفت تلویحی پیرمرد با ریاستجمهوری زنان هستند؟
تصورش اصلا دشوار نیست که ترامپ، کازینودار و سلبریتی هرزه نیویورکی به عنوان دوست خانوادگی کلینتونها، در 2 دوره 8 ساله بوش پسر و اوباما، در کنار تجارت و تفریحاتش در طبقه آخر برج شخصی منهتن یا ملک فلوریدا، پای چنین رسانهها و سریالها و فیلمهایی نشسته و مشق دموکراسی کرده و بعد سودای قدرت را در مخیلهاش با کثیفترین فرمولهای موجود پرورانده است.
حتی اگر او با وسواس عجیبی همه آثار نخستین رئیسجمهور دو رگه در ایالات متحده را بزداید یا دموکراتها فریاد بزنند که جمهوریخواهان با همدستی آیپک (لابی یهودی اسرائیلی) در حال حذف آنها از عرصه سیاست هستند، باز هم زنجیرهای که دولتها و روسایجمهور مختلف آمریکا را به هم متصل میکند، قابل مشاهده است. درست مثل یک زنجیره ژنتیکی که نه فقط حاکمان و سیاستمداران، بلکه کل طبقه نخبه آمریکا را به طبقات مختلف جامعه مرتبط میکند. این هم میتواند حکم یک زنجیره غذایی را داشته باشد که از قاعده هرم اجتماعی آغاز میشود که توسط سرمایهداران و سیاستمداران در راس هرم بلعیده میشوند و هم یک زنجیره از سنتها و باورها که باعث میشود عرصه قدرت در واشنگتن، 50 ایالت و 9 منطقه و محدوده تابع آن شباهتی عینی با مناسبات غیراخلاقی نمایاندهشده در سریال «بازی تاج و تخت» بیابد. از یک طرف دستگاه حاکمه آمریکا با رفتاری که تنها میتوان آن را بر اساس قانون جنگل دانست همه پیمانها و توافقات قدیم و جدید و قوانین و عرف داخلی و خارجی را زیر پا میگذارد و همه نظامهای متحد (ترکیه، مکزیک، کرهجنوبی، اتحادیه اروپایی) یا غیرمتحد (ایران، ونزوئلا، روسیه، چین، کرهشمالی، سوریه، عراق، فلسطین و...) با خود را به جریمه، تحریم، اشغال یا حتی نابودی اقتصاد و آثار فرهنگیشان تهدید میکند و از سوی دیگر رسانههای حامی همین دستگاه حاکمه با زیر سوال بردن عملکرد رئیسجمهوری که مسؤول این سوءمدیریت معرفی میشود، عملا همه آنچه را طی یک قرن از سوی خود آمریکا، تحت عنوان نظم جهانی، دموکراسی و حقوق بشر تبلیغ شده قی میکنند. حال امروز نیویورکتایمز به این نتیجه آخرالزمانی میرسد که این خود کاخ سفید است که نماد حاکمیت شیطان و محور شرارت است. اما مگر این همان عموسامی نیست که از روز آغاز تاسیس در قرن هفدهم میلادی با معرفی کردن ملتهای مختلف به عنوان «محور شرارت» در مقاطع مختلف و مکرر دست به قتلعام بومیان سرخپوست، بردگان سیاه، مکزیکیها و لاتینها، چینیها، ژاپنیها، ویتنامیها، ایرانیها و عربها زد؟
در سطحی عوامانهتر مگر این هنوز همان آمریکای دریدن شکم زنان و بریدن سر مردان ویتنامی نیست؟ مگر این هنوز همان آمریکایی نیست که محبوبترین رئیسجمهور معاصرش به خاطر روابط نامشروع استیضاح میشود، در حالی که همسر تیرهپوست جانشین دموکرات او در کاخ سفید، در کتاب خاطراتش اعتراف میکند که بهخاطر توهینهای عریان جنسیتی جرات حضور در مجلس سنا را نداشته است.
ترامپ بد! قبول! اما آدم خوبهای آمریکایی کجا بودهاند؟