نبویسا مالیچ*: برای دههها حاکمیت آمریکا از جامعه بینالمللی، نظم (جهانی) قانونمحور، اهمیت متحدان ناتو، دموکراسی و حاکمیت ملی صحبت میکرد، بعد ناگهان دونالد ترامپ یک ژنرال ایرانی را ترور کرد. به قول یک ضربالمثل قدیمی صربی «برف نمیبارد تا تپهها را بپوشاند، بلکه میبارد تا ردپای وحوش را عریان سازد».
مصداق این ضربالمثل واقعه هدف قرار دادن سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که نهتنها خودرویی که حامل او بود، بلکه دههها تبلیغات مهمل ایالات متحده و متحدانش در جهان را به هوا فرستاد.
* قوانین امپراتوری پر
مدتها حاکمیت واشنگتن مشروعیت رفتارش را با ضرورت اعمال نظم جهانی «قانونمحور» توجیه میکرد و حتی گاهی با اصول «لیبرال» و این ادعا که ایالات متحده مورد حمایت «جامعه بینالملل» قرار دارد. همه این تعاریف بدون تعارف مبهم هستند. تصور کنید شما قادر باشید برای هر حرکتی که میخواهید بکنید، تعریفی متناسب بتراشید. قتل قاسم سلیمانی به روشنی روز عیان کرد نه قانونی وجود دارد، نه جامعهای و نه نظمی (جهانی). فقط یک امپراتوری آمریکایی است، نوکرانش که احتراما «متحدان» خطاب میشوند و هدفهایش که «دشمنان» خوانده میشوند. ایران سال 1979 (انقلاب اسلامی) وارد فهرست دشمنان شد چون انقلاب رژیم خادم ایالات متحده در تهران را سرنگون کرده بود و امپراتوری هم در این مورد ضعیف عمل کرد تا تحقیر شود. حالا شاید ترامپ نگوید «ما هر چه بخواهیم، هر جا بخواهیم، هر جور بخواهیم، هیچ قدرتی در عالم نیست که جلویمان را بگیرد» اما نیازی هم به گفتنش نیست، چون موشکها همه اینها را میگویند.
* متحدان یا نوکران؟
این لحظه جواهرآسایی است که با وجود آن همه نهیبهایی که ترامپ درباره «متحدان واشنگتن» زد اما واکنش بیمایه ناتو به غائله [شهادت] سلیمانی فقط موید این نکته است که اتحاد مورد ادعا چیزی جز بلهقربانگویی نوکران- و نه شرکا- نیست. دبیرکل ناتو، ژنرال ینس استولتنبرگ روز دوشنبه اعتراف کرد این ائتلاف برای قتل (فرمانده ایرانی) مورد مشورت قرار نگرفته اما در عوض اعلام کرد آنها همگی پای واشنگتن ایستاده و ایران را محکوم میکنند و انتظار دارند تهران از خشونت و تحریک بیشتر خودداری ورزد!
در افاضه فضلی مشابه، رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان بیانیهای مشترک صادر کردند مبنی بر اینکه همه طرفین درباره چرخه فعلی خشونت در عراق مسؤول هستند و خواهان کاهش تنش شدند. یادتان هست قدرتهای هستهای اروپایی امضاکننده برجام در سال 2015 مدعی بودند پس از خروج ترامپ در سال 2018 باید آن را تعمیر و احیا کرد؟ اما آیا آنها واقعا چنین کردند؟ در عوض حالا فرانسه، ایران را به نقض مکرر توافقی متهم میکند که آمریکا آن را پاره کرده است. این یعنی پس از آن همه ادعایی که (اروپاییها) درباره استقلالشان داشتند، دست آخر همگی دارند در غل و زنجیر واشنگتن قدم برمیدارند.
* دموکراسی و حاکمیت ملی پر
اگر به نخستین جنگ جهانی بازگردیم و «وودرو ویلسون» (رئیسجمهور وقت ایالات متحده)، آمریکا وسواس عجیبی داشت که دموکراسی باعث امنتر شدن جهان میشود. جمعبندی این بود که اگر هر که با نامه فدایت شوم به واشنگتن و سامانههای سیاسی و اقتصادی آمریکا تن دهد، دنیا را صلح فرا میگیرد. به نظر میرسد ترامپ این دیدگاه را با مخاطب قرار دادن جهان به عنوان مجموعهای از حاکمیتهای کشوری (و نه ملی) و خاتمه دادن به مفهوم ملتسازی به چالش کشیده است.
دولت او چه پاسخ درخوری در مقابل رای پارلمان عراق به خروج آمریکا از کشورشان داشته است؟ مایک پمپئو، وزیر خارجه ادعا کرد او بهتر میداند مردم عراق چه میخواهند و ترامپ میگوید آمریکاییها تا عراقیها پول پایگاه هوایی گرانقیمتشان را ندهند نمیروند.
* جنگ قلابی با تروریسم
ترامپ در توجیه ترور، ژنرال ایرانی را تروریست شماره یک در جهان نامید. معاونش مایک پنس، سلیمانی را به انجام فهرستی از قساوتها متهم کرد و حتی آن وقت زیادهروی کرد که مدعی ارتباطی بین ایران و حملات 11 سپتامبر شد! در حقیقت این ژنرال ایرانی بود که در برانداختن طالبان در افغانستان مساعدت کرد اما دولت وقت جرج دبلیو بوش در راه تدارک حمله غیرقانونی به عراق در سال 2003 به بهانه واقعه 11 سپتامبر بر این مدعا اصرار داشت که ایران جزئی از محور شرارت است.
«الان متوجه هستی که چه کردهای؟» این سوالی بود که پوتین (یک دهه پیش) با اشاره به بحرانی که دولت اوباما به اسم بهار عربی در منطقه خاورمیانه راه انداخته بود از اوباما پرسید. او پاسخ مناسبی برای سوال خودش در آستین داشت که میگفت: «سیاستهای بر پایه اعتماد به نفس و باور به استثنایی و غیرقابل مجازات بودن یک نفر هرگز ترک نخواهد شد».
او حق داشت و شما میدانید چرا. ردپاها هنوز آنجا روی برفها هستند.
روزنامهنگار صربتبار آمریکایی RT.com*