دکتر عباس سلیمینمین*: یک- در ارتباط با حادثه تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی آنچه مسلم است اینکه در امر رویارویی با آمریکاییها شرایط ویژهای برای ما به وجود آمده است که امکان بروز خطا یا احتمالات متعدد دیگر را به وجود آورده است. آنچه باید صورت میگرفت بیان احتمالات متعدد قبل از پایان تحقیقات در این زمینه بود. وقتی یک موضوع پیچیده در شرایط بسیار پیچیدهتر رخ میدهد، بتدریج اخبار جامعه را در این زمینه تغذیه میکند و نتیجه تحقیقات تدریجا به جامعه اعلام میشود.
در این زمینه البته یک قصوری را شاهدیم؛ قطعا باید تحقیقات جدی انجام شود و احتمالات متعدد مدنظر قرار گیرد. باید دقت شود که به دشمن اطلاعاتی داده نشود. باید احتمالات متعدد بیان و درباره آن توضیح داده میشد یا به صورت غیررسمی اعلام میشد که جامعه صبوری کرده و زود قضاوت نکند تا نتیجه تحقیقات به یک درجهای رسیده و امکان اظهارنظر رسمی فراهم شود اما در جامعه ما، حلقههای اطلاعرسانی وجود نداشته و خلأ آن در چنین شرایطی احساس میشود که همین امر موجب سوءتفاهمات جدی در موضوع اخیر شد. دشمن از این فضا برای اهداف خود استفاده کرد، همانطور که به طور صریح اعلام کرده که تمام امکانات خود را بسیج میکند تا از فرصتهای فراهم شده استفاده کند. اگر چه اینگونه فرصتها برای دشمن، دارای عمق نیست اما میتواند بستری باشد تا برای مدتی ما را از وحدت دور کرده و از توجه به دشمنیها و عداوتهای آمریکا غافل کند.
دو- اینکه سردار حاجیزاده مسؤولیت کار را برعهده گرفتند، بخشی از کار بود اما باید کندیهایی را که در مسیر روشن شدن مسائل شکل گرفت، از میان برداریم. شرایط به وجود آمده، سردار حاجیزاده را در این مسیر قرار داد تا مسؤولیت ماجرا را بپذیرد. قطعا با تمام نقشی که ایشان در مسیر دفاع از کشور و ایجاد امنیت ایفا کرده مردم با بزرگواری با آنچه رخ داده است برخورد میکنند.
سه- دشمن در پی متشتت کردن ماست؛ از این رو فرصت را مهیا دیده، در میدان حاضر میشود، سفیر انگلیس را به تجمعات فرستاده و همه ابزارهای خود را از منافقین تا شبکههای سعودی و اماراتی فعال میکند تا وحدت به وجود آمده در پی شهادت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را دچار شکاف و آن را به تشتت جامعه مبدل کند.
امروز جامعه تحت تاثیر ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، مواجه با برخی هیجانات است که دشمن از آن استفاده میکند اما وقتی این هیجانات فروکش کند، قدرت تشخیص و تأمل مردم بالا خواهد رفت.
چهار- کسانی که در این روزها سپاه و نیروهای مسلح را متهم به بیصداقتی کردند، باید بدانند صداقتشان در این ماجرا مورد محک قرار میگیرد. اینها خود را سینهچاک شهیدان عزیز سقوط هواپیمای اوکراینی معرفی میکنند اما ما همه از این ماجرا متاثر هستیم. اگر جامعه کمی آرامتر شود، بدون شک این سوال بهوجود خواهد آمد که: آیا به واقع مشکل اینها شهادت هموطنان ایرانی سوار بر این هواپیما بود یا برای منافع خود کیسه میدوزند.
جامعه فکر خواهد کرد که اگر دغدغه اینها شهادت هموطنانمان است، چرا با 3 روز تاخیر شمع روشن کرده و ابراز همدردی کردند؟! اینها موقعی که جمهوری اسلامی ایران صادقانه مسؤولیت ماجرا را بر عهده گرفت در صحنه حاضر شدند. اگر نقص فنی هواپیما وجود داشت یا احتمال شلیک از طرف مقابل وجود داشت به صحنه نمیآمدند چون این به ضرر آمریکا و غرب تمام میشد؛ اینها زمانی به صحنه آمدند که یقین داشتند حضورشان به ضرر جمهوری اسلامی ایران است و این نشان از بیصداقتی آنهاست. این استفاده ابزاری از شهدا برای اهداف خاصی همچون درخواست پناهندگی از کشورهای غربی است. شعارهای گروههایی که وابستگی تشکیلاتی به آن سوی مرزها دارند برای غرب کارکرد دارد.
پنج- امروز رهبر بزرگوار انقلاب مورد تحسین بسیاری از روشنفکران جهان اسلام، جهان عرب و حتی غرب قرار گرفتهاند که توانستهاند هم امنیت را بخوبی برای کشور فراهم کرده و هم از موضع اقتدار در برابر آمریکا ایستادگی کنند؛ این مدل پرجاذبه مدیریتی یک رهبر است.
اگرچه در این میان شعار دادنهای خیابانی نیاز آمریکا را تامین میکند اما نشاندهنده استیصال آمریکاست که وقتی چند صد نفر تجمع کرده و شعار میدهند، بلافاصله در صحنه حاضر شده و ادعا میکند ملت ایران نسبت به نظام و رهبری قیام کرده است، در حالی که ملت ایران یک هفته قبل از آن در کشور در حمایت از رهبری و سردار شهیدشان حماسهای تاریخی آفرید. این رفتار آمریکا نهتنها به عنوان قوت این دولت ارزیابی نخواهد شد، بلکه هیچ ارزش تبلیغاتی هم برای آنها ندارد، همانطور که شعار علیه سپاه نیز باعث تضعیف نیروهای مسلح نخواهد شد.
پژوهشگر تاریخ و کارشناس ارشد سیاسی و رسانه*