printlogo


کد خبر: 215531تاریخ: 1398/11/2 00:00
نگاهی به کتاب «ابوعلی کجاست؟» که زندگینامه خودگفته شهید مرتضی عطایی است
برادرانه‌های دو شهید

احسان سالمی: آدم بعضی از خاطرات شهدای مدافع حرم را که می‌خواند باورش نمی‌شود این آدم‌ها تا همین چند وقت پیش در کنار ما زندگی می‌کردند؛ نه رویین‌تن بودند و نه توانایی‌های ماورایی داشتند؛ معمولی و ساده، عین خودمان اما با آرزوهایی بزرگ که از هر قدرتی قوی‌ترشان می‌کرد.
شهید مرتضی عطایی یکی از همین شهدای جالب اما گمنام مدافع حرم است. شهیدی که برای حضور در جمع مدافعان حرم، خود را به عنوان یکی از اهالی افغانستان جا زد تا اجازه حضورش در کنار دلاوران تیپ پرافتخار فاطمیون داده شود. مرتضی عطایی یار غار شهید مصطفی صدرزاده است؛ یاری که برای او همچون برادر بود و در نهایت نیز مدتی کوتاه بعد از آسمانی شدن شهید صدرزاده به این برادر شهیدش پیوست. «ابوعلی کجاست؟» خاطرات شهید مرتضی عطایی از روزهای حضورش در جبهه‌های نبرد با دشمن تکفیری است. خاطراتی که خود راوی آن است و قرار بوده برای نگارش کتابی در ارتباط با شهید صدرزاده مورد استفاده قرار بگیرد اما در نهایت به واسطه شهادت آقا مرتضی که همه او را در میدان رزم با نام «ابوعلی» می‌شناسند، کتاب «ابوعلی کجاست؟» در قالب اثری مستقل منتشر می‌شود. ابوعلی مصداقی تام و تمام از یک بسیجی مخلص است و زوج او و شهید صدرزاده در میدان نبرد، تبدیل به یکی از مهم‌ترین تیم‌های فرماندهی در میدان نبرد علیه داعش می‌شود. علاقه ابوعلی به بسیج و فعالیت‌های نظامی در کنار توجه ویژه او به تذهیب نفس و البته رفاقت شش‌دانگش با مصطفی صدرزاده دست به دست هم می‌دهد تا یک تعمیرکار ساختمانی تبدیل به عارفی تمام‌عیار شود. کار تحقیق و تدوین این اثر به ترتیب توسط محمدمهدی رحیمی و نوید نوروزی انجام شده است؛ در بخشی از این کتاب در ارتباط با دلیل نامگذاری کتاب با عنوان «ابوعلی کجاست؟» می‌خوانیم: «در عملیات بصر الحریر دشمن 9 نفر اسیر گرفت که 5 نفر از آنها را به شهادت رساند و 4 نفر دیگر در ماه رمضان سال 95 با اسرای مسلحین معاوضه شدند؛ یکی از این اسرا حیدر محمدی بود. مسلحین موقع اسارتش عکس شاخص فاطمیون را به او نشان داده و گفته بودند: «ابوعلی کجاست؟» می‌گفت: «ابوعلی دیگر به منطقه نرو، اگر رفتی اسیر نشو که برایت نقشه‌ها دارند!» ارتباط عاطفی شهید عطایی با شهید صدرزاده را باید نوعی رابطه مرید و مرادی دانست. صدرزاده به عنوان فرمانده درس‌های بسیاری به ابوعلی می‌دهد که نه فقط برای او، بلکه برای همه جوانان نسل امروز قابل توجه و تامل است. ابوعلی در یکی از خاطراتش در ارتباط با شهید صدرزاده که در میدان نبرد به «سید ابراهیم» مشهور بود، می‌گوید: «یکی از تذکرات سیدابراهیم قبل از عملیات‌ها این بود که می‌گفت: «بچه‌ها اینطوری دعا کنید که خدایا ما در این عملیات دعا نمی‌کنیم که پیروز شویم؛ ما می‌خواهیم در شکست و پیروزی، تو از ما راضی باشی. اگر تو با شکست از ما راضی می‌شوی، ما راضی هستیم که شکست بخوریم. اگر با پیروزی از ما راضی می‌شوی، هر چه رضای توست، همان اتفاق بیفتد.» خیلی تاکید می‌کرد که فقط برای رضای خدا کار کنیم».

Page Generated in 0/0062 sec