رضا عدالتیپور*: 3 هفته پس از شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و جمعی از فرماندهان حشدالشعبی تحولات منطقه نشان داد آمریکاییها با مشکلات عدیدهای در رابطه با آینده حضورشان در عراق مواجه هستند. حمله موشکی ایران به عینالاسد، رای پارلمان عراق برای اخراج آمریکا از این کشور و پشتیبانی دولت بغداد از آن در کنار اقداماتی که گروههای مقاومت در عراق به صورت مداوم علیه پایگاههای آمریکا صورت دادهاند سبب شده هزینه ماندن آمریکا در عراق بیش از گذشته باشد. در این بین، انتشار اخباری مبنی بر معرفی نخستوزیر در عراق و تشکیل کابینه در لبنان نشان میدهد که این دو کشور در حال عبور از مرحله بیدولتی هستند و این وضعیتی است که آمریکاییها تلاش داشتند به وقوع نپیوندد. در حال حاضر آمریکاییها در عراق در موضع انفعال هستند و صرفاً به کنشهای سیاسی واکنش نشان میدهند. خطای راهبردی ترامپ عواقب سنگینی برای او و دولتش داشته و به نظر میرسد آینده منطقه بویژه عراق نقش مهمی در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده آمریکا خواهد داشت.
* * *
* عراق همچنان از بحران فقدان نخستوزیر رنج میبرد و اوضاع در لبنان هم چندان روشن نیست. به نظر شما تحولات منطقه به کدام سو خواهد رفت؟
مطالبات مردمی در عراق و لبنان در مراحل ابتدایی موضوعی صنفی و معطوف به معضلات ناشی از معیشت، فساد و بیکاری بود. این خواستهها هم در لبنان و هم در عراق از سوی قشر جوان و نخبه بیش از هر جریانی پیگیری میشد. واقعیت اما این است که جهتدهی آمریکاییها از طریق برخی «انجیاو»ها به اعتراضات، مطالبات مردمی را به سمت مسائل سیاسی کشاند و شعارهایی در رابطه با تغییر نظام سیاسی و دولت ابراز شد که در نهایت با به خشونت کشیده شدن اعتراضات در عراق، نخستوزیر مجبور به استعفا شد. البته در لبنان اوضاع کمی متفاوت بود، چرا که سعد حریری با استعفایش به دنبال شانه خالی کردن از مسؤولیت بود ولی در عراق این موضوع مطرح نبود و عبدالمهدی بارها بر خطرات ناشی از خلأ دولت در این کشور تاکید داشته است. در این بین البته علمای دینی، گروهها و احزاب سیاسی هم نقش متفاوتی در این بحرانها ایفا کردند. در لبنان ما شاهد تلاشهای حزبالله برای پایان دادن به بیدولتی هستیم و آنها به جرات تنها گروه سیاسی هستند که از زمان آغاز اعتراضات بر تشکیل دولت در اسرع وقت تاکید دارند. این در حالی است که برخی احزاب سیاسی لبنان تاکید زیادی بر سهمخواهی در کابینه دارند. در عراق هم پس از تحولات چند هفته گذشته اتفاقی که رخ داده این است که اکثر جریانهای سیاسی در کنار مرجعیت بر انتخاب نخستوزیر مستقل تاکید دارند و احتمال آن میرود که در تظاهرات مسالمتآمیز روز جمعه شعارهایی مطرح شود که در جهت وحدت عراق و انتخاب نخستوزیر مستقل باشد تا حکومت بتواند با قدرت در برابر کارشکنیهای آمریکا در عراق ایستادگی کند.
* به موضوع تحولات جاری در هفتههای اخیر اشاره کردید. به طور کلی پس از این تحولات، موضع آمریکاییها در منطقه بویژه دو کشور عراق و لبنان چیست؟
در حال حاضر برای همه مشخص شده که اقدام آمریکاییها در به شهادت رساندن سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان یک اشتباه راهبردی پرهزینه بود، چرا که وجهه واقعی آمریکا را برای طرفداران سرسختش در منطقه هم مشخص کرد. آمریکا به دنبال تسلط بر منابع انرژی منطقه است و دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور هم از گفتن آن ابایی ندارد. آنها با ترور سپهبد سلیمانی نشان دادند برای حفظ تجارت نفتشان به حذف فیزیکی مخالفان هم مبادرت میکنند. آمریکاییها تا جایی که بتوانند با امنیت به کار خود ادامه میدهند ولی آنجا که ببینند هزینه تامین امنیتشان بالاست و حضورشان به صرفه نیست، دست به ایجاد ناامنی و حمایت از گروههای تروریستی میزنند تا عوامل بازدارنده در برابر خود را تضعیف کنند. این خرابکاری نیز در لوای قدرت رسانهای آنها پوشانده خواهد شد. در حال حاضر اما اوضاع فرق کرده و آمریکا نزد مردم کشورهایی که به نوعی همپیمان آن بودند منفورتر شده و به عنوان یک دولت تروریست شناخته میشود. همین امر هم باعث شده آنها به دنبال این باشند که با آبروریزی کمتری از عراق خارج شوند. به عبارت دیگر، آمریکا در حال حاضر در موضع ضعف قرار دارد و با اقدامات واکنشی خود صرفا قصد دارد زمان اخراجش از عراق را حداقل تا انتخابات سال آینده ریاستجمهوری آمریکا به تعویق بیندازد.
* کشورهای متحد آمریکا در منطقه مثل عربستان چه موضعی در قبال این تحولات خواهند گرفت و چه رویکردی درباره اتفاقات عراق و لبنان اتخاذ خواهند کرد؟
مشخص است که عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی در معادلات منطقه دنبالهروی آمریکا هستند، بویژه عربستان و امارات که بیشتر وظیفه تامین مالی آشوبگران را بر عهده دارند. اما در رابطه با اینکه موضع آنها چیست باید گفت عربستان و امارات به طور رسمی کنش کمتری در تحولات عراق و لبنان دارند. دلیل این امر هم این است که این 2 کشور به خاطر اتخاذ سیاستهای شکستخورده در منطقه طی یک دهه گذشته، در سوریه، یمن و عراق از اقبال پایینی در هدایت افکار عمومی و رهبری جوامع عربی برخوردارند و در حال حاضر هم به دلیل شکست در جنگ یمن از سوی گروههای داخل کشورشان تحت فشار هستند. جمیع این موارد سبب شده تا آنها نتوانند اثر چندانی به لحاظ هدایت و رهبری سیاستهای کلی در منطقه داشته باشند. البته باید این مسأله را مدنظر قرار داد که در یک تقسیمبندی غیررسمی و نانوشته، عربستان در لبنان و امارات در عراق هزینه میکنند تا این حساسیتها کمتر شود. اماراتیها در عراق تامین هزینه مزدوران را بر عهده دارند و عربستانیها نیز در لبنان با تکیه بر نیروهای سنی وابسته به خود مثل «اشرف ریفی» که پایگاه مردمی چندانی هم ندارد به دنبال این هستند که اثرگذاری خود را در منطقه هرچند ناچیز داشته باشند.
* آمریکاییها برآورد کرده بودند با ترور فرماندهان شاخص جبهه مقاومت، جریان مقاومت در موضع انفعال قرار خواهد گرفت و این سبب خواهد شد آنها دست برتر را در منطقه داشته باشند؛ با گذشت 3 هفته از این اتفاق، تحولات منطقه را چطور ارزیابی میکنید؟
طبیعتا شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس برای جریان مقاومت بسیار پرهزینه و دردناک است اما به این معنا نخواهد بود که جریان مقاومت دچار انفعال و تغییر در اهداف شود. مقاومت در این مرحله با حساسیت بیشتری اقدامات خود را دنبال میکند و با برنامهریزی دقیق به دنبال این خواهد بود تا به پاکسازی مناطق تحت مدیریت داعش و تروریستها بپردازد. به اذعان کارشناسان مسائل استراتژیک، نگرانی دولت آمریکا پس از ترور فرماندهان مقاومت بیشتر شده و آنها با هشدارهای جدی امنیتی در پایگاههایشان در عراق و منطقه مواجه شدهاند، ضمن اینکه پس از این اتفاقات گزینههایی که برخی نهادها یا گروههای سیاسی برای مذاکره و نرمش در قبال سیاست آمریکا در منطقه مطرح کرده بودند عملاً به بایگانی رفت و مقاومت و اخراج آمریکا از منطقه به عنوان اولویت اول جریان مقاومت تثبیت شد. در عراق، سوریه و لبنان اوضاع مانند گذشته دنبال میشود و نیروهای مقاومت با جدیت تمام در پی خنثیسازی عملیاتهای تروریستی و از بین بردن عناصر حزب بعث[عراق] و تروریستها هستند.
* آمریکاییها در این مدت به دنبال ایجاد بیدولتی در عراق و لبنان بودند که به هر حال این اتفاق در لبنان و عراق رقم خورده است. آیا امیدی هست این کشورها از مرحله بیدولتی عبور کنند؟
متاسفانه آمریکاییها با پروپاگاندای رسانهایشان توانستهاند وضعیت عراق و لبنان را به اینجا برسانند و نبود دولت هم به نفع آنهاست. ولی شواهد امر نشان میدهد که در لبنان اگر مشکل خاصی پیش نیاید کابینه در یکی، دو روز آینده معرفی خواهد شد اما اینکه رای اعتماد پارلمان به کابینه چقدر زمانبر خواهد بود مسأله دیگری است، چراکه در لبنان جدای از بحث سهمیه احزاب و طوایف، رای اعتماد بیشتر معطوف به برنامههای وزراست. در عراق اما اولویت فرق دارد و مطالبه اصلی مردم و نظام سیاسی در این مرحله معرفی نخستوزیر مستقل است و بعد از آن درباره وزرا در پارلمان بحث خواهد شد. تا الان گزینههایی مطرح شده و به نظر میرسد در آینده نزدیک شاهد معرفی نخستوزیر باشیم اما نباید انتظار داشت که شخص نخستوزیر مورد حمایت همه گروهها باشد. مقام نخستوزیری عراق یک شخصیت تامالاختیار نیست و حساسیت بیشتر روی کابینه و وزرا باید باشد.
روزنامهنگار*