برگزیت آغاز واگرایی در اروپاست و از این پس باید شاهد قدرت گرفتن احزاب راستگرا در اروپا باشیم
انگلستان بعد از ۱۳۱۶ روز ناآرامی سیاسی در رابطه با اجرای برگزیت و تغییر 3 دولت، بامداد شنبه به عضویت 47 ساله خود در اتحادیه اروپایی پایان داد و یکی از مهمترین رویدادهای قرن 21 را رقم زد؛ رویدادی که بهزعم تحلیلگران آینده اقتصادی این کشور را در هالهای از ابهام قرار داده است.
انگلستان به عنوان اولین کشور از اتحادیه اروپایی جدا شد و اکنون پارلمان و دولت این کشور طی یک پروسه 11 ماهه مسؤولیت خروج کامل از اتحادیه و مشخص شدن روابط این کشور با دیگر کشورهای اروپایی را برعهده خواهند داشت. در این مدت انگلستان مانند گذشته حق عضویت خود در اتحادیه را پرداخت خواهد کرد اما هیچ حقی در تصمیمات سال جاری در اتحادیه اروپایی نخواهد داشت. در این دوره که تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰ (۱۰ دیماه 99) ادامه مییابد، انگلیس همچنان عضو بازار مشترک اتحادیه اروپایی باقی خواهد ماند و قرار است در این فاصله معاهدههای تجاری جدید با اتحادیه اروپایی امضا کند. از سوی دیگر این قانون هرگونه طول دادن دوره گذار فراتر از پایان سال ۲۰۲۰ را ممنوع میکند. این قانون همچنین مرز گمرکی شکل گرفته بین جزیره اصلی و ایرلند شمالی و میزان گمرک و سایر جزئیات را تعیین کرده و همچنان آرای دادگاه عالی اتحادیه اروپایی در برخی دعاوی از جمله اختلاف بر سر اجرای توافق برگزیت را مافوق رای دادگاههای داخلی قلمداد میکند. یک سال آینده برای مردم عادی تفاوت چندانی نخواهد داشت و مسائل مربوط به زندگی روزمره در ارتباط با اتحادیه اروپایی از جمله مسافرت، اعتبار گذرنامه، مالیات و عوارض گمرکی و... مانند گذشته خواهد بود اما در پایان سال، نوع رابطه جدید انگلیس و اتحادیه اروپایی تعریف خواهد شد. به عنوان نمونه، هنوز به طور قطع وضعیت شهروندان اروپایی ساکن در انگلیس معلوم نیست. دولت باید در این یک سال دوره گذار، روند جدیدی برای مهاجرت و اخذ روادید برای شهروندان اروپایی و غیراروپایی تنظیم کند که معلوم نیست چه تاثیری روی تصمیمهای بعدی اتحادیه اروپایی خواهد گذاشت. هنوز پرسشهای بیجواب بسیاری باقی است. موضوعاتی مثل وضعیت مرزهای ایرلند و استقلال اسکاتلند از جمله مباحث مهمی است که در این زمینه تمامیت ارضی انگلیس را بعد از برگزیت تهدید میکند.
در حال حاضر، مطالبات مردمی در کشورهایی مثل ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی مبنی بر جدایی از بریتانیا شدت گرفته و این به معنای یک چالش جدی است؛ از آنجا که ایرلند جنوبی به عنوان کشوری مستقل عضو اتحادیه اروپایی است و ایرلند شمالی زیرمجموعه بریتانیا قلمداد میشود، این 2 کشور طی سالهای حضور بریتانیا در اتحادیه اروپایی مرزهای خود را برداشته و علاوه بر مراودات اقتصادی، وابستگی فرهنگی تنگاتنگی برقرار کردهاند و حالا تحقق برگزیت به عنوان یک معضل جدی و تنشآفرین، حتی احتمال درگیری در مرز 2 ایرلند را نیز متصور میکند. این موضوع در رابطه با اسکاتلند هم جدی است و بدنه اجتماعی آن به دنبال برگزاری همهپرسی هستند. اسکاتلندیها که در همهپرسی برگزیت با 62 درصد آرا به خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی «نه» گفته بودند، اکنون شاهد رسمی شدن این رویداد هستند. دولت اسکاتلند رسما خواستار برگزاری همهپرسی دیگری درباره خروج استقلال از بریتانیا شده است. علاوه بر این، در اسکاتلند نگرانی از تبعات اقتصادی برگزیت بویژه در بخش صنعت گردشگری رو به افزایش است.
در حوزه بازارهای مالی نیز بورسهای جهان بویژه بورسهای اروپایی واکنش منفی به اجرای برگزیت نشان دادند و روز گذشته اکثر شاخصها با افت همراه بود. هرچند مقامات اروپایی با بیان این عبارات که انگلستان شریک مهمی برای اتحادیه باقی خواهد ماند درصدد مدیریت افکار عمومی و کنترل شرایط برآمدند اما واکنش رئیسجمهور فرانسه به برگزیت و نیاز اتحادیه اروپایی به اصلاحات ساختاری نشان میدهد که تحولات مهمی در پس برگزیت رخ خواهد داد. در مقابل اروپاییها، واشنگتن حمایت قاطعی از برگزیت داشته است. «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا روز شنبه در توئیتی با ابراز خوشحالی از توافق انگلیس و اتحادیه اروپایی درباره برگزیت، گفت: ما به روابط قوی، اثربخش و موفق خود با انگلستان با ورود آنها به فصل بعدی ادامه خواهیم داد. فارغ از خطرات ناشی از خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی بر اقتصاد و مراودات تجاری میان 2 طرف که برای یک دوره کوتاهمدت قابل پیشبینی است، این تحول نمونهای امیدوارکننده از استقلالطلبی برای جنبشهای ملیگرا در سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپایی است که در چند سال اخیر برای تحقق چنین رویایی خیز برداشتهاند. کارشناسان مسائل اروپا معتقدند که برگزیت آغاز واگرایی در اروپاست و از این پس احتمال به قدرت رسیدن راستگرایان افراطی در آلمان و راستگرایانی مثل لوپن در فرانسه دور از ذهن نیست و در این بین فرصتها و چالشهایی نیز برای نظام بینالملل پدید خواهد آمد؛ فرصتهایی مثل امکان مراودات تجاری با کشورهای اروپایی به صورت جداگانه و بهرهمندی از فضای رقابتی بین آنها و چالشهایی مثل حذف یک قدرت واحد در برابر تمامیتخواهی و یکجانبهگرایی در نظام بینالملل که با روی کارآمدن دونالد ترامپ در آمریکا عینیت یافته است.