printlogo


کد خبر: 216116تاریخ: 1398/11/17 00:00
پرونده «وطن امروز» برای فیلم «لباس شخصی» که قصه‌ای پیرامون مسأله نفوذ دارد
نفوذ را جدی بگیرید

گروه فرهنگ و هنر: فروردین سال گذشته بود که مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از کارکنان وزارت اطلاعات با تاکید بر جدی گرفتن مسأله نفوذ، یکی از محورهای جنگ اطلاعاتی دشمن را «نفوذ و تأثیرگذاری بر نظام محاسباتی مسؤولان» دانستند. مسأله‌ای غیرقابل انکار که از همان سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است؛ آنچنان که در آغازین ماه‌های پس از انقلاب میزان نفوذ در ساختار مدیریت کشور چنان بود که کار به سطح فرمانده یک نیروی مهم نظامی در کشور نیز رسید و از این جهت نفوذ پدیده‌ای است که نمی‌توان بسادگی از کنار آن عبور کرد.
البته این به معنای آن نیست که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور نسبت به این مسأله بی‌توجه بودند و کیست که نداند نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور برای حفظ آرامش و امنیت این آب و خاک تا چه اندازه از خودگذشتگی کردند؛ سربازان گمنامی که بیش از همه برای انقلاب اسلامی هزینه می‌دهند و کمتر از همه نیز از آنها اسمی برده می‌شود. اما مسأله پرداختن به «نفوذ» صرفا یک ماجرای امنیتی و اطلاعاتی نیست، چرا که در این میان رسانه‌ها و سینما نیز برای روشن‌سازی ذهن جامعه در ارتباط با ابعاد مختلف پدیده پیچیده «نفوذ» و البته عینیت بخشی به موضوع امنیت در جامعه ایرانی نقش دارند. هر چند سینمای ما طی سال‌های گذشته این موضوع مهم را هم در کنار انبوهی از موضوعات استراتژیک دیگر، به قربانگاه سینمای اجتماعی برده است اما سوژه نفوذ و حضور نفوذی‌ها، از آن دسته سوژه‌هایی است که به واسطه کشمکش و فراز و نشیب بسیاری که پیرامون این مسأله وجود دارد، اتفاقا هر گاه که محور ساخت اثری شده، توانسته نگاه طیف مختلفی از مخاطبان سینما را به خود جلب کند. برای مثال در همین چند سال اخیر 2 فیلم «ماجرای نیمروز 1» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» با محور مسأله نفوذ در سال‌‎های ابتدایی انقلاب ساخته و به روی پرده رفت که استقبال بالای مخاطبان از آن بخوبی نشان می‌دهد پرداختن به مسأله نفوذی‌ها در سینما می‌تواند زمینه‌ساز خلق درام‌هایی جذاب یا تریلرهای پرحادثه و دیدنی شود. «لباس شخصی» هم که اولین ساخته سینمایی امیرعباس ربیعی است قصه‌ای در ارتباط با حضور نفوذی‌ها دارد؛ قصه‌ای برگرفته از یکی از اتفاقات مهم تاریخ معاصر که به بهانه نمایش گوشه‌ای کمتر دیده شده از تاریخ معاصر ایران، نگاهی هم به مسأله حضور نفوذی‌ها دارد. هرچند «لباس شخصی» در نمایش دلیل اولیه و انگیزه قهرمان اصلی قصه به عنوان یک نیروی امنیتی تا حدودی نتوانسته موفق ظاهر شود اما کلیت اثر هم به لحاظ نمایش بخش مهمی از تاریخ معاصر کشورمان و هم از باب طرح هشداری پیرامون جدی گرفتن مسأله نفوذ، اتفاقی مبارک و قدمی رو به جلو برای سینمای ایران است.
***
گفت‌وگوی «وطن امروز» با امیرعباس ربیعی، کارگردان «لباس شخصی»
شجاعت اوج دلگرمم کرد
«لباس شخصی» اولین تجربه امیرعباس ربیعی به عنوان کارگردان یک اثر سینمایی است. ربیعی که پیش از این با ساخت چندین فیلم کوتاه موفق و چند اثر داستانی غیرسینمایی، توانایی خود را در زمینه کارگردانی نشان داده، در «لباس شخصی» سراغ یک قصه تاریخی رفته است. نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر امسال بهانه‌ای شد تا به گفت‌وگو با او بپردازیم. 
***
* چطور شد سراغ مضمونی سیاسی رفته و تریلری جاسوسی ساختید؟ ایده فیلم را چطور انتخاب کردید؟ 
به ژانر فیلم‌های سیاسی علاقه‌مند هستم و فیلم‌های کوتاهی که پیش‌تر ساخته‌ام نیز همه مضامین سیاسی داشتند و این علاقه باعث شد اولین فیلم بلند سینمایی‌ام را نیز در همین ژانر بسازم. راستش درباره حزب توده مطالعات زیادی نداشتم و برایم جذاب نبود اما وقتی چند مصاحبه خواندم و داستان قضیه جاسوسی را شنیدم، قصه از نظر دراماتیک و فارغ از موضوع و محتوا برایم بسیار جذاب به نظر رسید. پیچیدگی‌هایی که در دل ماجرا وجود داشت مرا جذب کرد و شروع کردم درباره قضیه تحقیق کردن و آغاز به نوشتن فیلمنامه کردم. 
 
* ابتدای فیلم اشاره می‌شود داستان واقعی است. اطلاعات مربوط به این داستان را چطور جمع‌آوری کردید و مستندات‌تان چه بود؟ آیا با مشاوران تاریخ و کارشناسان حوزه سیاست نیز گفت‌وگو کرده بودید؟ روند تحقیقات چقدر طول کشید؟ 
روند تحقیق و نگارش فیلمنامه تقریبا 3 سال طول کشید. درباره منابع تحقیق هم باید بگویم از خواندن کتاب آغاز شد؛ کتاب مفصل حزب توده که از تشکیل تا فروپاشی این حزب را کاملا توضیح می‌دهد. کتاب خاطرات آقای کیانوری نیز از جمله کتاب‌هایی بود که در راستای تحقیق برای نگارش فیلمنامه خواندم. در کنار اینها همچنین مصاحبه شفاهی با افرادی داشتم که از ماجرا خبر دارند؛ نیروهای امنیتی‌ای که پرونده زیر دست‌شان بوده و نیروهای حزب توده که درگیر ماجرا بودند از جمله آقای پرتوی که همان «خسرو»، رئیس تشکیلات مخفی بوده است. تقریبا حدود 15 ساعت با ایشان گفت‌وگو داشتم و اطلاعات بسیار خوبی در اختیارم گذاشت. 
 
* با توجه به حساسیت سوژه انتخابی آیا برای دریافت پروانه نمایش به مشکلی برنخوردید یا فیلمنامه با اصلاحیه روبه‌رو نشد؟ 
تصمیم داشتم آنچه در مرحله تحقیقات خواهم دانست را بدون هیچ ممیزی و نگرانی یا توصیه‌ای از هر دو طرف ماجرا و بی‌طرفانه روایت کنم. روایت بی‌طرفانه بزرگ‌ترین چالش من در حین ساخت این فیلم بود و نگرانی زیادی بابت آن داشتم که فیلم دچار ممیزی شده و در مرحله دریافت پروانه نمایش دچار مشکل شود. خوشبختانه موسسه اوج جسارت و شجاعتی دارد که من را دلگرم می‌کرد و به‌خاطر حمایتی که از فیلم داشته‌اند، تا به حال به ممیزی خاصی برنخوردیم.
 
* تقریباً تمام بازیگران فیلم برای مخاطبان سینما ناشناخته هستند. چرا از بازیگران چهره و حرفه‌ای سینما برای جذاب‌تر شدن فیلم بهره نبردید؟ 
همکاری با بچه‌های تئاتر برای من بسیار جذاب است، چرا که آنها بشدت با استعداد، کوشا، پرتلاش و با انگیزه هستند. من در ساخت فیلم‌های کوتاه هم از بازیگران تئاتر استفاده کردم و از همکاری با آنها راضی هستم. تعدادی از این عزیزان دوستان من هستند و دلم می‌خواست مسیر حرفه‌ای کارگردانی را با آنها ادامه دهم. احساس می‌کنم تماشاگران جدی سینما هم دیگر به دنبال چهره‌ها نیستند و در تماشای فیلم، حرفه‌ای شده‌اند. مهم بازی‌های خوب است و بازیگران فیلم از پس نقش‌ها بخوبی برآمده‌اند. 
 
* فیلم‌تان را همراه با تماشاگر دیده‌اید؟ واکنش آنها به اثر چگونه بود؟ 
بله! فیلم را با تماشاگران دیده‌ام و باید بگویم واقعا غافلگیر شدم. مخاطبان از هر طیف و گروهی با دیدگاه‌های مختلف عقیدتی و سیاسی و در هر سن و جنسیتی فیلم‌مان را دوست داشتند و با آن ارتباط برقرار کرده بودند. وقتی این حجم از نظرات مثبت را شنیدم و استقبال مردم را دیدم به فروش فیلم نیز امیدوار شدم. البته اکران و فروش فیلم کاملا وابسته به خود فیلم نیست و شرایطی دارد که باید دست به دست هم دهند تا فیلمی پرفروش شود.
***
گفت‌وگوی «وطن امروز» با توماج دانش‌بهزادی، بازیگر نقش حنیف در فیلم «لباس شخصی»
لباس شخصی جانبدارانه نیست
توماج دانش‌بهزادی در «لباس شخصی» ایفاگر نقش یک مامور اطلاعاتی است که در بخش‌هایی از قصه خودش هم در مظان اتهام قرار می‌گیرد. دانش‌بهزادی برای مخاطبان تئاتر بازیگری شناخته‌شده است، چرا که کارنامه‌ای درخشان در آنجا دارد و حالا با پا گذاشتن به دنیای تصویر نشان داده است که در این عرصه نیز می‌تواند خوش بدرخشد. در ادامه گفت‌وگوی ما را با این بازیگر جوان می‌خوانید. 
***
* خاستگاه بازیگری شما تئاتر است و کارتان را با بازی در این مدیوم آغاز کرده‌اید. برای مخاطبی که احتمالا با چهره شما ناآشناست کمی از پیشینه بازیگری و کارنامه‌تان بگویید. 
تقریبا نزدیک به 20 سال است در حیطه تئاتر مشغول کار هستم. در کشورهای بسیاری مانند آلمان، ایتالیا و هلند اجرا داشته‌ام و با کمپانی‌های بزرگ تئاتر مراوده فرهنگی دارم و هم آموزش می‌بینم و هم گاهی ورکشاپ برگزار می‌کنم. اما اولین فیلمی که دارای پروانه سینمایی است و در آن ایفای نقش داشته‌ام «لباس شخصی» است. همچنین در جشنواره فیلم امسال در بخش فیلم کوتاه با فیلم «سور بز» و در بخش مستند با فیلم «خط باریک قرمز» حضور دارم. 
 
* چطور شد برای بازی در نقش «حنیف» در فیلم «لباس شخصی» انتخاب شدید؟ 
قبلا با آقای امیرعباس ربیعی در چند فیلم کوتاه همکاری داشتم و ایفای نقش کرده بودم. درواقع چیزی که ما را به هم وصل کرد عشق به سینما بود. ایشان فیلمنامه «لباس شخصی» را برای من فرستاد و وقتی آن ‌را خواندم واقعا جذب آن شدم. فیلمنامه بسیار درخشان و دقیق نوشته شده و قصه گیراست و همین موضوع مرا ترغیب ‌کرد در این پروژه حضور داشته باشم. از آنجایی که امیرعباس مرا می‌شناخت، از من خواست در این پروژه کنارش باشم. شاید اسم فیلم و اینکه به مسائل سیاسی پرداخته باعث شود تماشاگر نسبت به فیلم گارد داشته باشد و با خود بگوید حتما با یک اثر سفارشی روبه‌رو است اما وقتی فیلم را ببیند متوجه خواهد شد «لباس شخصی» فیلمی شریف و جذاب است. در این فیلم از گروهی جانبداری نشده و سعی شده است قصه‌ای جاسوسی در قالب روایتی گیرا برای مخاطب ساخته شود. 
 
* البته فیلم خالی از کنایه‌های سیاسی نیست. 
بله! همین‌طور است. به هرحال چنین فیلمی با این داستان اگر جهت‌گیری سیاسی نداشته باشد به مرحله تولید نخواهد رسید اما این موضوع روی قصه و ساختار سایه نینداخته و هدف اول روایت داستان با ساختاری محکم بوده است. برای مثال در فیلم‌های ایرانی بدمن‌ها به شکلی نشان داده می‌شوند که از واقعیت بیرون است و برای مخاطب دافعه ایجاد می‌کند اما من بسیاری از افراد حزب توده را می‌شناختم و درباره‌شان مطالعه داشتم و می‌دانستم آنها انسان‌های بد و به‌اصطلاح دیو صفتی نیستند. در فیلم هم می‌بینید که اغلب آنها از مساله جاسوسی کاملا بی‌اطلاع هستند و صرفا مشغول فعالیت‌های حزبی در کشور بوده‌اند. من هم از این منظر می‌گویم که در فیلم از گروهی جانبداری نشده است. حتی برخی دوستان پس از نمایش فیلم از من می‌پرسیدند «مطمئنی این فیلم رو اوج ساخته؟»[می‌خندد]
 
* در کل بازخوردها چطور بود؟ 
جالب است بدانید در اکران‌هایی که همراه مردم فیلم را دیدم با جوان‌هایی مواجه شدم که ظاهرشان نشان می‌داد چندان سنخیتی از نظر ایدئولوژی با «لباس شخصی» ندارند اما فیلم را خیلی دوست داشتند و از آن تعریف می‌کردند. 
 
* به نظرم «لباس شخصی» استحقاق این را داشت که وارد بخش سودای سیمرغ شود. در آن صورت کار گروه بازیگری بیشتر دیده می‌شد و حتی ممکن بود شما برای بازی در این نقش کاندیدای سیمرغ شوید. 
راستش اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم فیلم وارد بخش سودای سیمرغ نشود. اما به‌نظرم هیأت انتخاب بیشتر نگاهی ایدئولوژیک به فیلم داشت تا نگاه ساختاری و کیفی. «لباس شخصی» در صورتی که در بخش سودای سیمرغ پذیرفته می‌شد می‌توانست علاوه بر بازیگری در بخش‌های کارگردانی، فیلمنامه، طراحی صحنه و لباس و فیلمبرداری هم مورد توجه قرار گیرد. اگر فیلم در این بخش رقابتی حضور داشت بازی من هم احتمالا بیشتر دیده می‌شد. البته من آنقدر سماجت خواهم کرد تا حقم را از سینما بگیرم.[می‌خندد]
***
گفت‌وگوی «وطن امروز» با مهدی نصرتی، بازیگر نقش اول فیلم سینمایی «لباس شخصی»
از صفر شروع کردم
اغلب بازیگران «لباس شخصی» چهره‌های تئاتری هستند که برای مخاطب سینما شناخته‌شده نیستند. نقش اصلی این فیلم را مهدی نصرتی بازی کرده که کارش را از تئاتر آغاز کرده و در فیلم «لباس شخصی» در نقش «یاسر» خوش درخشیده است. در ادامه گفت‌وگوی «وطن امروز» با این بازیگر جوان را می‌خوانید. 
***
* کمی درباره پیشینه بازیگری‌تان بگویید.
بازیگری را از تئاتر شروع کردم. از اوایل دهه 80 کار بازیگری در تئاتر را آغاز کردم. مدتی به‌خاطر عکاسی و خبرنگاری از بازیگری دور شدم اما اوایل دهه 90 باز هم به سمت بازیگری رفتم. قبلا در 3 فیلم «دربست» به کارگردانی آقای علی خامه‌پرست، «کوچه ملی» به کارگردانی آقای مهرشاد کارخانی و فیلم «مجبوریم» به کارگردانی آقای رضا درمیشیان که قرار بود در جشنواره امسال حضور داشته باشد اما متاسفانه اینطور نشد، بازی کرده‌ام. 
 
* چطور شد برای ایفای نقش یاسر در فیلم «لباس شخصی» انتخاب شدید؟ 
بازیگردان فیلم «لباس شخصی» آقای خیرالله تقیانی‌پور در سال‌های اخیر بازی‌هایم در تئاتر را دیده بود و من را برای بازی در این فیلم به آقای ربیعی پیشنهاد داد. ایشان با من تماس گرفت و من به دفتر فیلم رفتم که در مرحله پیش‌تولید قرار داشت. در آن جلسه از من برای نقشی دیگر تست گرفته شد اما بعد از گذشت مدتی آقای ربیعی و گروه به این نتیجه رسیدند که بهتر است نقش یاسر را بازی کنم. به همین خاطر مجددا از من تست گرفته شد و قرار شد نقش اصلی فیلم را ایفا کنم. 
 
* حتما برای‌تان خوشحال‌کننده و هیجان‌انگیز بوده است. 
راستش من نقش قبلی را هم با وجود اینکه کوتاه بود خیلی دوست داشتم و تقریبا یک ماه و 20 روز برای بازی در آن نقش تمرین کرده بودم. پیشینه تئاتری‌ام به من یاد داده برای هر نقش شبانه‌روز تمرین کرده و خودم را به آن نقش نزدیک و باورش کنم تا کاراکتر برای مخاطب نیز باورپذیر شود. به همین خاطر وقتی قرار شد نقش اصلی را بازی کنم دوباره همه تمرین‌ها را از صفر شروع کردم. روزهای کمی به فیلمبرداری باقی‌مانده بود و باید در مدت زمان خیلی کوتاه خودم را به نقش می‌رساندم اما به هرحال بازی در این نقش برایم بسیار هیجان‌انگیز بود. 
 
* قبل از آنکه نقش اصلی به شما سپرده شود قرار بود کدام نقش را بازی کنید؟ 
قرار بود نقش حسام را که در فیلم نقش بازجو را دارد ایفا کنم. 
 
* همکاری با امیرعباس ربیعی چطور بود؟ کارگردانی منعطف و پیشنهادپذیر است یا به اصطلاح به بازیگران سخت می‌گیرد؟ 
تقریبا 2 ماه پیش از آغاز فیلم تمرین داشتیم اما تمرین‌های‌مان به این شکل نبود که بنشینیم و مثلا دورخوانی کنیم. در این مدت با هم حرف می‌زدیم، فیلم می‌دیدیم، درباره بازیگران و کارهای‌شان صحبت می‌کردیم و اینکه چطور باید به نقش نزدیک شد و.... در تمرین‌ها  متوجه شدم ایشان گوش شنوای خوبی دارد و به دقت به ایده‌های گروه و طبعا بازیگران گوش می‌کند و درباره‌شان حرف می‌زند. 
 
* بازی در نقش یک جوان 28 ساله‌ انقلابی که در ابتدای دهه 60 زندگی می‌کند طبعا از شما دور است. برای نزدیک شدن به نقش چه کردید؟ 
همراه با آقای ربیعی فیلم‌های مستند بسیاری از آن دوران تماشا کردیم. برخی روزها پس از اتمام تمرین با هم صحبت می‌کردیم و ایشان درباره احزاب فعال در دهه‌های 50  و60 و افرادی که در این احزاب مشغول به فعالیت بودند با من صحبت می‌کرد. اگر سوالی در ذهن داشتیم بعد از تمرین‌های انفرادی درباره‌شان تحقیق یا از دیگران سوال می‌کردم. آقای ربیعی برای نوشتن فیلمنامه تقریبا 3 سال وقت صرف کرده بود و اطلاعات جامع و خوبی داشت و این اطلاعات را در اختیار ما قرار می‌داد. برایم جالب بود بدانم جوانان دهه 60 در چه شرایطی رشد و زندگی می‌کردند. این نسل وقایع مختلفی مانند انقلاب و جنگ را از سر گذرانده بودند و طبعا با ما خیلی فرق داشتند. 
 
* یاسر در فیلم روزگاری عجیب و جالب را از سر می‌گذراند و شما به عنوان بازیگر این نقش باید طیف وسیعی از احساسات را در معرض دید مخاطب قرار می‌دادید. احتمالا این موضوع برای‌تان چالش‌برانگیز بوده است.
بله! همینطور است؛ نقش یاسر سخت بود و البته جذاب. همین جذابیت هم باعث شده بود بازیگران بسیاری علاقه‌مند به ایفای این نقش باشند. آقای ربیعی در انتخاب بازیگران بشدت سختگیر بود و اگر نقش را برای بازیگری مناسب نمی‌دانست حتی اگر با او تمرین کرده و صحبت‌هایی شده بود بدون تعارف او را کنار می‌گذاشت. این نقش همانطور که گفتید چالش‌برانگیز بود اما همین موضوع بازی در نقش یاسر را برایم جذاب می‌کرد.

Page Generated in 0/0159 sec