1
لوکیشن: پای تلویزیون
زمان: اول شب، ساعت 3 نیمه شب
لحن: ملتمسانه
دیالوگ: پخش کنین آقا دیگه... کدوم تیکه؟ همونی که میگم تلویزیون خونه ماست و نمیشه ازش بریم و باید باهامون راه بیاین... آره. پس منتظرم همین الان.
2
لوکیشن: روی کاناپه
زمان: قبل از خواب، ساعت 8 صبح
لحن: نامشخص. داره توی گوشی تایپ میکنه.
دیالوگ: خب. بروبچ یه پست میخواین برای رفیقتون استوری کنین دیگه. نصف پول تبلیغات رو هم بین هر کی منو منشن کرد پخش میکنم. برای اون سیل هم یه کاری میکنیم. اصلا کاپیتان رو میگیم شماره حساب بده خیالتون تخت.
3
لوکیشن: داخل آشپزخانه، لای پوست تخممرغها
زمان: صبح زود، ساعت 3 بعد از ظهر
لحن: عشقولانه
دیالوگ: زلزله؟ کجا؟ پس باید خودم دیگه استوری بذارم شماره کارت بدم... بنویس توی گروه ماجرای کاپیتان کنسله. خودم شماره کارت میدم برای سیل و زلزله.
4
لوکیشن: جشن منتقدان سینما
زمان: پس از صحبت با یکی از جینگترین دوستان
لحن: ترجیحا فیلمفارسی - حاج کاظم طور
دیالوگ: این اسم مزخرف سلبریتی را از روی ما بردارید، ما خود خود مردمیم. چطور کسی که باید آیینه مردمش باشه و بتونه دردهای مردمش رو بگه رو محروم میکنید؟ دردهایی که از تمام وجود ما برخاسته، حرف اضافه هم نباشه. دست بزنین دیگه. مرسی اه.