کد خبر: 216164تاریخ: 1398/11/19 00:00
خداحافظی فرامرز قریبیان از سینما پس از درخشش در فیلم «خروج» حاتمیکیا
فرامـرد
پروندهای به بهانه نیمقرن حضور قریبیان در سینمای قهرمانمحور همراه با گفتوگوهایی با ایرج راد، جهانگیر الماسی و محمد برادران
محمدامین شکاری: نزدیک به 80 سال پیش در خیابان ری 2 پسر به فاصله چند ماه از هم به دنیا آمدند. این 2 پسر بعدها رفاقتشان در محله و دبیرستان بدر سرآغاز مشارکتشان در چندین و چند شاهکار سینمای موج نوی ایران شد؛ یکی از آنها مسعود کیمیایی و دیگری فرامرز قریبیان بود. فرامرز قریبیان زمانی گفته بود از همان دبیرستان بدر با هممحلهایاش مسعود حرفه آیندهشان را که سینما بود، انتخاب کرده بودند. رفاقت قریبیان و کیمیایی سرآغاز ورود این 2 ستاره مهم به سینمای ایران نیز بود. قریبیان و کیمیایی پیش از انقلاب در 4 کار با هم همکاری کردند که البته آقای بازیگر یکی از آنها را فاقد ارزش میداند و به نظرش آماتور است، با این حال 3 فیلم دیگر بویژه «گوزنها» همچنان جزو مهمترین فیلمهای پرونده کاری قریبیان و کیمیایی به شمار میرود. شمایل قریبیان در «گوزنها» در نقش کاراکتر قدرت، چریک زخمخورده و فراری که برای در امان ماندن از چنگ نیروهای پلیس سراغ دوست سابقش «سید» میرود، تا سالهای سال و چهبسا تا به امروز با قریبیان همراه بوده است.
***
قریبیان که پیش از انقلاب در کنار فیلم «گوزنها»، در فیلمهای «خاک»، «غزل» و «سایههای بلند باد»، دیگر آثار مهم سینمای موج نوی ایران حضوری چشمگیر داشت، در سینمای پس از انقلاب هم خوش درخشید، بهگونهای که حتی کارنامه فیلمهای پس از انقلاب او بسیار رنگینتر و پربارتر از گذشتهاش است. دهه 60 آغاز جدی سینمای پس از انقلاب، برای قریبیان مهمترین دهه کارنامه کاریاش بود. او در آن سالها در کنار بازی در بسیاری از فیلمهای مهم و پرفروش سینمای ایران مانند «سفیر»، «سناتور»، «آوار»، «ترن»، «کانی مانگا»، «مرگ پلنگ» و... در بسیاری از کارهای کمتر شناختهشده از سوی کارگردانهای متوسط نیز ظاهر شد. خود قریبیان این انتخابها را البته آگاهانه توصیف کرده و معتقد است یک بازیگر نباید در دوران جوانی خودش را کنار بکشد، بلکه باید جلوی دید مردم باشد. از میان فیلمهای مهم دهه 60 قریبیان، همان دههای که شمایل قهرمانگونه او بیش از پیش شکل گرفت، «سفیر» اولین دستاورد مهم و جدی او به حساب میآید. فرامرز قریبیان در این فیلم تاریخی در نقش قیس بنمسهر- نامهرسان میان امام حسین(ع)، اهالی کوفه و مسلم بنعقیل- سکانس سخنرانی پرشوری علیه یزید و همراهانش دارد که بدون تردید از نقاط اوج بازی او در این فیلم و البته کارنامه بازیگریاش به شمار میآید. قریبیان پس از قیس بنمسهر در سومین سال دهه 60 با نقش «استوار حقگو» در فیلم «سناتور» بار دیگر ردای یک قهرمان را به تن کرد. او در این فیلم نیز همچون قدرت «گوزنها» و قیس بنمسهر «سفیر» چشمش را روی بیعدالتی نمیبندد و به قیام علیه ظلم برمیخیزد؛ تمی که در میان کارهای قریبیان و البته سینمای دهه 60 ایران زیاد به چشم میخورد. قریبیان در سال 65 تصمیم گرفت اولین فیلم خود در مقام کارگردان را با نام «جدال در تاسوکی» با موضوع مصائب یک معلم جوان در روستای دورافتادهای در استان سیستانوبلوچستان بسازد. اواسط دهه 60 خورشیدی دیگر نام قریبیان به عنوان بازیگر، ضامن موفقیت فیلمها در گیشه بود. او سال 66 با حضور در 2 فیلم «ترن» و «کانیمانگا» و همینطور فیلم «کمینگاه» هم نظر منتقدان و هم نظر مردم را نسبت به بازی خود جلب کرد. «ترن» که باز هم با موضوع آشنای آن سالها، یعنی ایستادگی در برابر ظلم ظالمان حکومت گذشته ساخته شد، برای قریبیان در جشنواره نوپای فجر خوشیمن بود. قریبیان در «ترن» برای ایفای نقشی سالخوردهتر از سن واقعیاش نخستینبار پس از انقلاب از سوی منتقدان تجلیل شد و نخستین سیمرغ بلورین سینماییاش را دریافت کرد. دیگر اثر موفق قریبیان در سال 66 «کانی مانگا» بود؛ فیلمی که به مدد وسواس و دقت سیفالله داد در خلق صحنههای اکشن، به عنوان یک اثر خوشساخت جنگی در سینمای ایران شناخته میشود. بازیگر باسابقه سینمای ایران دهه 70 را نیز همچون 2 دهه گذشته با حضور در نقش شخصیتهای قهرمان ضدسیستم آغاز کرد. او ابتدا در سال 1370 در درام زندانی «تبعیدیها» فیلمی که داستانش کمی یادآور شاهکار این سبک یعنی «پاپیون» است، در کنار هادی اسلامی یکی دیگر از ستارههای دهه 60 سینمای ایران در قامت آزادیخواهان تبعیدی حاضر شد. قریبیان همان سال در آغاز دهه ششم زندگیاش در کمدی «دو نفر و نصفی» نیز یک تجربه متفاوت را از سر گذراند. «دو نفر و نصفی» جنبههای عاطفی شخصیت قریبیان در فیلمهای قبلیاش مانند «سناتور» را که حوادث قصه مجال آنچنانی برای بروزشان نداده بود، بیش از پیش پررنگ کرد. سال 70 اما برای قریبیان با همین دو کار به پایان نرسید. مهمترین فیلم او در آن سال «ردپای گرگ» بود. «ردپای گرگ» که در آن قریبیان پس از یک دهه و نیم دوباره به دنیای فیلمهای رفیق صمیمیاش مسعود کیمیایی بازگشت، داستان رضا (با بازی قریبیان) است که پس از 20 سال از زندان بازگشته و به دیدار نامزد سابق (گلچهره سجادیه) و رفیق قدیمیاش (منوچهر حامدی) که موجب به زندان افتادنش شده است، میرود. سکانس اسبسواری رضا در خیابانهای تهران فصل به یادماندنی و استعاری «ردپای گرگ» است؛ انسانهای اصیل و قدیمی که گویا دیگر متعلق به این زمانه نیستند. یک سال بعد قریبیان با فیلم معمایی «بندر مهآلود» ساخته امیر قویدل بار دیگر به نقش مامور قانون در آمد؛ خود قریبیان ریشه علاقهاش به حضور در فیلمهای پلیسی را نشأت گرفته از تماشای فیلمهای پلیسی و وسترن در نوجوانی میداند. در آن سال قریبیان دومین سیمرغ بلورینش را برای «بندر مهآلود» کسب کرد، سیمرغی که البته خودش معتقد است برای «ردپای گرگ» گرفته و برای اینکه شخصیت یک چاقوکش جایزه را نبرده باشد، «بندر مهآلود» را شایسته این جایزه اعلام کردند! در ادامه دهه 70، قریبیان اغلب در نقش مردان شجاع و بیباک در پروژههای تجاری موفق ظاهر شد. او در این دهه 2 بار هم در جایگاه خالق اثر، فیلمهای «قانون» و «چشمهایش» را کارگردانی کرد. با این حال قریبیان دهه 70 را با یکی از موفقترین آثار کارنامه کاریاش یعنی فیلم «مرد بارانی» که سال 1378 روی پرده سینماها رفت به پایان رساند. این فیلم با وجود شباهت نامش با فیلم برنده جایزه اسکار بری لوینسون، هیچ قرابت داستانی با آن فیلم ندارد. در «مرد بارانی» ابوالحسن داوودی، قریبیان در نقش دکتر بارانی با وجود جایگاه بالای اجتماعی با مشکلات عدیدهای چه در زندگی کاری و چه در زندگی شخصی مواجه است، جنبههای پیچیده کاراکتر دکتر بارانی در این فیلم با آمدن شخصیت زیبا با بازی مهتاب کرامتی و تداعی خاطرات گذشته، بروز و ظهور بیشتری مییابد. قریبیان سومین سیمرغ بلورینش را برای ایفای این نقش در سال 1378 کسب کرد تا در آن زمان تبدیل به پرافتخارترین بازیگر مرد سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر شود. پس از موفقیت «مرد بارانی»، فرامرز قریبیان به فاصله 2 سال در 2 فیلم «رقص در غبار» و «شهر زیبا» از ساختههای اصغر فرهادی بازی کرد. 3 سال بعد از «شهر زیبا» در سال 1385 زوج قریبیان- کیمیایی برای سومینبار پس از انقلاب و برای هفتمینبار در طول زندگی این دو رفیق و بچه محل دیرین با هم همکار شدند. این فیلم «رئیس» نام داشت. «رئیس» البته همچون «تجارت» ششمین همکاری آنها، نشانی از آثار موفق گذشته این دو هنرمند را نداشت و البته پایانبخش مشارکت هنری قریبیان-کیمیایی هم شد. «کارناوال مرگ»، «آلزایمر» و «گناهکاران» فیلمهای شناخته شده بعدی کارنامه قریبیان تا به امروز هستند. حالا فرامرز قریبیان پس از چند سال دوری از بازیگری در سالی که در سینمای جهان رابرت دنیرو و آلپاچینو، 2 بازیگر محبوب زندگیاش با «مرد ایرلندی» دوباره روزهای خوش گذشته را تداعی کردهاند، در آستانه 80 سالگی به دنیای سینما بازگشته تا آواز قوی خود را با فیلم کنجکاویبرانگیز «خروج» اثر ابراهیم حاتمیکیا سر دهد. قطعا اگر بخواهیم یکی از مهمترین اتفاقات جشنواره فجر امسال را نام ببریم، بازگشت قریبیان ستاره سینمای موج نو و قهرمان بسیاری از فیلمهای درجه یک سینمای ایران است. بازیگری که بازگشت این روزهایش به سینما ما را به یاد فصل به یادماندنی دیالوگهای سید خطاب به قدرت در «گوزنها» میاندازد: «وقتی رفتی نفهمیدیم کی رفته حالا که اومدی میفهمیم کی اومده، هنوزم کم حرف میزنی، هنوزم ماتی، هنوز تو چشات عشقه... صفای قدمت».