مهدی طاهرخانی*: توجه به جزئیات، این بزرگترین «تحولی» بود که برانکو در پرسپولیس ایجاد کرد و به واسطه همین جزئیات شاید به ظاهر بیاهمیت بود که درخشانترین دوره تاریخ را برای هواداران این تیم رقم زد. با این وجود آنچه برانکو به میراث گذاشته با توجه به حفظ همه بازیکنان چند فصل اخیر، بعید است به این زودیها متلاشی و نابود شود. کالدرون هوشمندانه همان مسیر را دنبال کرد، بیآنکه بخواهد تحول عظیمی ایجاد کند. یحیی هم در همان چند بازی ابتدایی نشان داد قصد ایجاد تغییرات را ندارد اما آنچه او بیش از پیش به آن توجه دارد، نوع بازی قرمزها در نیمه زمین حریف است. به هیچوجه فوتبال مستقیم را نمیپسندد، از ارسالهای بلند دوری میکند و میگوید با صبر و حوصله میشود دروازه هر رقیبی را باز کرد. آنها داربی را نباختند و 2 بار متوالی بازی عقب افتاده را مساوی کردند. این مانیفست یحیی است و با توجه به پیشینه پرسپولیس با برانکو بهراحتی میشود این متد را پیش برد. اما یک تفاوت بسیار بزرگ بین این تیم و تیم فصل قبل وجود دارد؛ برانکو و تیمش اهل غافلگیر شدن نبودند. نه اینکه بازنده مصافی نباشند اما آخرینبار که شوکه شدند و نتوانستند توان حریف را درست پیشبینی کنند به باخت عجیب 4 بر صفر مقابل الهلال مربوط میشد. در طول چند فصل گذشته آنها فقط یک بار آنگونه با تفاضل گل زیاد باختند و غافلگیر شدند اما همان باخت باعث شد در فصل بعد، قرمزها تا فینال لیگ قهرمانان صعود کنند. نه السد و نه الدحیل، هیچ کدام با ستارههای بزرگ خود دیگر قادر به خلق شگفتی برابر پرسپولیس نشدند. برانکو برابر الدحیل یک بر صفر بازی رفت را واگذار کرد اما نه در آن بازی و نه بازیهای دیگر، بازیکنان مهم حریف نتوانستند طبق پیشبینیها باعث غافلگیری پرسپولیس شوند.
* راهی برای مهار ستارههای حریف نیست؟
اما حالا در 2 بازی متوالی شاهد این هستیم که ستارههای استقلال و الدحیل همان کاری را میکنند که پیش از این نسبت به آن پیشبینیهایی میشد. گویا همه تخصص و حواس یحیی به 50 متر زمین حریف است و مرتب راه پرس بر آنها را مرور میکند و توجهی به ستارههای حریف و راه مهار آنها ندارد. در داربی قائدی 4 بار متوالی به قلب دروازه پرسپولیس زد که ماحصلش 2 گل بود و 2 خطر بسیار جدی. در بازی با الدحیل هم همه نگران مانژوکیچ و معز علی بودند و متاسفانه این دو در ابتدای بازی همان کاری را کردند که احتمالش میرفت. جزئیات چیست و چه اهمیتی دارد؟ اگر حواس یک تیم صفر تا صد به کوچکترین مسائل و جزئیات باشد، دیگر غافلگیری معنا ندارد اما همان اشتباه مضحک دفاع تیم ملی برابر تیم ملی فوتبال ژاپن این بار به شکل دیگری توسط دفاع پرسپولیس تکرار شد. شجاع که عاشق هجوم به داور است، قبل از آنکه مطمئن شود آن توپ لعنتی بیرون رفته یا نه، استارتش را به سمت داور زد و همه دیدند معز علی چگونه توپ را از لب خط برگرداند و با پاس عالی، گل سرنوشتساز بازی را ساخت.
* درس عبرت نداریم
این فوتبال ایران است که از هیچ اتفاقی نمیخواهد درس عبرت بگیرد. عاشق گزیده شدن از سوراخهای قدیمی و تکراری هستیم. چون یک بار از آن گزیده شدیم تصور میکنیم همانند واکسن است و دیگر سراغمان نمیآید. پرسپولیس بازی را باخت چون گل اول در زمین حریف، کلیدیترین نکته بازی بود. آنها همچنان مالک توپ و میدان بودند که چند دقیقه بعد با یک اشتباه بزرگ دیگر، این بار از ترابی و آفسایدگیری اشتباه کنعانیزادگان و بدتر از همه واکنش عجیب بیرانوند، گل دوم هم از راه رسید. بازی برای پرسپولیس بعد از همان گل دوم تمام شد چون بخش اعظم قدرت الدحیل به فوتبال ضدحملهمحور این تیم خلاصه میشود. وقتی در خانه چنین تیمی 2 گل عقب باشی دیگر سخت است جبران کار. آنها لایههای تدافعی خود را استادانه چیدند و مالکیت توپ و میدان را به پرسپولیس بخشیدند. شاگردان یحیی همه آمار بازی را به سود خود تمام کردند جز مهمترین مؤلفه که نتیجه است؛ از مالکیت توپ گرفته تا شوت در چارچوب و خلق موقعیت. اما هیچکدام اینها نتوانست مانع از شکست قرمزها شود.
* برانکو راز صعود از گروه و کلا کلید موفقیت در آسیا را
2 سال متوالی به پرسپولیس نشان داد. آنها منهای فصل قبل که در دور گروهی حذف شدند، در 2 سال قبل به جمع 4 تیم برتر آسیا صعود کردند. آن موفقیتها به هیچ عنوان اتفاقی و شانسگونه نبود. پرسپولیس در خانه رقبا نه به دنبال مالکیت بود و نه فوتبال مالکانه. آنها درست 180 درجه متفاوت از تیم سهشنبه شب یحیی بازی میکردند. در خانه رقبا همه منافذ را میبستند، حتی یک شانس نصفه و نیمه را به رقبا نمیدادند و در ضد حملات زهر خود را میریختند. اگر چه در آن فوتبال شکست و ناکامی هم وجود داشت اما درصد بالایش برتری و صعود بود.
پرسپولیس میتواند به فوتبال برترش در زمین الدحیل و فوتبالی که بعد از دریافت 2 گل و حتی پیش از آن ارائه داد، افتخار کند. تیمی که قادر است آنگونه در زمین حریف با اقتدار مالکیت را در دست بگیرد، بدون شک در بازی برگشت و دیگر بازیهای گروه شانس بسیار زیادی برای جبران نتیجه دارد اما مسأله مهم این است که چرا بازیکنان تاثیرگذار و سرنوشتساز حریف آنگونه آزادانه قادر به ارائه نمایش خود هستند؟ پرسپولیس یک بار در داربی موفق شد اشتباهش را جبران کند اما وقتی کار به زمین الدحیل کشید متوجه شدند با آن فوتبال نمیشود همیشه جبران کرد.
* چه امیدی به شیری است؟
بیرون کشیدن انصاری و کمال کامیابینیا از ترکیب اصلی درسی بود که یحیی از داربی گرفت اما یکی از مشکلات بزرگ پرسپولیس اینک به بازی ضعیف و سردرگم مهدی شیری مربوط میشود. او در یک سال گذشته حتی به اندازه انگشتان یک دست هم موفق به خلق موقعیت گل برای تیمش نشده و شاید بهتر باشد با توجه به فشردگی بازیها، یحیی برای چند بازی از سیامک نعمتی در آن پست استفاده کند. اگر چه نعمتی بهواسطه مصدومیت و دوری از ترکیب، از آمادگی سال قبل برخوردار نیست اما آنچه شیری ارائه داده پایینتر از سطح معمولی بوده و اگر قرار باشد گلمحمدی دیگر تاوان بیتوجهی به جزئیات را ندهد، شاید یکی از بهترین تصمیمات، عبور از مدافع راستی است که برخلاف دیگر مدافعان لیگ هرگز سازنده گلی برای تیمش نیست. جزئیات مهم است و یکی از مهمترین آنها دل کندن از بازیکنانی است که هیچ پیشرفتی در فوتبالشان دیده نمیشود.
دبیر گروه ورزشی*
***
[غافلگیری از نوع تیم ملی]
سانتر جونیور از سمت چپ، روی سر مانژوکیچ فرود آمد. مهاجم سابق یووه در صحنهای مشکوک به خطا، با فشار روی نادری توانست سر اول را بزند. توپ مانژو در چارچوب نبود و دقیقا مشکل از همین جا شروع شد. شجاع خلیلزاده و محمد نادری با تصور اینکه توپ به اوت میرود، بازی را رها کردند و برای اعتراض به سمت داور رفتند. معز علی هم سریع خودش را به توپ رساند و از فرصت استفاده کرد. سانتر او به مانژوکیچ که رها شده بود رسید و او براحتی قبل از اینکه شجاع و نادری مانعش شوند، گل اول بازی را زد. فارغ از اینکه داور در این صحنه اشتباه کرده یا نه، اگر اعتراض بازیکنان پرسپولیس نبود، الدحیل بسادگی در این صحنه به گل نمیرسید. بعد از گلی که ژاپن در جام ملتهای آسیا به ایران زد و به قیمت حذف تیم ملی تمام شد، به نظر میرسید این تاوان سخت، تغییری در رفتار بازیکنان ایرانی به وجود آورد؛ اتفاقی که نیفتاد و دقیقا یک سال بعد، پرسپولیس چنین گلی در لیگ قهرمانان خورد؛ صحنهای که اگر شجاع خلیلزاده و نادری بازی را رها نمیکردند، احتمالا به گل منجر نمیشد.