- من وارد صحنه شدهام تا برای همه مردم اینجا... شغل ایجاد کنم. طرحهای اقتصادی من اگر توسط بیگانگان دزدیده نشود تحولی عظیم در کشور ایجاد میکند.
* آقا! 12 سال پیش که برای دوره اول هم همینو میگفتین!
- فرق میکنه آقاجان. اون روز با این روز فرق میکنه. ما الان باید تلاش بیشتری بکنیم.
* قرار بود نامه من رو بزنین سر کارخونه داداشتون چی شد؟
- ما برای همه اشتغال ایجاد میکنیم... راستیتش نامه شما پشت پرینتر گیر کرد. از اون وقت به بعد نامههای خودمون رو هم با دست مینویسیم.
* این کمربندی شهرستان چی شد؟ زمینهایی که آزاد کردین رو شهرداری داره توش سیتیسنتر میزنه.
- بنده به پسرم که مهندس پروژه است میگم که از بهترین مصالح توش استفاده کنه. کمربندی رو از اون ور میزنیم.
* آقا! نمک غذا کمه.
- نمکدون بدین به آقا. من اینجا هستم تا به شما خدمت کنم.
* پس لطف کنین اون دوغ رو هم بدین.
- صد البته. نوشابه نرسید؟
* نه آقا! نرسیده.
- داشتم میگفتم. ما توی کشورمون خیلی معادن و منابع زیادی داریم که ازشون استفاده نمیکنیم.
* بله دوستان! من شاهدم. خودم یکیشو استفاده کردم با کمک دکتر.
- شاهد از غیب رسید.
* آقا دخترتون از کانادا برگشتن.
- من برم یه صله ارحامی بکنم و بیام. شما میل بفرمائید.