محمدکاظم انبارلویی: «مذاکره» یک امر مذموم یا محکوم نیست اما بحث سر این است که مذاکره با چه کسی، برای چه چیزی و با چه هدفی انجام شود.
شهید حاج «قاسم سلیمانی» در تمام طول ماموریت خود در سپاه قدس در عین اینکه یک نظامی بود، یک دیپلمات هم بود. شاهد بودیم که وقتی روسیه در سوریه در کنار مدافعان حرم قرار گرفت، این قرار گرفتن در خط مقاومت مدیون گفتوگوی دولت با روسیه نبود بلکه مدیون مذاکره حاجقاسم سلیمانی با شخص «ولادیمیر پوتین» بود.
در تمام خطوط مقاومت، مذاکرات حاجقاسم برای دادن سرویس مستشاری به همه نیروهای مقاومت از حماس گرفته تا جهاد اسلامی و از حزبالله لبنان گرفته تا ارتش سوریه و حشدالشعبی عراق بود؛ اینها همه محصول مذاکرات دیپلماتیک بوده است و در تمام این مذاکرات، فرمانده شهید و بزرگوار سپاه قدس، موفق بود.
نفس مذاکره یک امر ناپسند نیست، آنچه امروز به عنوان مذاکره مذموم شناخته میشود، مذاکره با آمریکا و اروپاست. برای اینکه ما با اینها قراردادی بستیم که فردای همان روز ۶ کشور امضاکننده قرارداد زیر وعدههای خود زده و نقض عهد کردند، مذاکره با این جماعت بدعهد، یک دیوانگی است؛ چرا باید این دیوانگی را تکرار کنیم؟
قبل از روی کار آمدن دولت آقای روحانی هم جمهوری اسلامی ایران باکشورهای 1+ 5 مذاکره میکرد، بنابراین هیچگاه مذاکره کار بدی نیست.
اما مذاکره الان مذموم است چون هیچ نتیجهای بر آن مترتب نیست؛ ما در توافق برجام کشف کردیم که آمریکاییها فقط به دنبال امتیاز گرفتن هستند و ذرهای امتیاز نمیدهند، نهتنها امتیاز نمیدهند بلکه بر تحریمهای گذشته نیز میافزایند. اینکه واژه «مقاومت» را در کنار واژه مذاکره قرار دهیم، «قیاس معالفارق» است و بر آن هیچ منطقی استوار نیست. ما امروز در اوج قدرت هستیم، از مرحله بازدارندگی گذشتهایم و به مرحله اقدام پیشدستانه رسیدهایم، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و قادر نیست هیچ واکنشی در حوزه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران نشان دهد.
آنها فقط میخواهند ما را به حوزه سیاست و دیپلماسی بکشانند، البته ما در حوزه سیاسی و دیپلماسی هم آنها را آزمودیم، با آنها مذاکره کردیم، توافق کردیم که اقداماتی بشود اما نشد؛ حالا چه تضمینی وجود دارد که ما باز مذاکره کنیم و اینها نقض عهد نکنند؟
آمریکاییها شگردی دارند به نام دیپلماسی تو در تو که به شیوهای با طرفهای خود گفتوگو میکنند که از یک در وارد در دیگری میشوند، آنقدر این درها تو در تو است و انتهایی برای آن وجود ندارد که میتوانند طرف خود را دچار سردرگمی کنند.
درباره مسأله فلسطین دیدیم که مذاکرات صلح را به «معامله قرن» رساندند. معامله قرن یعنی واگذاری سرزمین فلسطین به اشغالگران، بدون اینکه راندهشدگان از سرزمینشان به وطن خود بازگردند و به جای آن یک دولت جعلی و توهمی که هیچ ارزشی ندارد روی کار بیاید و پایتخت آن قدس شریف شود. آنها میخواهند معاملهای کنند که طرف اصلی آن از سازشکارترین تا انقلابیترین آنها مخالف این معامله هستند و آن را قبول ندارند. هیچ فلسطینی باشرفی نیست که معامله قرن را قبول داشته باشد. چنین مذاکرهای مذموم و محکوم است.
مردم میدانند مذاکره چیست، فعالیت دیپلماتیک کدام است و مقاومت چیست و مقاومت موثر کدام است. آمیختن اینها در ذهن مردم و تقدسزدایی از مقاومت و مقدس کردن مذاکرات معقول نیست و مردم آن را میفهمند. ما در مرحلهای هستیم که طبق فرموده رهبر حکیم انقلاب اسلامی که چقدر حکیمانه و حقیقی فرمودند جنگ نمیشود، مذاکره هم نمیشود و مقاومت ادامه خواهد داشت.
مردم بخوبی مفهوم واژهها را میفهمند. امروز ملت ایران یکپارچه علیه مظالم آمریکا و تجاوزات آنها در منطقه است و ملتهای منطقه در حال آماده شدن برای بیرون کردن تروریستهای آمریکایی از منطقه هستند. امروز جبهه مقاومت بر روی قلهها در حال سلوک است ولی متاسفانه شاهدیم برخی مسؤولان دولتی به تپههایی فکر میکنند که ما از آنها عبور کردیم و به عقب هم برنمیگردیم. ملت ایران در انتخاب این راهبرد موفق بوده است، چرا که همین مقاومت باعث شد رسانههای دنیا اعلام کنند آمریکا قصد دارد به میزان قابل توجهی نظامیان خود را از افغانستان و عراق خارج کند زیرا ماندن آنها در منطقه جز تلفات و سیبل قرار گرفتن در برابر نیروهای مقاومت هیچ سودی ندارد.
ما در فاز مقاومت هستیم نه مذاکره و نه جنگ. البته قطعا آمریکاییها محاسبات خود را انجام دادهاند و میدانند در اولین ساعات نبردی که برخی از آن حرف میزنند آنقدر تلفات خواهند داد که در طول حیات ایالات متحده آمریکا نداشتند.
ضربه «عینالاسد» به پنتاگون ثابت کرد جمهوری اسلامی ایران به تنهایی حریف همه آمریکاییها در منطقه است و نیروهای مقاومت در غزه، لبنان، سوریه و عراق به تبع ایران لطمات بیشتری را به آمریکا خواهند زد و معلوم نیست بعد از فروکش کردن گردوغبار چنین جنگی، اثری از رژیم اشغالگر اسرائیل باقی بماند.
آخرین شگرد آمریکا و غرب فعال کردن مکانیزم ماشه بود که برخوردهای ملت ایران در تشییعها و بزرگداشتهای بینظیر و با شکوه برای حاجقاسم سلیمانی به آنها فهماند این حرفها توهم است، خشاب آنها خالی است و چیزی برای شلیک ندارند.