قطعنامه «کاهش اختیارات جنگ با ایران» بازی انتخاباتی دموکراتها علیه ژست «ضدجنگ» ترامپ است؟
ثمانه اکوان: صبح دیروز مجلس سنای آمریکا قطعنامهای را به تصویب رساند که بر اساس آن، قدرت رئیسجمهور برای آغاز اقدام نظامی علیه ایران محدود میشود. این قطعنامه توصیهای و غیرالزامآور به نام «قطعنامه کاهش اختیارات جنگ با ایران» که به دنبال ممنوع کردن اقدام نظامی علیه ایران بدون مجوز کنگره است، با 55 رأی موافق و 45 رأی مخالف به تصویب رسید. شاید در وهله اول به نظر برسد کنگره آمریکا به دنبال کاهش اختیارات جنگی رئیسجمهور در جهت ممانعت از اجرای «استراتژی دیوانگی» توسط دونالد ترامپ است تا به یکباره ایالاتمتحده را درگیر جنگی تمامعیار با ایران نکند اما نگاهی به فضای سیاسی داخلی– انتخاباتی آمریکا و همچنین فضا و شرایط منطقهای نشان میدهد چندان هم نباید به دوگانه دولت دیوانه- کنگره عاقل در داخل ایالاتمتحده دل بست و به آن اطمینان داشت.
از سال 2001 که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد، بحث اختیارات رئیسجمهور در اعلانجنگ علیه کشور دیگر به یکی از مباحث داغ در فضای سیاسی واشنگتن تبدیل شد. در آن روزها اگر چه مردم آمریکا چندان هم از این ایده بدشان نمیآمد که رئیسجمهور قدرت تمام و کمال برای برخورد با تروریستها را داشته باشد اما بعد از مدتی با شکلگیری جنگ عراق و بعد از آن حمله نظامی به لیبی در دوران اوباما و افتضاح تاریخی ناشی از آن، بحث بر سر کاهش اختیارات رئیسجمهور دوباره به بحث روز در این باره تبدیل شد.
بر اساس قانون اساسی ایالاتمتحده، رئیسجمهور با وجود اینکه فرمانده قوای نظامی است اما نمیتواند علیه کشوری اعلانجنگ کند و باید برای این کار از کنگره اجازه بگیرد. با اینحال بعد از حوادث 11 سپتامبر و همچنین شکل گرفتن حملات پهپادی آمریکا علیه گروههای مختلف در کشورهایی مانند یمن، سوریه، عراق، افغانستان و دیگر نقاط جهان، رویه بهگونهای پیش رفت که رئیسجمهور ایالاتمتحده با بیان اینکه هنوز نیاز نیست علیه این کشورها اعلان جنگ کند، علیه برخی از اهداف در این کشورها حملات نظامی انجام میداد. نکته جالب توجه این است که حمله نظامی انجامشده در عراق نیز با وجود اینکه نیروهای نظامی آمریکایی به صورت کامل در این کشور حضور داشتند اما هیچگاه به عنوان «جنگ» در ادبیات مقامات واشنگتن مطرح نشد.
زمانی که اوباما با همکاری نیروهای نظامی ناتو حملات به لیبی را آغاز کرد، باز هم از نظر آمریکاییها جنگی در نگرفته بود و یک عملیات نظامی محدود بود که رئیسجمهور بر اساس فرمان اجرایی نیز میتوانست آن را انجام دهد. حملات موشکی به پایگاههای نظامی سوریه در همان چند ماه ابتدایی روی کار آمدن دونالد ترامپ نیز از جمله همین عملیاتهای نظامی بود که هیچگاه نام جنگ درباره آنها به کار نرفت.
* قطعنامهای متأثر از عینالاسد؟
اما آیا قطعنامه سنا درباره کاهش اختیارات نظامی دونالد ترامپ برای حمله نظامی به ایران فاقد هرگونه اهمیت است؟
با این حال به نظر میرسد یک عامل اضطراری باعث شده حتی برخی سناتورهای جمهوریخواه به این قطعنامه رای مثبت بدهند. با توجه به اینکه سناتور تیم کین در طرح مقدماتی آن ذکر کرده بود تلفات حمله موشکی به عینالاسد بیش از 100 مجروح بوده است، میتوان متوجه نگاه فرصتطلبانه منتقدان ترامپ به آن شد.
درصورتی که این قطعنامه با وتوی رئیسجمهور نیز مواجه نشده و قانونی شود، باز هم رئیس دولت آمریکا میتواند با به کار بردن واژههای دیگری به جای جنگ یا عملیات نظامی، اقداماتی را علیه ایران انجام دهد که در اصل تفاوت چندانی با عملیات نظامی علیه ایران ندارد.
از سوی دیگر اما رویه تصویب این قطعنامه نیز همچنان محل ابهام است. از زمانی که مطرح شد این قطعنامه با حمایت دموکراتها و تعدادی از جمهوریخواهان قرار است در سنا مطرح شود، کاخ سفید رسما اعلام کرد هر لایحه و قطعنامهای درباره کاهش اختیارات جنگی و نظامی رئیسجمهور را وتو میکند. ترامپ روز چهارشنبه نیز در توئیتر خود نوشت: «برای امنیت کشورمان بسیار مهم است که سنای ایالاتمتحده به قطعنامه «اختیارات جنگ ایران» رأی [مثبت] ندهد. در موضوع ایران داریم بسیار خوب عمل میکنیم و الان وقت ضعف نشان دادن نیست».
* در صورتی که این قطعنامه توسط ترامپ وتو شود
ـ که احتمال آن بسیار بالاست ـ مجلس سنا باید برای تأیید دوباره قطعنامه با دوسوم آرای نمایندگان به آن رأی دوباره دهد. همینجاست که دوباره مانند ماجرای استیضاح ترامپ در مجلس سنا، شاهد نقش فعال و موثر میچ مککانل، رئیس اکثریت سنا خواهیم بود که اعلام کرده است اجازه نمیدهد جمهوریخواهان به این قطعنامه رأی مثبت داده و اختیارات رئیسجمهور را کاهش دهند.
* دعوای زرگری دموکراتها و جمهوریخواهان
اگر روند رأیگیری برای قطعنامه کاهش اختیارات رئیسجمهور برای جنگ با ایران نتواند با رأی دوسوم نمایندگان سنا روبهرو شود، میتوان گفت جمهوریخواهان سنا دوباره با سیاسیکاری همان سرنوشتی را برای این طرح رقم میزنند که برای استیضاح ترامپ رقم زده بودند. اما جدای از این مسأله نباید از دعوای سیاسی و انتخاباتی 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه در رقابتهای تنگاتنگ انتخاباتی ریاستجمهوری به سادگی عبور کرد. ترامپ در شرایطی سال 2016 رئیسجمهور آمریکا شد که نتایج تحقیقات درباره جنگ آمریکا در لیبی نشان میداد افتضاح بسیار هولناکی در این کشور رخ داده است. وزارت خارجه آمریکا و بویژه هیلاری کلینتون به دلیل حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی بشدت تحت فشار قرار داشتند و از سوی دیگر جنگ در لیبی و برکناری و کشتن قذافی درهای جهنمی که در آن تروریستها قرار داشتند را در منطقه شمال آفریقا گشود. دونالد ترامپ در رقابت با کلینتون از همین مسأله استفاده کرد و با هجمه به او به خاطر حادثه بنغازی و عملکرد اوباما در خاورمیانه، توانست پیروز میدان شود. حالا دموکراتها سعی دارند چهره ضدجنگ ترامپ را در آستانه دوره دوم انتخابات ریاستجمهوریاش از او بگیرند. ترامپ در تصویرسازی از خود در این باره به قدری موفق بوده است که حالا از اینکه به او جایزه صلح نوبل ندادهاند، انتقاد میکند! او با این حال اشارهای به جنگافروزیهایش در سوریه و همیاریاش با عربستان برای کشتن مردم بیگناه یمن نمیکند و از اقدامات تروریستی آمریکا در دیگر کشورهای جهان از جمله ترور شهید سلیمانی به عنوان مقام رسمی ایرانی در عراق حرفی به میان نمیآورد. آنها توقع نداشتند با ارائه این قطعنامه به مجلس نمایندگان و بعد سنا، آن را به قانونی برای روسایجمهوری بعدی آمریکا تبدیل کنند. آنها اتفاقا تا همین مرحله را پیشبینی کرده بودند، چرا که مخالفت ترامپ با این قطعنامه و وتوی آن میتواند چهره ضدجنگ او را تا مدتها زیر سؤال ببرد. «برنی سندرز»، نامزد حزب دموکرات برای انتخابات 2020 که در حال فضاسازی برای نشان دادن چهرهای حامی صلح از خود است، از حامیان و تدوینکنندگان این طرح بود و بارها در سخنرانیهای خود اشاره کرد که «طرحی که من تدوین کردم» قرار است در سنا تصویب شود. با این حال گمان نمیرود او نیز جز در مرحله فعلی، علاقهای داشته باشد این قطعنامه تصویب شده و به قانونی تبدیل شود که در صورت ریاستجمهوری احتمالیاش، دست و پای او برای اقدام نظامی را ببندد.
* همه گزینهها باید روی میز بماند
نکته دیگری که در این باره وجود دارد و بارها نیز هم توسط دموکراتها و هم جمهوریخواهان به کرات بیان شده، این است که اگر قرار است رویارویی و مذاکرهای با ایران شکل بگیرد، باید همیشه گزینه نظامی به عنوان یکی از گزینهها روی میز باشد. اوباما حتی در آخرین مراحل گفتوگو و مذاکره با ایران نیز این جمله که «همه گزینهها علیه ایران روی میز است» را از گفتمانش خارج نکرد. مسألهای که میچ مککانل و سایر جمهوریخواهان مثل مارکو روبیو این روزها به آن اشاره میکنند این است که با تصویب این قطعنامه، راه برای مذاکره دولت آمریکا با ایران بسته میماند، چرا که ایران دیگر احساس تهدید از جانب آمریکا نخواهد کرد و میداند در صورتی که اقدامی علیه منافع آمریکا در منطقه انجام دهد، حداقل چند ماه باید صبر کند تا دولت ایالاتمتحده با کسب اجازه از کنگره اقدام نظامی متقابل انجام دهد. این مسأله نشان میدهد بودن گزینه نظامی روی میز از نظر آمریکاییها لازمه شکلگیری مذاکره بین واشنگتن و تهران است و دولت ترامپ که از هر روزنهای به دنبال مطرح کردن مسأله مذاکره است، اجازه نمیدهد این مسأله در تقابل با ایران کمرنگ شود.