نگاهی به فیلمهای سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از منظر سوژه، ژانر، داستانگویی و قهرمانمحوری
پس از پایان سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر و اعلام برگزیدگان بخشهای مختلف، هنوز جشنواره از سر و صدا نیفتاده است. حرف و حدیثها پیرامون انتخابها و واکنشهایی که پیرامون شب اختتامیه در فضای رسانهای صورت گرفته است، موجب غفلت از یک مسأله اساسی شده و آن توجه به برآیند کلی جشنواره سی و هشتم است. عمده فیلمهای حاضر در این دوره چه ویژگیهایی داشتهاند، در کدام ژانر تولید شدهاند، به چه مضامینی پرداختهاند و آیا میتوانند در گیشه به فروش مناسبی دست پیدا کنند؟! اینها سوالاتی مهم درباره فیلمهای این دوره است که معمولا در ادبیات رسمی از آنها به ویترین سینمای ایران تعبیر میشود. اما آیا این تعبیر، تعبیر صادقانهای است؟
سال گذشته این پیشبینی وجود داشت که نزدیک به 80 درصد فیلمهای حاضر در جشنواره در گیشه شکست میخورند؛ پیشبینیای که درست از آب درآمد. وضعیت فروش فیلمهای جشنواره سیوهفتم فجر که از آغاز سال 98 اکران شدهاند، گویای یک شکست قطعی در گیشه برای این فیلمهاست. از میان 10 فیلم پرفروش سال 98 تا این لحظه، تنها 3 فیلم از جشنواره فجر 37 حضور دارند: «متری شیش و نیم» با فروش نزدیک به 28 میلیارد، «شبی که ماه کامل شد» با فروش 19 میلیاردی و «سرخپوست» با فروش 15 میلیاردی به ترتیب در جدول فروش سال 98 در میان 10 فیلم اول هستند. بر اساس آنچه از جدول فروش میتوان دریافت، باقی فیلمهای جشنواره نهتنها با شکست قطعی در گیشه مواجه شدهاند، بلکه در فروش به درصد قابل قبولی از هزینه تولید هم نزدیک نشدهاند. این فیلمها کم هم نیستند؛ فیلمهایی که یا به اعتبار و بودجه فارابی و وامهایش یا با سرمایهگذاریهای شخصی/ نهادی تولید شدهاند. به همین دلیل است که تعبیر «ویترین سینمای ایران» برای جشنواره فیلم فجر تعبیر درستی نمیتواند باشد.
برای داشتن برآیندی کلی از سیوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر؛ سوژه، ژانر، داستانگویی، قهرمانپردازی و اشارات فیلمها به مسائل سیاسی و اجتماعی را بررسی کردهایم.
با نگاهی به جدول زیر در مییابیم هنوز درامهای اجتماعی با شخصیتهایی منفعل و بدون قهرمان، محصولات اصلی سینمای ایران هستند؛ سینمایی که در این سالها به اجتماعی موسوم شده و بهرغم شکستهای متعدد در گیشه به حیات خود ادامه میدهد، با سرمایههایی بادآورده و چرخه اقتصادی غیرشفاف. در این میان البته فیلمهایی هم بودند که قصهگو و قهرمانپرداز باشند؛ فیلمهایی در ژانر جاسوسی و امنیتی. فیلمهایی در ژانر وحشت و ماورایی هم داشتیم و البته 2 فیلم در فضای کمدی. خلاصه جشنواره سیوهشتم را در جدول زیر ببینید.
***
قرعهبازی اکران!
گروه فرهنگ و هنر: مسأله اکران در سینمای ایران همیشه یکی از جدیترین چالشها بوده است. چرخه معیوب اکران و چینش نامناسب آثار در حال اکران، همیشه مورد اعتراض کارشناسان سینمایی و دستاندرکاران سینمای ایران بوده است. در واقع تا اینجای کار هر کسی که زورش در سیستم پخش و اکران آثار سینمایی بیشتر بوده، بهتر توانسته از موقعیتهای طلایی اکران در سینمای ایران از جمله اکران نوروزی و اکران عید فطر استفاده کند اما این شرایط نامساعد نباید باعث شود دستاندرکاران اکران در سینمای ایران از چاله در بیایند و به چاه بیفتند؛ اتفاقی که به نظر میرسد اجرای پیشنهاد قرعهکشی آثار متقاضی اکران میتواند یکی از مصادیق این از چاله در آمدن و به چاه افتادن باشد.
* قرعهکشی به نفع چه کسانی است؟
ماجرای قرعهکشی آثار سینمایی برای حضور در چرخه اکران از مدتی پیش و در جریان انتشار خبرهایی در زمینه اصطلاح نظامنامه اکران در سال 99 به شکل غیررسمی منتشر شد؛ طرحی که گویا از سوی سازمان سینمایی پیشنهاد شده و بر اساس آن، فیلمهای متقاضی اکران که پروانه نمایش هم دارند، میتوانند متقاضی اکران در یکی از سرگروههای هفتگانه باشند و نکته مهم این است که تعیین سرگروه اکران از امسال یعنی سال 99 با قرعهکشی خواهد بود. همچون سالهای قبل استمرار اکران یا بر اساس قرارداد یا مبتنی بر کف فروش خواهد بود. فیلمهای متقاضی اکران در 3 سبد کمدی، عام و سایر توزیع میشوند و قرعهکشی برای هر سرگروه به صورت نوبتی از بین این سه سبد انجام میشود. اگر فیلمی از قرعهکشی انصراف دهد تا 6 ماه نمیتواند در قرعهکشی شرکت کند و مشمول اکران نوروزی هم نمیشود. اکران همزمان بیش از 2 فیلم کمدی و 2 فیلم کودک و نوجوان با همدیگر نیز مجاز نیست. این طرح که همچون هر طرح دیگری دارای معایب و مزایایی است، بیشتر از سوی گروه خاصی از سینماگران مورد اقبال قرار گرفت؛ سینماگرانی که معمولا سازنده آثاری هستند که شاخصههای لازم را برای فروش بالا ندارند و به نظر میرسد در این شرایط میتوانند فرصت بهتری را برای اکران به خود اختصاص دهند. طبیعی است که در این شرایط این سینماگران نسبت به این طرح اقبال نشان دهند.
* همه چیز وابسته به نظر ارشاد
اما ماجرای تصویب این طرح در آستانه رسیدن به اکران مهم نوروزی 99 هنوز به شکل کامل قطعی نشده است. 2 روز پیش بود که علی سرتیپی، سخنگوی شورای عالی اکران در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها درباره قرعهکشی فیلمها برای اکران نوروزی گفته بود: «فیلمهایی که قرار است در نوروز ۹۹ اکران شوند، توسط وزارت ارشاد انتخاب و اعلام میشوند اما برای سایر فصلها فیلمها قرعهکشی میشوند. بر اساس آنچه در آییننامه پیشنهاد شده، فیلمهای متقاضی اکران در هر فصل و برنامه در ژانرهای مختلف مانند کمدی، اجتماعی، دفاعمقدس و... دستهبندی شده و در یک گروه قرار میگیرند و برای هر فصل 7 فیلم با استفاده از قرعهکشی برای اکران انتخاب میشود». سرتیپی البته در ادامه به این نکته اشاره کرده که این شکل اکران در صورت تصویب وزارت ارشاد اجرا خواهد شد.
* ظاهری جذاب برای مسیری غلط!
طرح قرعهکشی اکران آثار سینمایی شاید در ظاهر، پیشنهادی جذاب و عادلانه برای برقراری عدالت در چرخه اکران باشد و حداقل نکته مثبت آن این باشد که مانع از اکران همزمان بیش از 2 اثر کمدی یا کودک در یک بازه زمانی شود اما معایبی نیز دارد که اصلیترین آن اتفاقا به همان اجرای عدالت در چرخه اکران بازمیگردد. به عنوان مثال سیدغلامرضا موسوی که از تهیهکنندگان باسابقه سینماست، چندی پیش در گفتوگو با تسنیم، درباره این تصمیم گفت: «بیشتر از اینکه این کار بتواند عدالت در اکران را محقق کند، آن را اشتباه بزرگی در این جریان میدانم». او در ادامه با اشاره به مدل منطقی برای مدیریت فضای اکران در کشور گفت: «من با اکران رقابتی موافقم. افرادی که فیلمهای کممخاطب دارند، عموما دنبال این هستند تا بتوانند فیلمشان را دفتر پخش دیگری اکران کنند. واقعیت است که این موضوع حل شدنی نیست؛ سینما در دنیا در یک شرایط رقابتی قرار دارد. قاعدتا سیستم رقابتی دقیقی باید عملی شود و راههای متعددی هم که دیگران دنبال میکنند، عموما نتایج مثبتی را به بار نمیآورد». در واقع موسوی از این گفته که وقتی اثری شرایط فروش بیشتر را ندارد، اختصاص زمان بهتر برای اکران به آن نمیتواند تاثیر چندانی بر فروش آن بگذارد؛ در این شرایط باید منطق اکران در سینما منطبق بر همان منطق رقابتی و مرسوم اکران در سینمای جهان باشد.
* آزموده را چند بار بیازماییم؟!
چند سال پیش وقتی برای نخستینبار از سوی دبیرخانه جشنواره فیلم فجر اعلام شد برای رعایت «عدالت» در اکران آثار جشنواره فیلم فجر در سالن رسانهها میخواهیم قرعهکشی کنیم، بسیاری تصور میکردند این تصمیم میتواند پایانی بر جنجالها پیرامون نمایش آثار در جشنواره فیلم فجر باشد. اجرای این طرح شاید تا حدی توانست مانع از اعتراض اهالی سینما به چینش آثار نمایش داده شده در سالن رسانهها شود اما معایب بزرگی داشت که اتفاقا از سوی اهالی رسانه و منتقدان به مرور مطرح شد تا مشخص شود این طرح نیز نمیتواند پاسخگوی شرایط خاص اکران آثار سینمایی باشد. یکی از اصلیترین اعتراضها به شیوه اکران با مدل قرعهکشی آن بود که با این روش ممکن بود در یک روز چند اثر کمکیفیت و فاقد جذابیت چندان در کنار هم قرار بگیرند و از آن طرف ماجرا نیز ممکن بود 3 یا 4 اثر جذاب در یک روز به نمایش درآیند. در هر دو حالت نتیجه یک چیز بود؛ یا آن آثار منفی باعث خراب شدن ذهنیت مخاطبان نسبت به کلیت آثار جشنواره میشدند یا نمایش چند اثر خوب پشت سرهم باعث دیده نشدن آثار دیگر در برابر باکیفیتترین آنها میشد. هر دوی این شرایط همان چیزی است که ما از آن به عنوان دلایل فیلمسوزی در سینمای ایران یاد میکنیم.
* عدالت لزوما برابری نیست
تجربه جشنواره فیلم فجر در اجرای قرعهکشی آثار نمایش داده شده به عنوان یک نمونه کوچک و پایلوت از اجرای چنین طرحی در سینمای ایران بخوبی میتواند شاهد مثالی برای اشتباه بودن اجرای سیاست قرعهکشی آثار برای نمایش داده شدن در گیشه باشد؛ سیاستی که قرار است عدالت را به چرخه اکران سینمای ایران بیاورد اما واقعیت این است که آفتهای جدیای که در مسیر آن وجود دارد، میتواند وضعیت چرخه اکران سینمای ایران را وخیمتر از آنچه امروز است، کند. البته که متولیان فرهنگی کشور باید شرایط بهتری را برای دیده شدن آن دسته از آثار سینمایی که مخاطبان خاص دارند، فراهم کنند ولی این موضوع نباید شرایط رقابتی اکران در سینماها را که از ابتدای تاسیس و راهاندازی هنر هفتم بر آن حکمفرما بوده زیرسوال ببرد. بهترین راهحل برای خروج از وضعیت فعلی چرخه معیوب اکران در سینمای ایران در بلندمدت، گسترش زیرساختهای اکران سینماهاست. در کوتاهمدت نیز بدون شک بهترین راه، نظارت جدیتر وزارت ارشاد بر تصمیمات شورای عالی اکران و جلوگیری از اکران همزمان چند اثر پرفروش یا توزیع نامتوازن آثاری است که میتواند گیشه سینماها را در فصلهای مختلف داغ کند؛ راهی که قطعا بیشتر از اجرای سیاست قرعهکشی آثار، به اجرای عدالت در سینمای ایران کمک و چرخه اکران در سینمای ایران را نیز پویاتر میکند.