printlogo


کد خبر: 216580تاریخ: 1398/11/29 00:00
«مقاومت» و «سازش » چه دنیاهایی می‌سازند؟

گروه سیاسی: انتخابات مجلس شورای اسلامی 3 روز دیگر برگزار می‌شود. این یازدهمین دوره انتخابات مجلس پس از پیروزی انقلاب است که مردم پای صندوق رای آمده و نمایندگان خود را انتخاب می‌کنند. به گزارش «وطن امروز»، آرایش انتخاباتی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی در انتخابات پیش رو بیانگر صف‌آرایی 2 جبهه گفتمانی در برابر یکدیگر است؛ جبهه‌ای که می‌توان آن را درون گفتمان مقاومت تعریف کرد و در مقابل، جبهه وابسته به گفتمان سازش که در سال‌های اخیر نیز نمایندگان این گفتمان، قوه اجرایی را در اختیار داشته‌اند. این دو جبهه ظهور و بروز متفاوتی در شرایط و موقعیت‌های مختلف داشته‌اند. 
1- اصلی‌ترین مولفه گفتمانی جبهه مقاومت را می‌توان حول مفهوم عزت و خوانش آنان از این مفهوم ساختاربندی کرد. عزت در مفهوم گفتمانی وابستگان به این جبهه معنای نفی همزمان ستمگری و ستم‌پذیری را دارد. وقتی مفهوم عزت با قرائتی که از آن شد، دال مرکزی رفتار سیاسی اعضا و حامیان این گفتمان قرار می‌گیرد، مناسبات آنان در عرصه داخلی و خارجی شکل منحصر به خود را پیدا می‌کند. انعکاس این مفهوم در عرصه سیاست داخلی، تقویت ارزش‌هایی چون اتکا به داخل، اعتماد به نفس عمومی، نهراسیدن از هیبت دشمن و مولفه‌هایی مانند آن را به بار می‌آورد. 
2- در عرصه سیاست خارجی نیز وقتی عزت دال مرکزی گفتمان مقاومت قرار بگیرد، ادبیات و رفتاری را تولید می‌کند که هسته اصلی آن مقابله با ستمگری مستکبران و احقاق حقوق مردم است. در چارچوب گفتمان عزت است که «مذاکره همراه با تهدید» مردود شمرده می‌شود. از سوی دیگر حمایت از جریان‌های مقاومت در چارچوب همین گفتمان قابل فهم است. اگر چه حمایت از مستضعفان چارچوب گفتمانی دارد اما در درون خود منافع ملی کشور را نیز تامین می‌کند. نمونه بارز آن تحولات منطقه است. جنگ و آشوب در کشورهایی چون افغانستان، عراق، سوریه، یمن و برخی دیگر از کشورهای منطقه برای بر هم زدن نظم مقاومت منطقه بوده است. بر هم خوردن جبهه مقاومت منطقه‌ای، نتیجه‌ای جز تضعیف ایران و کشیده شدن آشوب‌ها به داخل مرزهای ایران ندارد. حمایت ایران از مقاومت منطقه در برابر نقشه‌های کشورهای غربی، در وهله اول نتیجه‌اش به نفع مردم همان کشورها با استقرار دولت‌های ضداستکباری و استقلال‌خواه شد و در مرحله بعد سود آن متوجه ایران شد؛ چه مرزهای مقاومت را صدها کیلومتر آن طرف‌تر از مرزهای جغرافیایی ایران قرار داد. 
3- در عرصه اقتصادی، حامیان گفتمان مقاومت، عزت کشور را در اجرا و تحقق استراتژی اقتصاد مقاومتی می‌دانند. یکی از مهم‌ترین بازنمودهای عزت، تحقق عزت ملی در عرصه اقتصادی است. همان‌طور که اقتصاد قوی پایه مستحکمی برای تحقق عزت نفس عمومی به حساب می‌آید، اقتصاد ضعیف نیز به عزت عمومی جامعه آسیب می‌زند. نتیجه تحقق ظلم‌ناپذیری و مقاومت در برابر هضم شدن در اقتصاد جهانی، مبانی یک اقتصاد بومی است؛ اقتصادی که نمی‌خواهد پروژه‌ای از پروژه‌های وال‌استریت باشد.  
 
* گفتمان سازش چه تأثیری بر اقتصاد و سیاست می‌گذارد؟
الف- اصلی‌ترین مفهوم گفتمان سازش تنش‌زدایی است؛ تنش‌زدایی به منظور ایجاد یک شرایط آرام در راستای کسب امتیازات و تحقق خواسته‌ها. البته حامیان این گفتمان معتقدند اگر استراتژی تنش‌زدایی محقق شود، طرف مقابل نیز به خواسته‌های خود دست پیدا می‌کند. در سیاست داخلی این ادبیات گفتمان جدیدی را خلق کرده است؛ گفتمان اعتدال که آن را می‌توان ادامه همان گفتمان اصلاحات دانست که جلوه تحقق گفتمان سازش در جامعه است. هر چند پایه تنش‌زدایی ایجاد یک محیط آرام و به دور از تنش است اما به علت خلأهای تئوریک این گفتمان، در حوزه سیاسی نه‌تنها آرامش محقق نشد، بلکه تنش‌های سیاسی به اوج خود رسید؛ رئیس‌جمهور تا مرز استیضاح و استعفا پیش رفت، ادبیات زننده با منتقدان دولت در این دوره بی‌سابقه بوده است و فشار برای بستن دهان منتقدان یکی دیگر از رکوردهایی بوده که این دولت به نام خود ثبت کرده است. البته تنش و چالش تنها به عرصه حضور خواص سیاسی محدود نبوده، بلکه به بدنه مردم نیز کشیده شده است. حداقل در 2 بازه زمانی دی‌ماه 96 و آبان 98، این تنش را در عموم مردم جامعه شاهد بودیم. 
ب- اما علت اصلی تنش‌های داخلی،  ناکارآمدی در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد بوده است. در حوزه سیاست خارجی گفتمان سازش نه‌تنها کسب آرامش نکرد، بلکه وادادگی در قبال قدرت‌های خارجی شرایط بی‌سابقه‌ای را از جهت بر هم خوردن امنیت کشور رقم زد. یکی از علل ترور سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکا را می‌توان تصور آمریکایی‌ها از احساس ضعف ایران در برابر کشورشان عنوان کرد. این تصویر چندان هم بیراه نبوده است، چرا که سیاست‌های دولت اعتدال چنین پیامی را برای آنان ارسال کرده است. اگر واکنش مقتدرانه سپاه پاسداران به ترور حاج قاسم سلیمانی نبود، حوادثی مانند حادثه شهادت سردار سلیمانی در آینده نیز تکرار می‌شد. سیاست خارجی دولت نه‌تنها دستاوردی نداشته، بلکه مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی را نیز در برخی حوزه‌ها سوزانده است. بازی با برگه توان هسته‌ای کشور در مذاکرات چه عایدی‌ای برای مردم داشت؟ صنعت هسته‌ای کشور در نتیجه سیاست‌ورزی ساده‌لوحانه با غرب، به یک برنامه کوچک هسته‌ای تبدیل شد و مابه‌ازای اقتصادی آن نیز هیچ وقت محقق نشد. 
پ- در حوزه اقتصادی نیز همین ماجرا تکرار شده است. در گفتمان سازش اقتصاد در هماهنگی کامل با سیاست خارجی است. در نظر حامیان این گفتمان، اگر سیاست خارجی موفق شود، اقتصاد نیز موفق خواهد بود و اگر این موفقیت حاصل نشود، برنامه‌های اقتصادی نیز عملا وجود نخواهد داشت. وضعیت کشور در 6 سال گذشته شاهد مثال این گزاره است. 
پیوند زدن کامل اقتصاد به سیاست خارجی، عملا کشور را در زمینه اقتصادی قفل کرد. واکنش‌های مردم به این بی‌برنامگی و ناکارآمدی اقتصادی در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌سابقه بوده است. واکنش‌هایی که گاه به کف خیابان‌ها در قالب اعتراضات علنی نیز کشیده شد. 
اما تحقق گفتمانی در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی منوط به چیست؟ یکی از شروط اساسی محقق شدن گفتمان در جمهوری اسلامی، ترویج آن گفتمان توسط ساختارهای سیاسی است. وقتی قوه مجریه در اختیار نمایندگان گفتمان سازش باشد، سیاست‌های آن که بر جامعه تاثیر مستقیم می‌گذارد، همان ویژگی را دارد که در موارد بالا گفته شد. یا اگر نهاد قانونگذاری در اختیار نمایندگان حامی گفتمان سازش باشد، وضعیت فعلی لاجرم تداوم پیدا خواهد کرد. در سال‌های اخیر، یکدستی کاملی میان قوه مجریه و قوه مقننه در جهت ترویج و تقویت گفتمان سازش به وجود آمد. آیا انتخابات دوم اسفند نقطه آغاز تغییر وضع موجود خواهد بود؟ 

Page Generated in 0/0067 sec