گزارش تحلیلی «وطن امروز» از تأثیرات همافزایی جریانهای اصولگرا در سیاستورزی انقلابی
یونس مولایی: امکان یا عدم امکان؟ گویا این دو قید تبدیل به پیشوندهای «وحدت» در همه انتخاباتها شده است. حکایتی که نخستینبار در جریان نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال 84 مطرح شد، سال 90 در حاشیه نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی رنگ و بویی جدیتر به خود گرفت و در نهایت بعد از شکست در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 تبدیل به یکی از فرضیههای شکست اصولگرایان شد. با این حال بعد از وحدت در ارائه لیست انتخاباتی در اسفند94 و انصراف محمدباقر قالیباف به نفع سیدابراهیم رئیسی در سال 96 به نظر میرسید که حکایت تکثر لیستها و کاندیداهای جناحی تبدیل به بخشی از تاریخ شده است اما با نزدیک شدن به موعد انتخاباتی مجلس یازدهم بار دیگر خاطرات سیاسی گذشته رنگ واقعیتی حاضر و موجود را به خود گرفت تا پس از ماهها بررسی جلسات انتخاباتی در چارچوب شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در نهایت با انتشار چند لیست دیگر از جمله لیست جبهه پایداری، جریان انقلابی شاهد تکثری از لیستها باشد که میتواند زمینهساز ریزش و تشتت آرا و بالا رفتن احتمال پیروزی رقبا شود.
تعدد لیستها و تلاش کوچکترین گروههای سیاسی برای انتشار لیستی با نیت اثبات وجود خارجی خود را شاید بتوان معلولی از وجود پیشفرض شکست قطعی اصلاحطلبان دانست، پیشفرضی که هر چند فضای سیاسی و افول شدید محبوبیت این جناح به علت حمایت و همراهی کامل با حسن روحانی آن را تا حد زیادی تایید میکند اما خوشبینی زیاد و قطعیتبخشی به گزاره شکست نمایندگان اصلاحطلبان که مشابه تجربه انتخابات سال 92 نیز هست، این بیم را میدهد که بالا گرفتن ضریب تشتت و پراکندگی آرا، زمینهساز موفقیت اصلاحطلبان با کمترین درصد آرا شود. تجربه انتخاباتهای گذشته این باور را تایید میکند که «وحدت» شرط لازم ولی ناکافی برای پیروزی در میدان رقابت محسوب میشود، در چنین فضایی هر چند شکل دادن به یک ائتلاف فراگیر و رسیدن به لیستی واحد میتواند در عین انباشت کردن آرای جبهه انقلاب، باعث همافزایی در فضای تبلیغاتی و مضاعف کردن آرای جذبی جبهه انقلاب شود اما مهمترین نکته که نباید از آن غافل شد دستاوردهای طولانیمدتی است که تنها در سایه یک وحدت فراگیر امکان وجودی مییابد.
1- وجود لیستهای متعدد و تکثر در میان خردهگروههای جناح انقلاب فراتر از پراکندگی آرا، مسیر سردرگمی گفتمانی بدنه جریان انقلاب را نیز فراهم میآورد، به گونهای که عمده مباحث بیش از آنکه به سمت مباحث مبنایی و راهکارهای اجرایی برود به سمت مباحثی معطوف به افرادی میرود که از منظر گفتمانی و اجرایی شباهت حداکثری دارند. رسیدن به یک وحدت فراگیر علاوه بر انباشت آرای جبهه انقلاب، باعث تقویت و هدفمندی ظرفیت تشکیلاتی این جبهه میشود.
2- یکی از مهمترین پیشفرضها برای رسیدن به بلوغ سیاسی چه در سطح جبهه انقلاب و چه در سطح کشور فراگیر شدن ایده وحدت و توانایی به رسمیت شناختن اختلافات درونگفتمانی جریانات سیاسی مختلف است. تقویت فرهنگ سیاسی مردم از طریق نائل آمدن به فهم تشکیلاتی بالا و امکانیابی پرهیز از اختلافات حداقلی برای رسیدن به اجماعی حداکثری در برآیندی بلندمدت فضای رقابت سیاسی کشور را هدفمند و عمیقتر میکند. به عبارت دیگر حتی با قبول این حدس که تعدد لیستهای انتخاباتی مانعی بر سر راه پیروزی جریان انقلابی محسوب نشود، باز هم وحدت سیاسی و باور به تعهد تشکیلاتی در بلندمدت امتیازات بیشتری را برای این جریان به ارمغان میآورد.
3- داشتن افق دیدی به سوی انتخابات سال 1400 و دولت سیزدهم بدون نگریستن به وضعیت موجود رقابت سیاسی جبهه انقلاب و تشتت عجیبی که در آن فراگیر شده است باعث اشتباهات محاسباتی خواهد شد، به گونهای که انتخابات پیش رو را میتوان به مثابه مانوری برای آمادهسازی گروههای انقلابی برای در دست گرفتن مدیریت قوه مجریه نگریست. با این چشمانداز حتی اگر باز هم فرض را بر پیروزی قطعی در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بگذاریم، از دل چنین فضایی که کوچکترین اختلافات زمینهساز انشعابهای جناحی و سیاسی میشود با به دست گرفتن دولت نیز توانایی به صف کردن همه ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی جبهه انقلاب را نمیتوان متصور بود.
4- منتهی شدن کوچکترین اختلاف نظرها به بهانهای برای انشعاب هر چند در ظاهر گروههای منشعب را با این فرض مواجه میکند که فضای سیاسی خود را خالصتر کردهاند اما در افقی بلندمدت راه را بر هرگونه گفتوگوی انتقادی در عین تساهل سیاسی میبندد. تاثیرات دگم سیاسی حاصل از این فرآیند در بلندمدت بدنه نیروهای انقلابی را نیز با بدبینی نسبت به سایر همقطاران همراه میکند. رسیدن به الگوی وحدت به عنوان الگویی مطلوب میتواند مانع از تسلط یافتن چنین رویهای در فضای نیروهای انقلابی شود.