ثمانه اکوان: در کنفرانس امنیتی مونیخ که از 14 تا 16 فوریه / 25 تا 27 بهمن در آلمان برگزار شد، صدها تن از رهبران، متفکران غربی، سازمانهای بینالمللی و رهبران سازمانهای اقتصادی گرد هم آمدند تا درباره بحرانهای اصلی و چالشهای امنیتی آینده در سراسر جهان با هم به بحث و تبادلنظر بپردازند. موضوع اصلی انتخابشده برای کنفرانس امنیتی 2020 مونیخ داد، واژه «Westlessness» بود که در زبان فارسی نزدیکترین واژه برای ترجمه این کلمه «بیغربی» است. همانطور که تعدادی از تحلیلگران حوزه روابط بینالملل در نوشتههای خود در طول چند روز گذشته نیز نشان دادهاند، انتخاب این واژه از جمله اقداماتی در این کنفرانس بوده که در نهایت بیسلیقگی انجام شده است، چرا که تقریبا در زبانهای مختلف پیدا کردن واژه معادلی که بتواند معنای این کلمه را به صورت کامل در زبان هدف توضیح دهد وجود ندارد.
واژه «Westlessness» در اصل به معنای در تصور قرار دادن دنیای بدون غرب است؛ دنیایی که به دلیل اختلافاتی که کشورهای غربی در موارد مختلف با یکدیگر پیدا کردهاند، دیگر تأثیری از غرب و بویژه اروپا نمیپذیرد. «بیغربی» در جایی اهمیت مییابد که بدانیم کشورهای اروپایی و آمریکا در ترس مشترک از رشد چین و توسعه حوزه نفوذ و قدرت این کشور در دنیا نیز به سر میبرند.
«فرانک والتر اشتاین مایر» که تا پیش از این به عنوان وزیر خارجه آلمان بارها در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت کرده بود، در کنفرانس سال 2020 به عنوان رئیسجمهور آلمان در این کنفرانس حاضر شد و هدف اصلی از انتخاب موضوع «بیغربی» را شرح داد. از نظر او روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده باعث شده است نقش آمریکا به عنوان صلحساز و حافظ صلح در جهان به کلی از بین برود. از سوی دیگر اروپا نیز در سالهای اخیر آنقدر به خود و درگیریها و چالشهای درونی خود گرفتار شده که دیگر زمانی برای رسیدگی به مشکلات بیرون از این قاره که میتواند امروز و فردای این اتحادیه را نیز تحت تأثیر منفی قرار دهد، ندارد. او با این مقدمه بیان کرد که قراردادهای بینالمللی این روزها بیشتر از هر زمان دیگر در معرض شکنندگی و از بین رفتن قرار دارند، به این ترتیب نفوذ غرب و سازمانهای بینالمللی زاییده غرب مانند سازمان ملل روزبهروز در سطح جهان کمتر میشود. اشتاین مایر از این منظر آمریکا را متهم اصلی در کاهش میزان نفوذ و ظهور غرب دنیا دانست و بیرون آمدن ترامپ از توافق هستهای با ایران را زمینهساز زیر سؤال رفتن نقش غرب در مسائل خاورمیانه عنوان کرد. او معتقد است این عقبنشینی باعث کاهش میزان نفوذ غرب در مسائل مربوط به شرق خواهد شد و رقابتها بین قدرتهای بزرگ در شرایط امروزی دوباره به عرصه کنشهای بینالمللی بازگشته است.
این واژه البته از منظر کاربردی در حیطه روابط بینالملل نیز با اجماع جهانی از سوی رهبران غربی مواجه نبود. برخی از آنها مانند «مارگرت وستگار» نایبرئیس اتحادیه اروپایی اعلام کرد آنها تا به حال به این واژه یا این اتفاق در عرصه بینالمللی فکر نکردهاند. وستگار در صحبتهای خود در کنفرانس امنیتی مونیخ بیان کرد: «آیا ما واقعا اینجا جمع شدهایم که به رکود شکلگرفته در درون خودمان رسمیت بدهیم و از تمام دنیا بخواهیم درباره این مشکل با ما همدردی و همفکری کنند؟ من واقعا این مسأله را درک نمیکنم». او البته برخلاف برخی دیگر از رهبران اروپایی معتقد است قوانین اروپایی، ارزشهای اروپایی و اجماع اروپا در کل دنیا مشاهده میشود و نیازی به ایجاد یک بحران در این باره نیست. با این حال شواهد مختلفی وجود دارد که نشان میدهد نگرانیهای اروپاییها درباره دور افتادنشان از اتفاقات عرصه جهانی و تصمیمسازی در درون بلوکهای منطقهای چندان هم بیربط نیست. هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در این باره به مواردی که اخیرا اروپا از آنها دور مانده و پس زده شده اشاره کرد و گفت: «آینده خاورمیانه دیگر این روزها نه در پایتختهای کشورهای اروپایی یا در ژنو و نیویورک مقر سازمان ملل، بلکه در شهرهای آستانه و سوچی تعیین میشود؛ شهرهایی که ایران، ترکیه و روسیه در آن برای آینده خاورمیانه برنامهریزی میکنند». او البته تقصیر این کار را گردن آمریکا میاندازد و معتقد است به دلیل اینکه ایالات متحده دیگر حاضر نیست به عنوان پلیسی که در همه جای دنیا حضور دارد، ظاهر شده و به حلوفصل مسائل جهانی بپردازد، در واقع شاهد بروز شکافهای ژئواستراتژیک هستیم و این جای خالی را کشورهایی پر کردهاند که احترامی برای ارزشهای غربی و اروپایی قائل نیستند. ماس در ادامه یادآور شد به همین دلیل آلمان در کنفرانس امنیتی مونیخ بحث «بیغربی» و ضرورت گفتوگوی استراتژیک سران غربی بویژه در مسأله دفاعی را که مدتهاست امانوئل مکرون آن را مطرح کرده است در دستور کار خود قرار داد.
تردیدها درباره تأثیرگذاری غرب بر مسائل جهانی به قدری عمیق شده است که زمانی که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا با رد این نگرانیها به کشورهای اروپایی اطمینان داد «ما در حال بردن هستیم»، اولین سؤالی که برای کشورهای اروپایی به وجود آمد این بود: آیا اصولا دیگر «ما»یی هم در عرصه جهانی و عرصه تقابل شرق و غرب وجود دارد؟
«یان برمر» از اساتید حوزه روابط بینالملل و بنیانگذار «گروه اوراسیا» نیز در این باره گفته است: «تا به حال در چنین کنفرانسی شرکت نکرده بودم که اروپا و آمریکا درباره مسائل امنیتیشان تا بدین حد دچار اختلاف و شکاف باشند».
در حالی که آمریکا در این کنفرانس بر این عقیده بوده است که تهدید چین بیشتر از هر زمان دیگری برای غرب و نفوذ غرب در دنیا جدی شده است، کشورهای اروپایی بر این عقیده بودند که نباید غرب را بر اساس مناطق جغرافیایی تعریف کرد، بلکه باید بر اساس ارزشها و آرمانها آن را تعریف کرد. بر این اساس «ایده غرب» و ارزشهای غربی تا زمانی که افراد به صورت فردی یا جمعی ارزشهایی مانند آزادیهای فردی، دموکراسی و حاکمیت قانون را محترم بشمارند، در دنیا زنده خواهد بود و بدین ترتیب کشورهایی که حتی از لحاظ جغرافیایی در غرب نیز قرار ندارند، میتوانند حافظان غرب و ارزشهای غربی باشند. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا گسترش ارزشهای غربی بدون حضور کشورهای غربی میتواند متضمن تأثیرگذاری این کشورها در عرصه روابط بینالملل باشد؟ این سؤالی است که تحلیلگران بینالمللی بعد از کنفرانس امنیتی مونیخ قرار است تحقیقات وسیعتری درباره آن انجام بدهند.