حجتالاسلام محیالدین محمدیان*: بسیاری از تحلیلگران سیاسی و صاحبنظران اجتماعی در بررسی علل پیروزی انقلاب اسلامی و دوام حیات بیش از 40 ساله آن بهرغم مقابلههای جدی و دشمنیهای بزرگ با آن، به 3 عنوان اساسی اشاره میکنند؛ «اندیشه اسلامی»، «اراده ملی- مردمی» و «رهبری دینی».
این سخن، گزاف و بیپایه نیست بلکه عین حقیقت است تا جایی که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند و با مشاهده حرکتهای اجتماعی، سیاسی و خیزشهای انقلابی معاصر انقلاب اسلامی نسبت به تئوریزه کردن این نظریه اقدام کردهاند.
یک- یقیناً نظریه انقلاب اسلامی با عنوان سیاسی «جمهوری اسلامی» را بدون اتکای آن به اندیشه اسلامی «باورها/ بایدها» نمیتوان تصور کرد و ظهور و بروز این اندیشه در قامت یک نظام سیاسی بدون حضور مردم که به فراخوان یک رهبر دینی پاسخ مثبت دهند، امکانپذیر نبود.
مردمی که حضور خود را در بیعت فراگیر در میدان عمل و انقلاب با جهاد و شهادت و در میدان حقوقی و سیاسی در پای صندوق آرا و نظرخواهی ملی [رفراندوم] نشان دادند و نظام مردمسالار دینی را بنیان نهادند. بسیاری از صاحبنظران سیاسی که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را مورد مطالعه قرار دادهاند، هسته مرکزی این عناصر سهگانه را، رهبری تشخیص دادهاند که در قانون اساسی جمهوری اسلامی و متون دینی و حقوق اسلامی از آن تحت عنوان «ولایت فقیه» یاد میشود.
ولیفقیه از یکسو با اجتهاد مستمر و با اتکا بر مبانی دینی و قرآنی، دکترین حکومت دینی را بهروزآوری و کارآمد و مشروعیتبخشی میکند و از سوی دیگر با تأکید بر حضور مردم و فراخواندن آحاد ملت و پذیرش آنان، ضمن پاسداشت جمهوریت و مردمسالاری مقبولیت و کارآمدی نظام را صیانت میکند.
دو- دوام این نظام سیاسی در گرو دوام عوامل ایجادکننده آن است، رهبری به عنوان حافظ کیان این نظام به تبعیت و پشتیبانی مردم، میتواند از آن صیانت و جامعه را برای رسیدن به نقطه کمال و آرمانهای آن هدایت کند.
اگر در بیان ساده و همهفهم امام راحل رحمه..الله علیه میشنویم که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشورتان آسیب نبیند» تأکید بر نقش اساسی این حلقه واسط بین اندیشه اسلامی و حضور مردمی است. البته مردم ایران درستی این معنا را در طول این 4 دهه انقلاب اسلامی به وضوح و رأیالعین دیدهاند.
تجربههایی چون سقوط نظام شاهنشاهی، استقرار جمهوری اسلامی و عبور از بحرانهایی همانند مقابله با جریانهای انحرافی، ترورها و تحریمها و پیروزی در دفاع مقدس، شکست توطئههای اردوگاه منطقهای، اروپایی و آمریکایی و شکلگیری جبهه مقاومت و تبدیل جمهوری اسلامی به قدرت منطقهای و پیشرفتهای علمی، همه محصول یکپارچگی ملی بر حول اندیشه دینی و رهبری دینی یعنی ولایت فقیه بوده است.
سه- اگر شهیدانی همچون شهید سلیمانی، این سردار بصیر و علاقهمند به اعتلای اسلام و ایران وصیت میکنند همگان از عالم و عامی و سیاستمدار و غیرسیاستمدار، نخبگان و شایستگان و از همه مهمتر آحاد ملت بزرگ ایران در خیمهگاه رهبری و ولایت تجمع کنند و با اطاعت از رهبر حکیم و بصیر، عاقبت خود و کشور را به خیر و نیکی رقم بزنند، نتیجه فهم و درک این مهم و مشاهده عینی نتایج آن است.
ولایت فقیه هر چند در نگاه مردم ما استمرار رسالت انبیا و امتداد امامت دینی و سفارش و وصیت حجت الهی است و برای آنها از جایگاه قدسی برخوردار است ولی از سوی دیگر یک تجربه جدید و موفق در کشورداری و حکمرانی است که اساس آن را حکم خداوند و اراده ملت بر تحقق آن احکام بر دوش ولیفقیه نهاده است.
دشمن همیشه از این میترسد مبادا این الگو در جهان اسلام توسعه و نفوذ پیدا کند و با کارآمدی کامل حتی ایجاد هویت استکبارستیزی در میان مستضعفان جهان بنماید. او بر این خیمهگاه میتازد و ما نیز باید نهتنها از آن دفاع کنیم، بلکه با تبعیت و پیروی از نظریه ولایت فقیه و التزام عملی به منویات آن، میراث حضرت امام و شهیدان را پاس بداریم.
* معاون سابق وزارت آموزش و پرورش/ رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی