آرش چراغی: کتاب «خانم کارکوب» امر محالی است که ممکن شده است؛ افسانهای واقعی که تن آدمی را به لرزه درمیآورد. براستی آیا این ادبیات است که چنین تجربه شگرفی را آفریده است؟ آری! دقیقا در این نقطه از ادبیات است که آدمی به واقعیت زیست شده ایمان میآورد و اساسا در این لحظه است که امر واقع چنان تار و پود تخیل را در هم مینوردد که چشمها از تعجب بیرون پریده و قلب آدمی از حجم سنگین واقعیت قبض و بسط میشود. براستی اگر خالق قصهگویی زندگی و زمانه شخصیتی همچون خانم زهرا کارکوبزاده را از ابتدا تا پایان تخیل میکرد هیچ مخاطب آگاه و ناآگاهی قادر نبود این حجم از رخداد را باور کند. اما در کمال ناباوری و در حالی که صورت نگارنده این سطور از شرم توفنده سرخ شده است، باید تاکید کرد این اثر و تمام آنچه در آن رخ میدهد واقعیتی عریان است که با هولناکی بسیار بر زنی رنجور اما روایتگری شیدا واقع شده است.
کتاب خانم کارکوب روایت زندگی و زمانه مادر شهیدان کارکوبزاده در یک فراز است که خانم رضیه غبیشی آن را تدوین و به نگارش در آورده است. زهرا کارکوبزاده در این اثر روایتگر روزهای پرفراز و نشیب کودکی تا کهنسالی خودش و همچنین راوی قصه چگونگی محاصره و ویران شدن شهر آبادان و در نهایت مرثیهسرای شهادت پسرانش در جدال با دشمن بعثی است.
مهمترین ویژگی بارز کتاب حاضر ساختار غیر گزارشی و رمانگونه آن است که پرهیز از تاریخنویسی ژورنالیستی و کشاندن مخاطب به دل واقعه بهواسطه زبان منعطف و ملموس راویاش جذابیت بیحد و وصفی به روایت راوی قصهگوی کتاب عطا کرده است. انسجامی که میان عناصر ساختاری و پارههای محتوایی کتاب دیده میشود، همگی از ذهن قصهگو و حافظه منسجم راوی کتاب نشأت میگیرد که با وجود فاصله زمانی بسیار با اصل واقعه، ضرورتهای موقعیت هر واقعه و وضعیت روحی و روانی راوی در هر واقعه را بدرستی به مخاطب انتقال میدهد.
در تبیین اساسیترین بنمایه کتاب حاضر، در کنار ساختار منسجم و شخصیت مرکزی قوی و مستحکم روایت، باید به اصل باورپذیری وقایع اشاره کنیم، زیرا به سبب جریان یافتن حوادث بر کالبد جغرافیای واقعی و استعارههای واقعی فرهنگ ایرانی (جنگ)، مخاطب آنان را پذیرا بوده و همین امرِ ممکن است که مخاطب را در خوانش روایت چشمنواز راوی در بازنمایی آنچه بر وی گذشته است، دگرگون میکند.