مهمترین شرط بقای آرمانها و فرهنگ هر ملتی، انتقال درست آنها به نسلهای بعدی است. در کشور ما، نهاد امور تربیتی، اصلیترین سازوکاری است که ذیل وزارت آموزشوپرورش و به همت شهیدان رجایی و باهنر در سال 1358 برای این مهم در نظر گرفته شده است. 8 اسفند سالروز تأسیس این نهاد هم به عنوان روز امور تربیتی نامیده شده است. دوران اوج فعالیتهای این نهاد، در دهه 60 و به همت معلمان و مربیان پرورشی- تربیتی آن دوره بوده است. «خانم مربی» عنوان کتابی است که زندگی و فعالیتهای تربیتی «سعیده صدیقزاده» به عنوان یکی از مربیان امور تربیتی دهه 60 را روایت کرده است. در ادامه به قلم علیاصغر مرتضاییراد، نگاهی کوتاه به این کتاب انداختیم که میخوانید: «تا حرف از قهرمانان میشود همه ذهنها میرود سمت مردانی با بازوان ستبر و هیکلهای درشت. شاید هرگز این خیال به ذهن کسی خطور نکند که یک زن آن هم در پست معلمی میتواند یک قهرمان اسطورهای باشد.
خانم سعیده صدیقزاده درست از همان جنس زنهایی است که با خواندن درباره زندگیاش برساختههای ذهنیتان درباره قهرمان و اسطوره به هم میریزد.
او معلم است اما فقط معلم نیست، انگار یک رسول انسانساز است که تمام زندگیاش را وقف تربیت و کار فرهنگی کرده است. با اینکه اصل فعالیت او در مدارس بوده اما ایدههایش برای هر تشکیلات انسانساز دیگر کاربردی است.
از خانواده تا مسجد و از پایگاههای بسیج تا تشکلهای دانشجویی و هیأتها همه و همه میتوانند از الگوی بینظیر تربیتی این زن بهره ببرند.
زندگی این قهرمان در کتاب خانم مربی به قلم مرضیه ذاکری به رشته تحریر درآمده است؛ بدون شک اگر متولی آموزشوپرورش بودم خواندن این کتاب را برای همه معلمان الزامی میکردم؛ اگر متولی نظام آموزش عالی بودم این کتاب را جزو واحدهای درسی دانشجویان روانشناسی و علوم تربیتی و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان قرار میدادم. اگر میتوانستم این کتاب را به همه مادران ایران میدادم تا به جای کتابهای روانشناسی کودک، یک دور از روی آن بخوانند. حیف که...
نمیدانم چگونه حق این کتاب را ادا کنم؛ آنقدر از خواندنش به وجد آمدم که حیفم آمد دربارهاش ننویسم.
پیشنهاد میکنم برای روز مادر و روز معلم این کتاب را به مادران و معلمانتان هدیه بدهید. به ارگانها و تشکلهایی که مدعی تربیت و کار فرهنگی هستند پیشنهاد میکنم یک دور این کتاب را بخوانند تا بفهمند کار فرهنگی و تربیتی یعنی چه».