حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی، از چهرههای برجسته حوزه و دانشگاه دار فانی را وداع گفت
* دکتر محمدرضا سنگری در گفتوگو با «وطن امروز»: استاد خسروشاهی، تاریخ سیار فرهنگ ایران زمین بود
گروه فرهنگ و هنر: حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی از چهرههای برجسته حوزه و دانشگاه و از نویسندگان و متفکران معاصر، پنجشنبه گذشته به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان مسیح دانشوری درگذشت. استاد سیدهادى خسروشاهى سال 1317 شمسی در تبریز به دنیا آمد. از جمله آثار استاد، ترجمه و تحقیق «امام على صداى عدالت انسانى» دکتر جورج جرداق در 5 جلد و 3000 صفحه است که تاکنون دهها بار و در دهها هزار نسخه چاپ شده است. مجموعه «حرکتهاى اسلامى معاصر» در 20 جلد (تاکنون 10 جلد آن چاپ شده است)، «اسناد نهضت اسلامى ایران» در 10 جلد (6 جلد آن تاکنون انتشار یافته است) و «مجموعه آثار استاد علامه طباطبایى» در 24 جلد از جمله آثارى است که استاد در تألیف، جمعآورى یا تحقیق و ویرایش آنها زحمت و رنج فراوان را پذیرا شد. فعالیتهاى سیاسى استاد از سال 1332 شمسی پس از آشنایى نزدیک با آیتالله کاشانى، آیتالله طالقانى و شهید نواب صفوى آغاز شد. به همین دلیل، از همان دوران تا زمان پیروزى انقلاب اسلامى، بارها در قم، تهران و تبریز دستگیر، زندانى یا تبعید شد. خسروشاهی پس از پیروزى انقلاب اسلامى، نخست به مدت 2 سال، به عنوان نماینده امام خمینى (ره) در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى فعال بود و سپس به عنوان سفیر ایران در واتیکان انتخاب شد و به مدت 5 سال، در این سمت به فعالیت پرداخت. تأسیس «مرکز فرهنگى اسلامى اروپا» از جمله اقدامات وی در این دوره بود. همچنین در دوره اقامت 3 ساله در قاهره به عنوان رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی ایران، خدمات بزرگى در راستاى وحدت و تقریب مذاهب اسلامى انجام داد. با دکتر محمدرضا سنگری، مولف و پژوهشگر، درباره ویژگیهای شخصیتی و علمی زندهیاد خسروشاهی گفتوگویی کردهایم.
***
* استاد خسروشاهی، تاریخ سیار فرهنگ ایران زمین بود
دکتر محمدرضا سنگری ابتدا درباره آخرین دیدارش با استاد خسروشاهی گفت: آخرین باری که ایشان را ملاقات کردم، مراسم جایزه جلال بود که این استاد ارجمند همانند همیشه با خوشرویی با نویسندگان و پژوهشگران جوان خوش و بش میکرد و با متانت و ادب جوابگوی سوالات این نویسندگان بود.
وی ادامه داد: یکی از نکات قابل تامل حضور ایشان در جایزه جلال آلاحمد این بود که بسیاری از حضار مراسم، اذعان داشتند انگار دارند از زبان جلال، روزگار جلال آلاحمد را میشنوند و این مسأله از بلاغت ایشان در سخنوری نشأت میگرفت که در این سخنرانی با ظرافت همیشگی مختص خود نشان داد بیجهت نیست ضمن بهرهمندی از جایگاه بالای علمی، یک سخنور قهار و محبوب در میان پژوهشگران محسوب میشود.
سنگری همچنین گفت: استاد خسروشاهی واقعا یک تاریخ سیار در فرهنگ ایرانزمین محسوب میشود که به سبب ارتباط با چهرههای بزرگ فرهنگی، ادبی و مذهبی شناخت بسیار خوبی که از آنها داشت، شخصا ایشان را سند تاریخ نیم قرن فرهنگ ایران اسلامی قلمداد میکنم.
وی ادامه داد: یکی از روشهای فوقالعادهای که مرحوم خسروشاهی داشتند، توجه به نسلپروری بود که این موضوع را به عنوان یک تعبیر قرآنی میدانم که از این فرهنگ تحت عنوان ذریهپروری یاد میکنم. ایشان واقعا چند نسل پژوهشگر پروراند و دست بسیاری از جوانان را در آموزش اصول پژوهش گرفت و سعی کرد روشهای درست ارتباط با ارزشها و میراث فرهنگی را برای آنها تشریح کند و حتی خاطرات خود را با جلال آلاحمد و بسیاری از بزرگان فرهنگ سرزمین مطرح میکرد تا جوانان با بهره از این خاطرات به رشد و تعالی خود کمک کنند.
این نویسنده مطرح همچنین درباره فقدان استاد خسروشاهی گفت: هزاران دریغ که این گنج بزرگ فرهنگ را خیلی ساده و راحت از دست دادیم. ای کاش کسانی به طور دقیق از محضر ایشان بهره میبردند تا تاریخ نیم قرن اخیر ما را از زبان ایشان مینوشتند، زیرا زندهیاد خسروشاهی یک سند معتبر برای فرهنگ روزگار ما بود.
وی درباره تاثیر بینالمللی آثار حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی در میان متفکران غربی گفت: شخصیت علمی ایشان از چندین بعد تاثیر جهانی داشت که این مسأله موجب میشد نه تنها فرهنگ اصیل ایران اسلامی را به جهانیان بشناساند، بلکه باعث راهیابی بخشی از آثار ممتاز اندیشمندان غربی به کشور میشد و زمینه تعالی و تعامل فکری بین دانشمندان ایرانی و خارجی را فراهم میکرد که این تنها یکی از ویژگیهای بازر شخصیت علمی استاد خسروشاهی بود. سنگری همچنین خاطرنشان کرد: نکته دیگر درباره شخصیت علمی ایشان این بود که نقطه اتکای پژوهشگران جوان ایرانی بود. این پژوهشگران در ترجمه آثار بزرگان و اندیشمندان دنیا از نقطه نظرات استاد بهرهمند میشدند که وی نکات مهمی درباره این شخصیتها و افکار آنان مطرح میکرد به طوری که عمود خیمه نسل فرهنگ روزگا ما بود.
وی در ادامه به فعالیتهای بینالمللی استاد خسروشاهی اشاره کرد و گفت: استاد برای ارتباط بین ادیان تلاش داشت که در همین راستا با کشیشها، خاخامها، اسقفها و شخصیتهای مذهبی دنیا ارتباط موثر و دوسویهای تلاش داشت که این ارتباط از 2 وجه قابل تامل و مهم است.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ و ادبیات افزود: این ارتباط دوسویه با اندیشمندان و شخصیتهای مذهبی که استاد برقرار کرده بود، در وهله اول موجب میشد فرهنگ دینی ما به طور ناب و زلال به آنها منتقل شود، زیرا در آن فضای غبارآلود و تاریکی که غربیها از ارزشهای اسلامی ساختهاند کسی مانند استاد خسروشاهی به معنای حقیقی سفیر بزرگ فرهنگ ایران اسلامی بوده است که نمونههای فراوان این سفیر بودن را میتوان در مصاحبههای ایشان با شخصیتهای بزرگ دینی دنیا مشاهده کرد.
وی در پایان گفت: در وهله دوم این ارتباط دوسویه موجب شده بود مفاهیم پژوهشگران غربی با پالایش خاصی به پژوهشگران ایرانی انتقال یابد تا پژوهشگران کمتجربه و جوان تحتتاثیر فضای اغراقآمیز برخی متفکران غربی قرار نگیرند.
***
راوی نهضت تبلیغات اسلامی
حامد مهربانی
پیش از خاطره: برای من که علاقهمند به تاریخ معاصر - به طور خاص نهضت انقلاب اسلامی- هستم، مطالعه زندگی و بررسی آثار و آرای رهبران نهضت و شخصیتهای تاثیرگذار آن، از جذابیت زیادی برخوردار است. در این میان، بعضی مفاهیم هم هست که به طور مجزا برای من جذابیت دارد و به آنها جدای از اینکه چه کسی و از چه نحله و تفکری درباره آن سخن گفته است، به اعتبار موضوعی که دارد توجه میکنم و آن را جزو موضوعات مورد مطالعه و پیگیری خودم قرار میدهم. موضوعاتی مثل وحدت، تمدنسازی، عدالت، مبارزه با استکبار، استقلال، آزاداندیشی، عقلانیت دینی، آرمانگرایی و ... که خب! با توجه به علاقهمندی اولم (همان مطالعه زندگی و بررسی آرای رهبران و شخصیتهای تاثیرگذار اسلامی) خودبهخود شخصیتهایی مثل امام خمینی، امام موسی صدر، علامه طباطبایی، سیدجمالالدین اسدآبادی، سید قطب، دکتر شریعتی، شهید مطهری و... برایم خیلی اهمیت پیدا میکند و شخصیتهای آنها برایم خیلی ارزشمند میشود، چون این مفاهیم، جزو اصلیترین محورهای مبارزاتی و سیره نظری و عملی آنها بوده است. به همین جهت، هرجا کتاب و مقاله و محتوایی مرتبط به این اشخاص دیدهام برایم رغبتبرانگیز بوده که آن را مطالعه کنم یا حتی مورد بررسی بیشتر قرار بدهم.
در این میان، نام یک اندیشمند و پژوهشگر، بیش از هر نویسنده و مترجم و محقق دیگری، برایم آشنا و مورد اعتبار است. استاد سیدهادی خسروشاهی، که خود نیز شاگرد علامه طباطبایی و امام خمینی بوده و بهخاطر همبحثی و همسفری و مؤانست بسیارش با افرادی چون امام موسی صدر، شهید چمران، دکتر شریعتی و شهید مطهری، نوع نگاه و سیره زندگیاش بسیار شبیه به آنان شده و مثل آنان فکر میکند و رفتار میکند. برای من، که به دلیل سن کم، هیچکدام از آن شخصیتها را از نزدیک ندیدهام و درک نکردهام، او تمام ویژگیهای جذابشان را یکجا داشت و میتوانست از همان حکمتها و معارفشان، به نسل تازهوارد ما بچشاند که زیاد از نسلهای قبلیمان فاصله نگیریم و همان حلاوت و شیرینیای که آنها درک کردهاند را درک کنیم.
خاطره: اوایل دوران فعالیتم در کانون اندیشه جوان، قرار شد پس از وقفه کوتاهی که در برگزاری سلسله همایشهای «آنان که میاندیشند» به وجود آمده بود، مجددا همایش جدیدی با پرداختن به یکی دیگر از شخصیتهای نظریهپرداز و تاثیرگذار برگزار کنیم. پس از بررسی نامهای گوناگون، به سید قطب رسیدیم که یکی از مهمترین رهبران انقلابی در جهان اسلام است.
منتها هنوز همایش برگزار نشده بود که مخالفتها و انتقادات بسیاری به وجود آمد که این شخص، الگوی جریانات تکفیری است و باتوجه به همزمانی فعالیتهای داعش و سایر جریانات تکفیری در منطقه، برجسته کردن چنین شخصی اصلا به مصلحت نیست. زمان گذشت و با حمایت اشخاص و مجموعههای مختلفی مثل نهاد رهبری دانشگاهها این همایش در اواخر بهمن سال ۹۳ در دانشگاه تهران برگزار شد. یکی از سخنرانانی که برای آن همایش دعوت کرده بودیم، استاد خسروشاهی بود که به دلیل کسالت بسیاری که در آن زمان داشتند، احتمال خیلی کمی میدادیم بتوانند حضور پیدا کنند. اما گویا این حساسیتها -که برای برگزاری این همایش به وجود آمده بود- به گوششان رسیده بود و همین، دلیلی شده بود که با آن کسالتی که داشتند، خودشان را حتما به همایش برسانند و حتما سخنرانی کنند. یادم هست ایشان که به جلسه رسید، در سخنرانیاش دقیقا به همه این حساسیتها و نقدها جوابهای محکم داد: «تعریض سید قطب به تشیع مطلقاً صحت ندارد. در کنفرانسی که در مصر برگزار شد و سید قطب دبیر آن بود از حجتالاسلام نوابصفوی دعوت کرده بود. سیدقطب به آیه ۵۵ سوره غافر اشاره میکند و میگوید حسینابن علی از یکسو با آن شکل بزرگ و سترگ شهید میشود و این سوال را مطرح میکند که آیا چنین شهادتی پیروزی است یا شکست؟ بعد پاسخ میدهد چنین شهادتی با معیار بزرگ الهی پیروزی است، زیرا چه مسلمان شیعی و چه غیر شیعی از حرکت حسین به جوش و خروش درمیآیند». پس از آقای خسروشاهی، آقای رحیمپورازغدی سخنران بعدی جلسه بود که در ابتدای صحبتهایش گفت: «امروز برچسبهای زیادی به افرادی مثل سید قطب زده میشود که در تلاش برای نظریهپردازی در جهان اسلام بودهاند. اگر به تعداد انگشت دست افرادی را بخواهیم نام ببریم که در بنیانگذاری اسلامگرایی انقلابی نقش داشتند، یکی از آنها سید قطب است». دیگر مسیر جلسه تغییر پیدا کرد و اثری از هیچکدام از منتقدان و مخالفان قبلی همایش نبود.
آن همایش، یکی از پرشورترین همایشهای «آنان که میاندیشند» کانون اندیشه جوان بود که در دانشگاه تهران برگزار شد. پس از آن شخصیتهای دیگری چون هانری کربن، دکتر شریعتی و امام موسی صدر نیز در این همایشها موضوع بحث و نظر قرار گرفتند که البته در دوران فعالیت من در این مجموعه نبود و من فقط به عنوان یک شرکتکننده از محتوای این جلسات استفاده کردم. پس از خاطره: دیگر پس از آن همایش، توفیق دیدار ایشان را پیدا نکردم، با این حال همواره از آثار و نوشتهها و مقالاتشان در نشریات و کتابهایی که چاپ شده بود بهره میجستم و استفاده میکردم. روز پنجشنبه که خبر درگذشت ایشان را از رسانهها متوجه شدم، بسیار افسوس خوردم که چه چهره ارزشمند و عزیزی از میانمان رفت و قدرش را به درستی ندانستیم. دانشمند بزرگی که تمام عمر خود را خالصانه برای پژوهش درباره جریانهای فکری جهان معاصر اسلام و ترویج اندیشه شیعه در جهان اسلام وقف کرد و در این میان، همواره از مکارم اخلاق و آداب اجتماعی اسلام دور نبود. یادش همیشه بزرگ!