printlogo


کد خبر: 217105تاریخ: 1398/12/10 00:00
بررسی تهدیدها و فرصت‌های دوم اسفند
اضطرار سیاسی و لزوم عبور از انقباض اجتماعی

صادق فرامرزی*: 1- مجلس یازدهم در انتخاباتی متولد شد که مهم‌ترین و برجسته‌ترین ویژگی موقعیتی آن را می‌توان «اضطرار سیاسی» دانست؛ اضطراری برآمده از موقعیت کنونی که در هر صورت واکنشی به وضع موجود محسوب می‌شود. ممکن است نخستین سوالی که در این زمینه طرح شود این باشد که ممیزه این اضطرار از استقرار چیست و چگونه در شرایطی که همه انتخابات با هر میزان اهمیتی واکنشی له یا علیه وضع موجود هستند، ما انتخابات اخیر را یک اضطرار نامیده‌ایم؟
مهم‌ترین دلیلی که در این زمینه می‌توان به آن اشاره داشت کمیابی، ابهام و پیش‌بینی‌ناپذیری برای یک موقعیت اضطراری است. اضطرار محصول شرایطی است که فشارهای محیطی گزینه امکان‌بخشی و تغییر قواعد را روی میز می‌گذارد. برای مثال سال‌های زیادی است که کلانشهرهای ایران با مقوله آلودگی و خطرات بالقوه آن دست و پنجه نرم می‌کنند؛ در چنین شرایطی بخشی از راهکار دولت تعطیل کردن مدارس و بعضا دستگاه‌های اداری برای کاهش توامان آلودگی و تلفات انسانی بوده است، با این همه آنچه در حافظه جمعی مردم ثبت شده، هیچ شباهتی با تعطیلات اخیر بعد از شیوع ویروس کرونا ندارد و هیچگاه چنین اجماعی میان افراد جامعه برای ممانعت از حضور در محیط بیرونی به وجود نیامده است؟ بررسی آماری تلفات سالانه ما بر اثر آلودگی هوا با تلفات نادر این بیماری، حکم به سنگینی قاطع اولی می‌دهد اما احساس «اضطرار اجتماعی» درمورد دوم به شکل بی‌سابقه‌ای بیرون نیامدن را تبدیل به گزینه مورد تاکید جامعه قرار داده است. بر این مبنا تصمیماتی که قاعده و امر روزمره را با چالش جدی مواجه می‌کند، در شرایط اضطرار ضمانت اجرایی بالاتری پیدا می‌کند.  نمونه‌های متعدد گواه این امر است که لحظات اضطرار تاریخی جزو معدود لحظاتی است که می‌توان چشم به امکان یافتن مسیرها و انتخاب‌های جدید بست و به همان میزان که به تهدیدات آن واقف بود، دل به تبدیل کردن انباشت نارضایتی‌ها و نخواستن‌ها برای ایجاد موقعیتی جدید بست. انتخابات دوم اسفند از جهاتی نقطه تلاقی نارضایتی‌های انباشت شده در سال‌های اخیر بود و چه تحریم‌کنندگان انتخابات و چه شرکت‌کنندگان در آن، هر دو به ظن و روش خود به گزینه نارضایتی رای دادند. این کاهش نرخ مشارکت و نارضایتی توامان که خود را در موقعیت انتخاباتی نشان داد، گواهی روشن بر یک اضطرار سیاسی است؛ در این اضطرار، برخلاف شرایط معمول که از گزینه‌های پرریسک استقبال نمی‌شود، موقعیتی مساعد برای آغاز تغییرهای بزرگ است و عدم ارائه چنین گزینه‌ای جامعه را میان 2 گزینه مکمل «یاس» و «خشونت» سرگردان می‌کند.
2- اصولگرایان در حالی مجلس دوران اضطرار را فتح کردند و به موقعیت کمیاب تغییرات ساختاری دست یافتند که واجد 2 ویژگی مثبت و منفی در این زمینه هستند؛ از سویی آنها با همه اختلافات، هویت سیاسی خود را در مخالفت با مجموعه سیاست‌های سال‌های اخیر در حوزه اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگ و... تثبیت کرده‌اند و به پشتوانه مردمی نسبتا با دوامی دست یافته‌اند که می‌تواند سوخت اجتماعی تغییرات آنها باشد و از سوی دیگر نسبت‌گیری آرای ماخوذه آنان در 2 انتخابات مجلس دهم و یازدهم گویای ضعف جدی در یارگیری و همراه کردن ناراضیانی است که بخش قابل توجهی از آنان گزینه عدم مشارکت را انتخاب کرده‌اند؛ نزدیک بودن عجیب آرای کاندیداهای اصولگرا در 2 انتخابات سال‌های‌94 و 98 گواهی بر عدم گسترش ظرفیت گفتمانی و اجتماعی این جبهه است. سال 94 اصولگرایان در قامت منتقدان برجامی حاضر بودند که ناکارآمدی آن برای عمده آحاد مردم ملموس نشده بود؛ آنها مخالفان سیاست‌های اقتصادی دولت بودند و آینده آن را آینده‌ای سرشار از تضاد و شکاف طبقاتی توصیف می‌کردند و... متقابلا سال 98 همه رویاهای مطلوبی که روحانی به جامعه وعده داده بود و اصولگرایان به‌ عنوان منتقدان آن شناخته می‌شدند، تبدیل به واقعیتی وارونه شده بود؛ این وارونگی خود را در سقوط کامل آرای اصلاح‌طلبان (از یک میلیون و 600 هزار رای محمدرضا عارف به 69 هزار رای مجیدانصاری) نشان داد اما تغییری در آرای اصولگرایان ایجاد نکرد.
ثبات رای در 2 موقعیت اجتماعی کاملا متفاوت هر چند گواهی از وجود یک پایگاه اجتماعی درخور است اما نشان‌دهنده آن است که تحقق همه نقاطی که پرچم نقدش به دست یک جریان سیاسی بوده است، هم نتوانسته تغییری در یارگیری اجتماعی آنها به وجود آورد.
3- شرایط اضطرار سیاسی و غلبه کامل اصولگرایان بر ترکیب مجلس یازدهم این جریان را در موقعیتی خاص قرار داده است.
شرایط اضطرار از سویی ایده و متغیرهای جدید را طلب می‌کند و از سوی دیگر این ایده‌ها باید توانایی همراه‌سازی سرخوردگان و ناراضیان را دارا باشد و با توجه به مواردی که به آنها اشاره شد، عبور از انقباض اجتماعی در برابر ایده‌های سیاسی نیازمند شکل‌گیری فضایی انتقادی برای بازتعریف تاکتیک‌های سیاسی و اجتماعی است. فهم متقابل از سوژه اضطرار در میان وکیلان و موکلان، ملموس کردن ایده‌های جایگزین، خلق تصویری از الگوی مطلوب و جلوگیری از تضادآفرینی رقبا میان گزینه‌های مطلوب (نان در برابر آزادی، صلح در برابر مقاومت و...) همگی به ‌عنوان مهم‌ترین بایسته‌های این اضطرار سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد.
روزنامه‌نگار*

Page Generated in 0/0068 sec