فرزان قاسمی: «کاهش قدرت برنامهریزی برای فعالان اقتصادی»، «نبود ثبات اقتصادی»، «زمینهسازی برای اخلال اقتصادی»، «کاهش سرمایههای اجتماعی» و «ارسال پالس مثبت به تحریمکنندگان» از جمله پیامدها و آسیبهای عملکرد حامیان FATF است.
مواجهه نادرست برخی حامیان همکاری ایران و FATF با نظرات کارشناسی و جوسازیهای رسانهای آنها برای فشار بر نهادهای قانونگذار کشور جهت تسهیل این همکاری و تصویب لوایح مربوط، خواسته یا ناخواسته باعث پدید آمدن مشکلاتی در کشور شده است. تلاش برای اعمال فشار اجتماعی و ایجاد مطالبه از جانب فعالان اقتصادی برای تصویب لوایح مرتبط با FATF از جمله لوایح الحاق ایران به کنوانسیونهای پالرمو و CFT از همین اقدامات بود که مشکلاتی را به علت شرطی کردن اقتصاد پدید آورد. هر چند گره زدن مشکلات اقتصادی ایران به خارج کشور و جستوجوی راهکار رفع آنها در بیرون مرزها مصادیق فراوانی در کارنامه برخی سیاستمداران دارد اما بررسی این پدیده درباره همکاری با FATF از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به تنوع مسائل ایجادشده و دفعات تکرار آنها، اهمیت آسیبشناسی نحوه عملیات روانی برای اقناع فعالان اقتصادی و همچنین عموم مردم بسیار حائز اهمیت است.
* کاهش قدرت برنامهریزی برای فعالان اقتصادی
اولین پیامد شرطی کردن اقتصاد، ایجاد انتظارات موهوم و غیرواقعی در میان مردم و فعالان اقتصادی است. هنگامی که فعالان اقتصادی به صورت مداوم از زبان مسؤولان بشنوند که در آینده با امضای یک معاهده یا همکاری با یک سازمان بینالمللی، شرایط اقتصادی بهتر خواهد شد و دیگر مانعی برای تجارت خارجی وجود نخواهد داشت، در بنگاههای اقتصادی برنامهریزیها به گونهای انجام میشود که حداکثر منفعت از شرایط وعده داده شده کسب شود. در این حالت فعالیتهای اقتصادی متوقف شده و ترجیح داده میشود به بعد از رسیدن روز موعود مسؤولان منتقل شوند. در طرف دیگر ماجرا نیز همین شرایط حاکم است. هنگامی که مسؤولان هشدار ایجاد تنگناهای اقتصادی را در صورت عدم دستیابی به اهداف خود در همکاری با FATF میدادند و فعالان اقتصادی شرایط تحقق آنها را در عمل نمیدیدند، مطمئنا مشابه آنچه در شرایط عادی انجام میدهند، رفتار نمیکردند و ترجیح میدادند خود را برای مشکلاتی که هیچ گریزی از آن نمیدیدند، آماده کنند.
* از بین رفتن ثبات با شرطی کردن اقتصاد
هنگامی که در نتیجه اقدامات برخی مسؤولان، همکاری ایران با FATF و عضویت در کنوانسیونهای مربوط به آن به عنوان یک متغیر موثر وارد تحلیلها و برنامههای فعالان اقتصادی شد، کاهش توان برنامهریزی برای فعالیتهای اقتصادی را به همراه داشت. سردرگمی حاصل در میان دوقطبیسازیها و وعده و وعیدها از یک سو و پاسخهایی که در مقابل آنها مطرح میشد، توان تصمیمگیری فعالان اقتصادی را به خاطر ابهام درباره آینده همکاری ایران و FATF کاهش میداد. هنگامی که فعالان اقتصادی پذیرفتند بهبود یا عدم بهبود اوضاع اقتصادی کشور به شیوه تعامل و تصمیمات FATF بستگی دارد، به صورت مداوم مترصد رفتارها و تصمیمات این سازمان و مسؤولان کشورهای موثر در آن بودند. در واقع خواسته یا ناخواسته با گره زدن مشکلات اقتصادی کشور به FATF، متغیر برونزایی در اقتصاد پدید آمد که نه مسؤولان و نه فعالان اقتصادی نقشی در کنترل آن نداشتند. در این صورت اقدامات، تصمیمات، تهدیدات، اظهارنظرها و حتی مصاحبههای مطبوعاتی مسؤولان این سازمان و کشورهای موثر در آن نظیر آمریکا و حتی کارشناسان جزء، تحلیلگران و ژورنالیستهای آنها نیز بر اقتصاد ایران موثر بود؛ هر چند که عمده آنها هیچ پایه و اساسی نداشت.
قبل از نهایی شدن تصمیم FATF مبنی بر لغو تعلیق ایران از وضعیت کشورهای غیرهمکار، هر 4 ماه یکبار، از چند روز مانده به برگزاری اجلاس FATF بازارهای طلا و ارز درگیر نوسانات خارج از عرفی میشد که از نااطمینانی کنشگران بازار نسبت به تصمیم FATF در قبال ایران نشأت میگرفت. هر چند بیتاثیری این تصمیم در بازار ایران بارها و بارها توسط کارشناسان مختلف گوشزد شده بود اما دستگاه پروپاگاندای حامیان همکاری با FATF توانسته بود این وابستگی را به فعالان این بازارها القا کند.
* زمینهسازی سوءاستفاده اخلالگران
متغیرهایی که در ابتدا توسط برخی مسؤولان ساخته میشود ولی در ادامه کنترل آنها از دست ایشان خارج میشود، میتواند به عنوان ابزاری موثر در دست منفعتطلبان و اخلالگران اقتصادی قرار گیرد. هنگامی که اقتصاد کشور به مسأله FATF گره خورد، افراد و جریانهایی توانستند با شایعهسازی درباره تصمیمات، هشدارها و اقدامات FATF اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار داده و از این طریق کسب منفعت کنند. به عنوان نمونه میتوان به شایعهسازی دلالان ارز مبنی بر قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF برای افزایش قیمت ارز اشاره کرد که ماهها قبل از نهایی شدن تصمیم این سازمان مبنی بر لغو تعلیق ایران از فهرست کشورهای غیرهمکار انجام شد. نمونه دیگر این اتفاق شایعه هشدار FATF به سازمان بورس و اوراق بهادار بود که بر عملکرد برخی فعالان بورس اثر گذاشت و منجر به افت شاخص بورس شد.
* کاهش سرمایههای اجتماعی
اثرات گره زدن مشکلات اقتصاد به FATF ممکن است در کوتاهمدت منافع برخی احزاب سیاسی را تامین کرده باشد اما در بلندمدت موجب کاهش سرمایه اجتماعی شد. مردم در طول زمان با مشاهده وعدههای برخی مسؤولان از یک سو و تحقق نیافتن وعدهها در آینده از سوی دیگر، اعتماد خود را به مرور زمان از دست میدهند. درباره مواجهه با FATF هم همین مسأله نمایان شد. هنگامی که مردم تلاش برخی مسؤولان برای فشار بر نهادهای قانونگذار از طریق ترسیم آیندهای تباه در صورت عدم الحاق به CFT و پالرمو و پس از آن انفعال آنها در مقابل مشکلات ایجاد شده ناشی از این اقدام را مشاهده کردند، بار دیگر اعتماد خود نسبت به کارآمدی اقدامات آنها را از دست دادند. پس از لغو تعلیق ایران از لیست کشورهای غیرهمکار FATF، بعضی دولتمردان از بیتاثیری این اقدام سخن به میان آوردند اما طبیعی بود که مردم پس از مدتها ارعاب، سخنان کاملا متناقض این آقایان را باور نکنند.
* پالس مثبت به تحریمکنندگان
هنگامی که در رسانهها نیز پیام ناتوانی از مقابله با تحریمها و لزوم همکاری با FATF مخابره شد، علاوه بر گمراهی مردم نسبت به تاثیر همکاری با FATF در تنگتر شدن حلقه محاصره تحریمی، پیام کاهش قدرت مقاومت کشور در برابر تحریمها به دشمن ارسال شد. بنا به گفته ریچارد نفیو، طراح تحریمهای ایران در کتاب هنر تحریمها، پس از وضع یک تحریم بر ایران وضعیت مقاومت و تابآوری کشور در برابر آن تحریم مورد ارزیابی قرار میگیرد. از این طریق با ارزیابی میزان موفقیت تحریم، ادامه یا توقف تحریم و گامهای بعدی تحریمگذاری تعیین میشود. هنگامی که مسؤولان کشور مدام از ناتوانی در برابر تحریمها صحبت کنند، مطمئنا دشمن در ادامه دادن به مسیر تحریمها تا رسیدن به اهداف خود مصممتر خواهد شد. بر این اساس میتوان تهدیدات ترامپ برای تشدید تحریمها علیه ایران را در این مسأله نیز ریشهیابی کرد.
هر چند ادعا میشود این اقدامات حامیان FATF با هدف بهبود وضعیت اقتصادی در دستور کار قرار گرفته است اما از آنجا که ایشان به شیوهای نادرست مستمسک شدهاند، نهتنها توفیقی از آن حاصل نشده است، بلکه در واقع این اقدامات، مشکلات اقتصادی جدیدی را به مسائل قبلی افزوده است. گره زدن مشکلات کشور به FATF تبعات کوتاهمدت و بلندمدتی داشت که از آن غفلت شده است. لازم است دولتمردان با عبرت گرفتن از این تجربه به جای نگاه به بیرون و جستوجوی راهحل مشکلات در خارج از مرزها، با تکیه بر توان داخل مشکلات اقتصادی را حل کنند.