حسین آجورلو، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «وطن امروز» از هدف بن سلمان در رابطه با بازداشت های اخیر صحبت کرد
رضا عدالتیپور*: کرونا مهمترین خبر دنیا در یک ماه گذشته بوده و در سایه آن هر اتفاقی که بیفتد لااقل تا حل داستان کرونا برای دنیا اهمیت چندانی ندارد. اتفاقات مرموز این روزهای عربستان هم از این جنس است. نه آلسعود خبری از بازداشتهای عموزادهها میدهد و نه دنیای غرب تلاشی برای انداختن نورافکن بر این ماجرا دارد. هرچه هست اتفاقات این روزهای عربستان دیر یا زود تاثیر مهمی بر تحولات خاورمیانه و روابط عربستان با همسایگانش و دنیا از جمله ایران خواهد داشت. آنچه تاکنون میدانیم اینکه بن سلمان خیز بلندی را برای یکهتازی در این میدان برداشته و در حال حذف نرم و سخت همه رقبای خود است. آنها که مطیعند و دستبوس که هیچ اما آنها که سودای قدرت دارند یا آنچنان که وی انتظار دارد زیر عبای بنسلمان نمیروند، باید به سزای اعمال خود برسند. برای بررسی بیشتر تحولات عربستان گفتوگویی داشتهایم با حسین آجورلو، کارشناس مسائل غرب آسیا و سرپرست گروه غرب آسیای موسسه مطالعاتی ابرار معاصر.
***
* طی چند روز گذشته اخباری که درباره تحولات عربستان منتشر شده، عطف به این موضوع است که افراد بازداشت شده متهم به خیانت و طراحی کودتا علیه پادشاه و ولیعهد هستند؛ به نظر شما این ادعا تا چه اندازه صحت دارد؟
در رابطه با مسأله بازداشتها اولا باید مدنظر داشت که هیچ یک از مقامات رسمی پادشاهی سعودی تاکنون صحبتی درباره این اقدامات نکردهاند. یعنی این موضوع به صورت رسمی تایید یا تکذیب نشده و هر خبری که در اینباره منتشر شده از سوی رسانههای معتبر منطقه و فرامنطقهای و از طریق منابعی است که در داخل سیستم پادشاهی عربستان با این رسانهها ارتباط دارند. اما اتهام کودتا و خیانت را که منجر به بازداشت چند نفر از شاهزادههای سعودی از جمله احمد بنعبدالعزیز و محمد بننایف شده، نمیتوان ادعای درستی قلمداد کرد. هرچند شخص احمد بنعبدالعزیز در این مدت انتقادات سیاسی را متوجه ولیعهد جوان کرده و از ابتدا مخالف ولیعهدی بنسلمان بوده است اما هیچگاه این انتقادات جنبه براندازانه نداشته و در چارچوب ساختار سیاسی حاکم مطرح شده است. علاوه بر این، شناخت احمد بنعبدالعزیز و محمد بننایف از ساختار حاکم بر سیاست و طایفهگرایی در عربستان هم به صورت خودکار مانع از اقدام آنها شده است. در ضمن نباید فراموش کرد که ولیعهد و پادشاه تسلط کامل بر ارکان ارتش دارند و کودتا بدون حمایت ارتش و گارد پادشاهی عملاً امکانپذیر نیست. به نظر میرسد بهکار بردن این عبارات از سوی رسانههای نزدیک به پادشاه و ولیعهد عربستان با هدف فریب افکار عمومی انجامشده است.
* پس هدف بنسلمان از این بازداشتها چیست؟
واقعیت امر این است که ملک سلمان به لحاظ جسمی وضعیت باثباتی ندارد و باید باور کنیم که عربستان در شرایط گذار است. بنسلمان در حال حاضر خود را نزدیکتر از هر زمان دیگری به تاج و تخت پادشاهی میبیند. از این رو با این نیت که بتواند در لوای حکمرانی پدرش با جدیترین مخالفان سلطنتش مقابله کند بازداشتها را ترتیب داده است. تفاوت این بازداشتها با بازداشتهای 3 سال قبل این است که این مورد جنبه سیاسی- امنیتی دارد ولی دور قبلی بازداشتها با عنوان مقابله با فساد انجام گرفته بود. یکی از انتقادات جدی که جامعه نخبگان عربستان و رسانههای بینالمللی نسبت به رفتار بنسلمان وارد میدانند یکهتازی و شخصمحوری او در تصمیمات است و در این مسیر، از بین بردن مخالفان یا بازداشت منتقدان را یک امر کاملا معمول قلمداد میکند و نگرانی از بابت حذف شخصیتهای قدرتمند آل سعود ندارد و صرفا به تضمین سلطنت آتی خود می اندیشد.
* دلیل اینکه بنسلمان در این مقطع زمانی دست به بازداشت مخالفان زد چه بود؟
ولیعهد جوان سعودیها شخصیت ماجراجویی دارد و این خصلت از زمان تکیه او بر مسند وزارت دفاع و به راه انداختن جنگ علیه یمن عینیت یافت. در حال حاضر که قیمت نفت و در کل اقتصاد عربستان بر اثر سیاستهای اشتباه بنسلمان در وضعیت متزلزلی است و انتقاداتی از سوی برخی شاهزادههای سعودی مطرح شده، او قصد دارد با استفاده از 2 فرصت حاضر دست به تسویه حساب و سرکوب مخالفانش بزند. این دو فرصت معطوف به دولت آمریکا و مسأله بحران جهانی کرونا است. از آنجا که دولت فعلی آمریکا از حامیان جدی بنسلمان است و روابط شخصی بین دولتمردان سعودی و آمریکایی بهوجود آمده، او میتواند تا زمانی که ترامپ در مسند ریاستجمهوری است بیشترین استفاده را از این حمایت ببرد. در کنار این، تمرکز افکار عمومی و رسانهها بر بحران همهگیر شدن کرونا سبب شده تا فشار کمتری از سوی رسانهها علیه پادشاه سعودی و فرزندش اعمال شود. از زمان قتل جمال خاشقجی هرگونه اقدامی از سوی بنسلمان به عنوان سرخط خبرگزاریهای بینالمللی مدنظر قرار میگرفت ولی در حال حاضر اینطور نیست و تمرکز اصلی روی موضوع کروناست.
* موضع کشورهای منطقه و فرامنطقهای نسبت به این بازداشتها چه بوده است؟
تا زمان انجام این گفتوگو که اظهار نظر رسمی از سوی مقامات رسمی کشورها منتشر نشده و هر چه هست سیاست رسانهای است که در سطح کشورهای منطقه تبلور پیدا کرده است. ترکیه، ایران و قطر از جمله کشورهایی هستند که رسانههای آنها به انتقاد از این اقدام پرداختهاند و سعی دارند هزینه این اقدامات را برای بنسلمان افزایش دهند اما امارات و بحرین در همسویی با ولیعهد سعودی مواضع مثبتی اتخاذ کردند و دقیقا همان خط مدنظر بنسلمان یعنی موضوع کودتا و خیانت از سوی شاهزادگان را دنبال میکنند. اما در رابطه با کشورهای فرامنطقهای باید به رویکرد هیأت حاکمه آمریکا در قبال سیاستهای بنسلمان توجه داشت. محمد بننایف در بین طیفی از جمهوریخواهان آمریکا جایگاه ویژهای دارد و همکاری همهجانبه او با دولت بوش پسر به وی شخصیت مهمی داده است که بازداشت او از سوی بنسلمان برای این طیف ناراحتکننده بوده است. اما طیف دیگری از جمهوریخواهان که اتفاقا در بدنه دولت حاضرند بیشترین حمایت را از بنسلمان دارند. درباره رویکرد دموکراتها هم باید گفت که موافقان و مخالفان او استدلالهای خود را دارند. طیفی از دموکراتها او را به دلیل سیاست سرکوب منتقدان و مخالفان شماتت میکنند و دسته دیگری از آنها اصلاحات اجتماعی ولیعهد در جامعه عربستان را مورد ستایش قرار میدهند.
* آنچه در این مدت در رابطه با بنسلمان مطرح شده و تحلیلگران به عنوان یک فرض اصلی مدنظر داشتهاند، تعریف جایگاه او به عنوان شاه آینده سعودیهاست، آیا این جایگاه برای بنسلمان تضمین شده و او مانعی در برابر سلطنت آیندهاش ندارد؟
همانطور که عنوان شد بنسلمان الان نزدیکترین گزینه به تاج و تخت پادشاهی است و با سیاستهای سرکوبگرانهای که در دستور کار داشته اکثر مخالفان جدی و رقبای اصلی را از میدان به در کرده است. با توجه به تسلط او بر نهادهای امنیتی و نظامی، نباید انتظار داشت اتفاق خارقالعادهای در مسیر پادشاه شدن او بیفتد.
* بنسلمان پادشاه همان بنسلمان ولیعهد خواهد بود؟ پیشبینی شما از وضعیت عربستان دوران پادشاهی او در سیاست خارجی و داخلی چه خواهد بود؟
واقعیت این است که شخصیت پادشاه با ولیعهد متفاوت است و بنسلمان نمیتواند ماجراجوییهای دوره وزارت و ولیعهدی را در دوره پادشاهیاش تجربه کند. پادشاه باید انعطاف بیشتری داشته باشد. همین امر هم سبب شده او در این ایام به دنبال این باشد تا مخالفان را با شدت بیشتری از سر راه بردارد. به هر حال ساختار قدرت در مستبدترین نظامهای سیاسی هم به نحوی است که پادشاه مجبور است بخشی از قدرت را با جریانهای صاحب نفوذ تقسیم کند. در حال حاضر هم ملک سلمان این رویه را در پیش گرفته است. البته برخی شاهزادهها هستند که مورد تایید شاه فعلی هستند و احتمالا بنسلمان در دوره سلطنتش آنها را از قدرت برکنار خواهد کرد. در رابطه با سیاست داخلی، تمرکز بنسلمان بر چشمانداز 2030 است. در عرصه سیاست خارجی سیاست ایرانستیزی ادامه خواهد داشت و انتظار اینکه انعطاف و تغییرات بنیادی در کوتاهمدت در رابطه 2 کشور ایجاد شود چندان قابل پیشبینی نیست. به نظر میرسد عربستان دوران پادشاهی بنسلمان روابط نزدیکتر و آشکاری با صهیونیستها خواهد داشت.
* روزنامهنگار