گروه بینالملل: در اتفاقی نادر در دنیا 2 رقیب ریاستجمهوری در افغانستان در یک ساعت و یک روز سوگند ریاستجمهوری خوردند. اشرف غنی و عبدالله عبدالله حالا هر دو خود را رئیسجمهوری منتخب مردم افغانستان میدانند. بحرانهای افغانستان حالا وارد فاز دو دولتی هم شده است. صبح دیروز عبدالله عبدالله در کاخ سپیدار به عنوان رئیسجمهوری افغانستان سوگند یاد کرد. همزمان با او، اشرف غنی نیز در ارگ ریاستجمهوری سوگند یاد کرد. کمیسیون انتخابات افغانستان، آمریکا و اتحادیه اروپایی اشرفغنی را رئیسجمهور میدانند. شماری از سیاستمداران افغان شامل حامد کرزی رئیسجمهور پیشین، عبدرب رسول سیاف رهبر پیشین جهادی، محمد یونس قانونی و میر رحمان رحمانی، رئیس مجلس نمایندگان، در هیچ یک از مراسم سوگند دیروز شرکت نکردند. تحولات افغانستان به عنوان نمایی از آینده ایدهآل ترسیم شده توسط آمریکا برای بسیاری از کشورهاست. آمریکاییها که تلاش کرده بودند انتخابات افغانستان را به عنوان نمونه موفق دموکراسی به رخ کشورهای منطقه بکشند حالا با افتضاح به بار آمده تلاش میکنند به نوعی در موضوع وساطت کنند. در همین ارتباط وزیر خارجه آمریکا یکشنبهشب وارد کابل شد. مایک پمپئو در حالی وارد کابل شد که زلمای خلیلزاد، فرستاده ویژه آمریکا در امور صلح این کشور نتوانسته بود این بنبست را بشکند. گفته میشود که پمپئو با عبدالله عبدالله و اشرف غنی دیدار کرده است که البته با توجه به سوگند ریاستجمهوری هر دو کاندیدا به نظر میرسد پمپئو هم شکست خورده است.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در واکنش به سوگند همزمان اشرف غنی و عبدالله عبدالله، گفت: ما فکر نمیکنیم که آنها بتوانند برای گفتوگوهای بینالافغانی در 10 مارس آماده شوند، چون اختلافنظرها بین سیاسیون حتی منجر به برگزاری 2 مراسم تحلیف شده است. مجاهد به رویترز گفت: به جای مراسم تحلیف، ما از آنها میخواهیم بر گفتوگوهای بینالافغانی تمرکز کنند، ما از آنها میخواهیم اختلافات داخلی را رها کرده و برای صلح کار کنند.
******
تکلیف توافق با طالبان چه میشود؟
پیرمحمد ملازهی*: اگر بنا باشد توافق دولت آمریکا و طالبان را در یک جمله کوتاه خلاصه کنیم بدون شک بهکار بردن عبارت «اقدام تبلیغاتی ترامپ برای انتخابات 2020» کاملترین جملهای است که میتوان درباره آن بیان کرد. ترامپ به دنبال این است این توافق را به رایدهندگان خود بفروشد و در این بین جمهوریخواهان آمریکا نیز از هیچ تلاشی برای برجسته کردن این توافق به عنوان یک راهکار فوقالعاده دریغ نخواهند کرد.
هرچند ایالات متحده آمریکا در چارچوب این توافقنامه اعلام کرده است در عرض ۱۴ ماه تمام نیروهای نظامی، متحدان و شرکای ائتلافی، کارمندان غیرنظامی و غیردیپلماتیک، پیمانکاران امنیتی خصوصی، مربیان، مشاوران و پرسنل خدمات حمایتی خود را از افغانستان خارج خواهد کرد اما واقعیت این است که جایگاه دولت مرکزی افغانستان در این توافق نادیده گرفته شده و به عبارتی دولت افغانستان در این توافق دور زده شده است. یکی از مهمترین مواردی که این ادعا را تایید میکند درج بندی مبنی بر لزوم آزادسازی 5 هزار طالبانی زندانیشده توسط دولت مرکزی افغانستان است. موضوعی که ساعاتی پس از مطرح شدن بندهای توافق، از سوی دولت مرکزی رد شد و صلاحیت آزادی زندانیان را صرفا در حیطه اختیارات دولت قلمداد کرد. همین نمونه کوچک نشان میدهد توافق انجام شده، اصولی و جامع نخواهد بود. از 10 روز آینده که مذاکرات بینالافغانی طالبان (نه به عنوان یک حکومت محلی بلکه به عنوان یک گروه سیاسی) با دولت مرکزی شروع خواهد شد، چالشهای جدی بروز خواهد کرد. اولین و مهمترین چالش در این عرصه بعد از موضوع آزادسازی زندانیها این است که اساساً افغانستان در شرایط فعلی از فقدان وجود یک دولت مرکزی مشروع رنج میبرد و پس از انتخابات ریاستجمهوری اخیر، این کشور شاهد کشمکش جدی در بدنه سیاسی است. با این تفاسیر اجرایی شدن این توافق و حرکت در مسیر مذاکرات صلح در گامهای نخست محل سوال است. اما به فرض اینکه مذاکرات روند قابل قبولی داشته باشد بازهم به نظر میرسد آینده روشنی در پس این توافقنامه در انتظار مردم افغانستان نیست. نفوذ طالبان در بدنه قدرت و مشروعیتبخشی به آن در چارچوب مذاکرات بینالافغانی منوط به این است که طالبان انعطاف زیادی در اصول و باورهای خود داشته باشد. این امر شاید در مراحل ابتدایی از سوی طالبان مدنظر قرار گیرد ولی در بلندمدت تضمینی برای اجرای آن نیست. در حال حاضر 2 فرضیه کلی درباره آینده افغانستان بر اساس توافق انجام شده بین طالبان و آمریکا وجود دارد. اول اینکه طالبان نگاه تعدیلشده خود را حفظ کند و با مشارکت در مذاکرات بینالافغانی دولت موقتی را شکل دهد که در آن اشرف غنی، رئیسجمهور فعلی و عبدالله عبدالله رئیس اجرایی افغانستان نه به عنوان مقامات عالیرتبه اول و دوم اما در جایگاه عضوی از این دولت موقت در کنار سران طالبان نقشآفرینی کنند. در کنار این روند، تغییراتی در ساختار قدرت و قانون اساسی در قالب لویی جرگه و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی انجام شود تا جایگاه طالبان در روند آتی قدرت در افغانستان مشخص شود. در این شرایط با تشکیل یک دولت فدرال، طالبان بخشی از قدرت خواهد بود که کنترل مناطق جنوبی و شرقی افغانستان را بر عهده خواهد داشت. البته که در این چارچوب آنها موظف به تبعیت از دولت فدرال در سیاستهای کلان، سیاست خارجی و مسائلی مثل چاپ پول هستند. فرضیه دوم این است که طالبان در روند مذاکرات بینالافغانی به این نتیجه برسد که امکان تلفیق و مشارکت با دیگر گروههای سیاسی در دولت را ندارد و به سمت درگیری نظامی با گروههای سیاسی گام بردارد. در این حالت باید گفت تجزیه افغانستان شروع خواهد شد و این کشور به 2 منطقه شمالی با حضور گروههای قومی تاجیک و ازبک و هزاره و منطقه جنوبی و شرقی با حضور گروههای قومی پشتون تقسیم خواهد شد. آنچه مسلم است در حال حاضر نمیتوان به طور قطع پیشبینی کرد تصمیم طالبان در روند مذاکرات چه خواهد بود و وزنکشی قدرت سرنوشت افغانستان را به کدامسو خواهد برد اما میتوان به طور قاطع اعلام کرد توافق طالبان با آمریکا، یک توافق کارآمد و جامع نیست.
* کارشناس مسائل افغانستان