ادبیات حمایت از کارگران و سفره مردم با حمایت از کسبوکارهای بزرگ و کوچک به وسیله تسهیلات که اخیرا توسط رئیسجمهور مطرح شده، بسیار آشناست. چند سال پیش هم با این استدلال که اقتصاد باید از حالت دولتی خارج شود، روند خصوصیسازی سرعت یافت. در مقطع زمانی دیگری برای حمایت از مردم و افزایش نیافتن قیمت کالاها به نسبت ارز به طلا دولت دست به حراج 50 میلیون تن طلا زد. چند صباحی از این اتفاق نگذشته بود که دولت بار دیگر برای حمایت از سفرههای مردم و عدم افزایش قیمتها ناشی از افزایش نرخ ارز سیاست ارز 4200 تومانی را اجرایی کرد.
نتیجه تمام این حمایتها چیزی غیر از انتفاع عدهای محدود از سودجویان و رانتخواران که سرمایه خود را تبدیل به وسیلهای برای نابودی معاش مردم کردهاند نبود؛ طلا پس از این عرضه بشدت گران شد، کالاهایی که ارز 4200 تومانی دریافت میکردند افزایش قیمت داشتند و درباره تبعات خصوصیسازیهای اشتباه و نابودی قشر کارگر هم که میتوان چند کتاب نوشت.
گزاره حمایت در اقتصاد آن هم به سبک سرمایهداری بدعت عجیبی بود که دولت تدبیر و امید در تاریخ اقتصاد ابداع کرد. این دولت نه آنقدر لیبرال است که قید مداخله در اقتصاد را بزند و نه آنقدر قائل به دخالت دولت در اقتصاد است که در این دوره حال و روز اقشار آسیبدیده بهبود پیدا کند.
اساسا این دولت در خدمت طبقه متمول است و در سیاستهای خود هیچ جایی برای اقشار آسیبپذیر و طبقه متوسط قائل نیست. در این شرایط به دلیل تعطیلی کسبوکارها به دلیل شیوع ویروس کرونا، بیشترین فشار به افرادی که شغل ثابتی ندارند میآید؛ گروهی که نه توان زندگی بدون درآمد را دارند و نه دسترسی به امکانات بهداشتی برای مراقبت از خود در برابر بیماری.
در تمام این سالها پیشنهادهایی وجود داشت که به جای این مداخلات بیسرانجام، بستههای کمکی و حمایتی به صورت مستقیم به دست مصرفکنندگان اصلی یعنی مردم برسد. برای مثال در زمان اجرای سیاست ارز 4200 تومانی پیشنهاد میشد این یارانه به صورت مستقیم به جای واردکننده، در اختیار مصرفکنندگان یا یارانهبگیران قرار بگیرد.
اغلب کشورها برای حمایت از اقتصاد خود در زمان کرونا بستههای محرک تقاضا را اجرایی کردهاند اما در ایران با وجود تصویب بستههای حمایتی گوناگون، تاکنون آنطور که باید و شاید دولت برای حمایت از اقشار آسیبپذیر اقدامی انجام نداده است.
با فاکتور گرفتن تصمیمات اتخاذ شده درباره کارفرماها و صاحبان مشاغل در حوزه تصمیمات اقتصادی دولت پس از کرونا، بستههای دولت برای دهکهای پایین درآمدی را میتوان به 2 بخش تقسیم کرد:
اول- حمایت از خانوارهای کمدرآمد در 2 بخش اعطای بسته کمک بلاعوض و تسهیلات: کمک بلاعوض برای حدود 3 میلیون نفر در 4 مرحله شامل اسفندماه سال 98 و 3 ماهه اول سال 99 از مبلغ 200 تا 600 هزار تومان و پرداخت تسهیلات یک تا 2 میلیون تومانی بر حسب بعد خانوار به حدود 4 میلیون سرپرست خانوار کمدرآمد با تشخیص وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با نرخ سود 12 درصد که 4 درصد آن باید توسط گیرنده پرداخت شود.
دوم- حمایت از کسبوکارهایی که بیشترین آسیب را از کرونا دیدهاند، شامل رانندگان تاکسی، دستفروشان و کارگران روزمزد که در این بسته برای 4 میلیون خانوار کارت خریدهای یک تا 2 میلیون تومانی طراحی شده که باید در اقساطی 27 ماهه از محل دریافت یارانه نقدی و معیشتی برداشت شود.
مسأله اینجاست که دولت در همین شرایط هم منتظر است اوضاع از این هم وخیمتر شود تا بستههای حمایتی را که خودش تصویب کرده پرداخت کند. شاهد این ادعا هم اینکه با وجود گذشت 3 هفته از تصویب بستههای یاد شده تنها یک بار کمک 200 تا 600 هزار تومانی پرداخت شده است.
مسلما مردم و بویژه مخاطبان بستههای حمایتی با شرایط کنونی هیچگونه اعتمادی به چنین دولتی ندارند. دولت در این روزهای کرونایی چند قطره باقیمانده از سرمایه اجتماعی خود را هم از دست داد و مردم با این باور که نمیتوانند به بستههای حمایتی اعتماد کنند و با توجه به تجربه چند سال اخیر، ترجیح میدهند پنجه در پنجه مرگ برای معیشت خود به خیابانها بیایند.