به بهانه پخش سریال «خوابزده» در شبکه نمایش خانگی، «وطن امروز» ژانر ماورایی را در سینمای ایران مورد بررسی قرار داد
احسان سالمی: برای من که از مخاطبان پیگیر و جدی شبکه نمایش خانگی و محصولات آن هستم، شنیدن این خبر که سیروس مقدم به عنوان یک سریالساز موفق در عرصه تلویزیون تصمیم گرفته سراغ ساخت اثری برای نمایش خانگی آن هم در ژانر ماورایی برود، فینفسه خبر خوشحالکنندهای بود اما از آن شادی اولیه تا دیدن خروجی نهایی کار، حکایت همان مثل معروف است که میگوید «میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است»! حکایتی دردناک که نشان میدهد عدم شناخت درست از ژانرهای سینمایی و تلاش برای رساندن هر چه زودتر این آثار به چرخه توزیع باعث شده در نهایت خروجی عرضهشده ملغمهای سرگردان میان ژانر وحشت و ماورایی باشد که پس از چند قسمت چیزی جز دلزدگی مخاطب از این قبیل آثار در پی ندارد.
* «احضار»؛ تجربهای که نادیده گرفته شد
شاید اگر همان دوره که در میانه دهه 80، به یکباره تلویزیون با انبوهی از سریالهای ماورایی و کمی ترسناک پر شد، کسی تصمیم درستی در ارتباط با تولیدات این ژانر میگرفت و پس از تولید یک یا دو اثر پرمخاطب مثل «او یک فرشته بود» و «اغما» با دیگر آثار تولید شده در این ژانر که از کیفیت پایینی برخوردار بودند، مواجهه درستی میشد، این ژانر مهیج اما کمتر شناخته شده تا این حد در سینمای ایران مورد بیتوجهی قرار نمیگرفت. اصلا میتوان یکی از دلایل جدی گرفته نشدن این ژانر در سالهای بعد را همین تولید پرشمار محصولات کمکیفیت در این ژانر دانست که باعث ایجاد دلزدگی در میان مخاطبان و البته خود اهالی سینما برای ورود به این عرصه شد. اولین تجربه نمایش خانگی در این حوزه کمی پیش از عرضه و نمایش «خوابزده»، از طریق رامین عباسیزاده و تیم سازنده سریال «احضار» به وقوع پیوست؛ سریالی که قصه آن به مسأله رابطه انسان و جن مرتبط بود و در نهایت نیز آنقدر استقبال از آن کم بود که یک باره در وسط پخش این مجموعه، روند توزیع آن متوقف شد و پس از مدتی وقفه و کمی هم فشارهای دولتی، در نهایت قسمتهای باقیمانده این سریال پخش شد.
* کپی از روی دست خود؟!
هر چند تجربه شکست سنگین سریال «احضار» در شبکه نمایش خانگی و واکنشهای منفی منتقدان و رسانهها نسبت به این سریال برای سازندگان «خوابزده» درس عبرت نشد و احتمالا تیم تولید «خوابزده» تصور کرد با حضور تعدادی بازیگر سرشناس میتواند شانسی برای موفقیت در این عرصه داشته باشد اما آنچه پس از چند قسمت از پخش این سریال برای مخاطبان آشکار شد، شباهت بیش از اندازه قصه و حال و هوای این سریال به سریال «اغما» است؛ اثری که آن هم چند سال پیش توسط همین کارگردان یعنی سیروس مقدم ساخته شده و در تلویزیون به نمایش درآمده بود و به احتمال زیاد موفقیت این سریال در زمان پخش خود، سازندگانش را وسوسه کرده تا یک نسخه به روز شده از آن را در دهه 90 بازتولید کنند و این بار با عرضه آن در شبکه نمایش خانگی به درآمد بالایی برسند! اگر آنجا ماجرا بر سر کشمکش یک مرد با شیطان بود، این بار شاهد قصهای زنانه هستیم که روایتی از درگیری چند زن با شیطان است. فضای «خوابزده» نیز بویژه در طراحی صحنه و حس و حال کلی بشدت یادآور سریال «اغما» است.
* سرگردان میان ترس و ماورا!
شاید یکی از اصلیترین دلایل ضعیف شدن خروجی آثاری که در ژانر ماورایی تولید میشوند، سرگردانی این آثار میان ژانر وحشت و ماوراست. نمیتوان منکر این موضوع شد که بالاخره مسائل ماورایی خواسته یا ناخواسته با وحشت گره میخورد ولی وقتی مرزهای این موضوع بدرستی مشخص نشود، در نهایت نتیجهای جز نامشخص بودن ژانر و البته عدم ارتباط مخاطب با آن اثر نخواهد داشت. اصلیترین شکست «خوابزده» و آثار تولید شده شبیه آنچه در سینما و چه در شبکه نمایش خانگی- همین سرگردانی میان ژانرهای مختلف و البته قصههای عمدتا کمجان است. در ارتباط با «خوابزده» باید فضای مالیخولیایی کار را هم به آن اضافه کرد که باعث شده اساسا ارتباط برقرار کردن با این اثر بشدت امری محال و غیرممکن به نظر برسد.
* در مسیر شکست یا موفقیت؟
هر چند نمیتوان منکر این موضوع شد که خطوط قرمز مختلفی در مسیر ساخت آثاری در ژانر ماورایی در ایران وجود دارد ولی واقعیت این است که قصه کشمکش میان انسان و شیطان که قدمتی به اندازه عمر بشر دارد، آنقدر جذاب است که اگر بدرستی مورد بررسی و سوژهیابی قرار گیرد، میتواند منشأ تولید داستانهایی بشدت جذاب شود؛ داستانهایی که اتفاقا به واسطه گره خوردن با فطرت انسانی، جذابیت مضاعفی برای مخاطبان خواهد داشت. با این همه آنچه تا امروز از خروجی تولید این آثار در سینما و شبکه نمایش خانگی ایران بویژه در چند سال اخیر به چشم مخاطبان و تولیدکنندگان محصولات نمایشی میآید، نمونههایی شکستخورده است که هم دست سایر تولیدکنندگان برای تولید اثری جدید در این حوزه را میبندد و هم اشتیاق مخاطبان برای تماشای چنین آثاری را کاهش میدهد.
نمونههای ماندگاری از آثار سینمایی همچون «حسششم»، «پروژه جادوگر بلر»، «آن»، «حلقه» و «احضار» آثاری هستند که در عین داشتن رویکردهایی ماورایی، به سمت سینمای وحشت رفتهاند اما با رعایت اصل تعادل توانستهاند علاوه بر رسیدن به فروش قابل توجه و جلب نظر مخاطبان، خود را در میان ماندگارترین آثار تاریخ سینمای جهان ماندگار کنند؛ موضوعی که قطعا سینمای ایران چه در حوزه آثار سینمایی و چه در حوزه نمایش خانگی برای ادامه مسیر باید به آن توجه کند و اگر قرار است در ادامه نیز سریالی در این حوزه تولید شود، باید از تجربه شکست «احضار» و «خوابزده» عبرت گرفته شود.
***
[پیشنهادهایی برای اقتباس از آثار ماوراء الطبیعه]
معمولا جریان اقتباس در سینمای ایران چندان جدی گرفته نمیشود اما حداقل در حوزه آثار ماورایی تاکنون شاهد انتشار کتابهایی جذاب بودهایم که به نظر میرسد میتوانند منابع مناسبی برای اقتباس در این حوزه باشند. کتاب «آن سوی مرگ» که توسط دفتر نشر معارف منتشر شده و به همت محمدحسین حاجیدهآبادی گردآوری شده است، اثری دربردارنده 3 خاطره درباره تجربه مرگ و حاصل مصاحبه رو در رو با افرادی است که حیات پس از مرگ را تجربه کرده، به برزخ رفته و بازگشتهاند؛ مجموعهای بشدت جذاب که قابلیت تبدیل شدن به یک اثر نمایشی را دارد. کتاب «هفت جن» اثر امید کورهچی که توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده نیز یکی از آثاری است که میتوان از آن برای تولید اثری نمایشی در حوزه ماورایی استفاده کرد. البته انتقاداتی به این کتاب وارد شده بود اما با این همه به نظر میرسد داستان این رمان فانتزی که شرح مبارزه آخرالزمانی بین اجنه و انسانهاست میتواند در صورت تایید مراجع دینی، منبع مناسبی برای تولید یک اثر نمایشی با رویکردهای ماورایی باشد.