printlogo


کد خبر: 218240تاریخ: 1399/1/26 00:00
ضعف بنیه اقتصادی دولت در شرایط کرونایی نتیجه معطل کردن ظرفیت‌های داخلی و وابسته کردن آنها به توافق هسته‌ای است
ویروس غربی

گروه سیاسی: در حالی که کارشناسان درباره مضرات یا فواید طرح فاصله‌گذاری هوشمند و بازگشایی بعضی صنوف بعد از 2 هفته تعطیلی اظهارنظر می‌کنند، رئیس‌جمهور گفته است ایران علاوه بر ویروس کرونا با ویروس تحریم نیز مبارزه می‌کند. حسن روحانی در جلسه اخیر ستاد مبارزه با کرونا خطاب به کشورهای اروپایی و رسانه‌های بیگانه گفت: «بله! ما ویروس کرونا داریم و شما هم دارید ولی ما یک ویروس بدتر از کرونا هم داشتیم و داریم که شما ندارید و آن ویروس تحریم است. ما یک ویروس تحریم داشتیم که ویروس کرونا هم به آن اضافه شد. شما که ویروس تحریم نداشتید، شما یک ویروس دارید، ما 2 تا ویروس داریم اما مردم ما به این خوبی مقاومت کردند و دست همدیگر را گرفتند، به هم کمک کردند و همدیگر را یاری کردند». 
به گزارش «وطن امروز»، بر اساس این اظهارات، در واقع حسن روحانی «تحریم‌ها» را هم مانند ویروس کرونا مسبب سخت‌تر شدن زندگی مردم می‌داند. رئیس‌جمهور با این مشابهت‌سازی قصد داشت این پیام را القا کند که تاثیرگذاری تحریم‌ها بر اقتصاد و شرایط اقتصادی کشور همانند کرونا سبب شده مردم از شرایط زندگی عادی خود فاصله بگیرند اما مردم در برابر«ویروس تحریم» ایستادگی کردند. 
هرچند تاکید روحانی در بهتر بودن اوضاع ایران نسبت به کشورهای غربی در زمینه مبارزه با کرونا نکته درست و بجایی است اما همین میزان محدودیت‌های اقتصادی در کشور در شرایط فعلی نیاز به ریشه‌یابی دارد.
این اظهارات را حسن روحانی پس از 7 سال از ریاستش بر دولت به زبان می‌آورد؛ کسی که با ادعای رفع تحریم‌ها وارد رقابت‌های انتخاباتی سال 92 شد اما اعتراف می‌کند که در تحقق شعار اصلی خود شکست خورده است. 
روحانی حیات سیاسی خود را به‌عنوان بازیگری که در تمنای کسب کرسی ریاست و تبدیل شدن به منتخبی از جانب مردم بود، با کلیدواژه‌هایی همچون «مذاکره»، «تعامل خارجی» و در نهایت با الگویی مبتنی بر «توسعه برون‌زا» آغاز کرد. او برای نخستین‌بار دیپلماسی را از وسیله‌ای برای نیل به اهداف، تبدیل به هدفی کرد که باقی ابزارهای حکمرانی را مبدل به وسایل تحقق آن می‌دانست، از همین رو نیز عجیب به نظر نمی‌آمد در این مسیر تا جایی پیش رود که پیش و پس تمام امور را مرتبط با عنصر روابط خارجه به‌عنوان تنها برگ برنده خود تعریف کند. 
روحانی اوایل کاندیداتوری خود اعلام کرد «اگر مشکلات کشور راه‌حل نداشت کاندیدا نمی‌شدم». وی در روند انتخابات به تفصیل بیشتری از این صحبت کرد که ریشه مشکلات کشور در تحریم‌های غرب است و روند مذاکرات هسته‌ای باید تغییر کند تا «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». روحانی به صراحت در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در سال 92 اظهار داشت آمریکا کدخدای جهان است و از آنجایی که با کدخدا بستن راحت‌تر است، جمهوری اسلامی باید مسیر سیاست خارجی خود را به سمت مذاکره و توافق با آمریکا پیش ببرد. 
آغاز به کار روحانی در قامت رئیس قوه مجریه نیز مسیری غیر از مسیر انتخاباتی او نداشت، آغاز عصر روحانی آغاز دوره‌ای از تاریخ ایران شد که پیش و بیش از هر چیز تمام مقدرات عمومی وابسته به نتیجه کنش بین‌المللی می‌شد. در این میدان نیز او تقریبا تمام انرژی خود را صرف آن کرد تا باوری گسترده مبنی بر این فرض به‌وجود آورد که بهبود وضعیت اقتصادی از مسیری جز در پیش گرفتن یک تابعیت جهانی نمی‌گذرد. او در این مسیر به حداکثری‌ترین اختیارات ممکن نیز دست یافت و بخش قابل توجهی از تابوهای تثبیت‌شده سیاسی ایران را نیز شکست و با پیش کشیدن گفت‌وگوی مستقیم با ایالات متحده و پذیرش محدودیت‌های حداکثری، زمینه را برای دست یافتن به توافق هسته‌ای هموار کرد. درست زمانی که دولت او با ایده «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» به جدال با منطق «عدم توافق، بهتر از توافق بد است» غربی‌ها رفته بود، به شکلی روزمره تمامی بخش دیگری از وضعیت موجود را معلول مناسبات بین‌المللی دانست. 
توافق «برجام» مولودی بود که از حاصل نگاه دولت به راه‌حل مسائل داخلی کشور پا به عرصه سرنوشت کشور گذاشت؛ توافقی که در روند اجرای خود با مشکلات عدیده‌ای مواجه شد و در نهایت با خروج آمریکا از تعهدات برجامی، بخش اعظم عواید این توافقنامه فروریخت.
روحانی و مجموعه مدیریتی او که اعتیاد شدیدی به مذاکره به‌عنوان تنها نسخه درمان پیدا کرده بودند، این بار نیز پشت پا به مواضع متاخر خود زدند و الگوی برجسته‌سازی تعامل خارجی به‌عنوان راه بهبود را با برجسته کردن تمام پیشنهادات اروپایی در پیش گرفتند. او که روزی تعامل با اروپای بدون آمریکا را نسخه‌ای مردود می‌دانست، این بار آنقدر برای اروپا اقتدار قائل شد که برجام بدون آمریکا را برجامی بدون مزاحم دانست که طرح‌های حداقلی و جایگزینی همچون اینستکس و تن دادن به لوایح مالی را به‌عنوان جبرانی بر انسداد ایده‌های خود تعریف کرد.
انسداد ایده‌های مدیریتی، پیش از هر چیز دولت را به موقعیتی شبیه تعطیلات غیررسمی برد. درست در فضایی که شاهرگ ایده‌های اجرایی دولت زیر تیغ رفته و عدم ثبات اقتصادی بالاترین حد نارضایتی عمومی را ایجاد کرده بود، روحانی و همراهانش به اوج انفعال و بی‌عملی در عرصه مدیریت اجرایی کشور رسیدند. رشد چندصد درصدی نرخ ارز که بیش از خروج ترامپ از برجام میوه خلق نقدینگی افسارگسیخته در دولت اول روحانی بود و سیاست‌هایی همچون تخصیص غیرشفاف ارز دولتی به گروهی از فعالان اقتصادی که به اذعان جراید حامی روحانی مولد یکی از بزرگ‌ترین فسادهای اقتصادی تاریخ ایران بود و اثرات انکارناپذیر این رفتارها بر موقعیت معیشتی مردم، سطح مطالبات عمومی از دولتمردان را به بالاترین حد ممکن رساند اما شاید تنها پاسخی که در این میان به جامعه داده شد توصیه به صبری منفعلانه با امید تغییر رئیس‌جمهور آمریکا در انتخابات بعدی آمریکا بود.
 
* فرار به جلو و نگاه به عقب
«وطن امروز» پیش از این نیز به این موضوع پرداخته بود. در گزارش 11 آبان سال گذشته در این‌باره آمده بود: اگر تمام دولت‌ها از سال ششم با کاهش اقبال عمومی و افزایش تنش‌های درونی دست و پنجه نرم کرده‌اند، موقعیت دولتمردان کنونی از جهات زیادی بغرنج‌تر است. در این میان دولت در میانه‌ای از 2 پیش‌فرض برای مواجهه با آینده سیاسی خود قرار دارد؛ پیش‌فرض اول دولت را به سمت تغییر تاکتیک و نظر افکندن به سوی داشته‌ها و ظرفیت‌های داخلی و کاهش سهم سیاست خارجه به‌عنوان تنها رویکرد اتخاذ شده می‌برد؛ فرضی که پیش از همه به معنای عبور از «ایده» اولیه برای احیای «مدیریت» داخلی در جهت اصلاح وضعیت نابسامان است. هرچند رگه‌ها و ریشه‌هایی از این ایده در برخی مواضع رئیس دولت و کابینه‌اش در مواجهه با مشکلات نمایان می‌شود اما در هیچ سطحی از سیاست‌گذاری‌های دولت مشهود نیست و در قالب آلترناتیوهای دولت برای تغییر مسیر حکمرانی خود جلوه‌گر نشده است. اما پیش‌فرض دوم تلاش برای کافی ندانستن راه طی شده در مسیر «ایده» اولیه دولت با گروگانگیری «مدیریت» داخلی است. در این پیش‌فرض سعی دولت به سویی خواهد رفت که با ناکافی دانستن مسیر طی شده خود در عرصه سیاست خارجه، از نارضایتی‌های موجود به‌عنوان ابزار فشار برای دادن امتیازهای بیشتر استفاده کند».
 
* درسی که کرونا به روحانی داد
بحران کرونا واقعیت غرب را عیان کرد. کشورهای غربی که مدعی رهبری جهان بودند حال محدود به مرزهای خود به دنبال مدیریت بحران کرونا و کم کردن تلفات این بیماری در کشورهای خود هستند. کرونا چهره واقعی غرب را برملا کرد. این واقعیت اینقدر عیان بود که مقامات دولتی که معتقد بودند گشایش داخلی صرفا با تعامل خارجی به دست می‌آید نیز بی‌عملی دولت‌های غربی در مقابله با کرونا را به سخره گرفتند. 
حسن روحانی نیز حتی لب به انتقاد از شرایط کشورهای اروپایی گشود: «حالا بعضی از این مقایسه‌ها خوش‌شان نمی‌آید و وقتی می‌گوییم وضع ما از اروپا بهتر است و وضع‌ آنها از ما بدتر است، واحسینا، نمی‌دانید این ماهواره‌ها چه خاکی به سر می‌کنند و با چه عصبانیتی می‌گویند رئیس‌جمهور ایران گفته وضع ما از اروپا بهتر است. خب بله! وضع ما امروز بهتر است و در مقابله با کرونا از شما بهتر عمل می‌کنیم... این برای همه، جای افتخار دارد؛ برای همه عزیزان و همه مردم ما؛ بله! وضع ما در مقابله با این بیماری و ویروس خطرناک وضع نسبتا خوب و با برخی کشورها که مقایسه می‌کنیم وضع ما بهتر است؛ حالا می‌خواهید ناراحت شوید، ناراحت شوید؛ چاره‌ای نیست؛ این یک واقعیت است و این واقعیت را باید بفهمید و بدانید؛ خودتان هم می‌توانید با مردم ایران تماس بگیرید و بفهمید میان شرایط ما با شرایط خودتان آنجایی که هستید، چقدر فاصله وجود دارد».
حسن روحانی به سال پایانی ریاستش رسیده است. پس از 7 سال آزمون و خطا و معطل کردن کشور برای مذاکره و برداشته شدن تحریم‌ها، تا حدودی دریافته است غرب آنچنان که گمان می‌کرد نمی‌تواند گره‌ای از مشکلات داخلی کشور باز کند. او نمی‌داند وقتی که ناتوانی غرب در حل مشکلات داخلی‌شان را بدرستی مورد انتقاد و بعضا مورد هجو قرار می‌دهد در واقع ایده مبنایی حکومت‌داری خود را به سخره می‌گیرد؛ ایده‌ای که اعتقاد داشت حل مشکلات داخلی در گرو تعامل خارجی و توسعه برون‌زا آن هم با محوریت کشورهایی که امروز با بیشترین مشکلات در نتیجه بحران کرونا مواجه شده‌اند، بوده است. به بیان دیگر، ویروسی که از ابتدای روی کار آمدن حسن روحانی وارد تعاملات اقتصادی، سیاسی و... و به بیان دیگر وارد زندگی همه ایرانیان شد، ویروس اعتماد به غرب و در رأس آن اعتماد به آمریکا بود. تعطیلی 7 ساله کشور و ضررهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی به پیکره نظام و به تبع آن به زندگی مردم، تلفاتی به مراتب سنگین‌تر از سایر بحران‌ها و مشکلات داشته است. در زمینه اقتصادی رکورد زدن در ثبت بیشترین تورم، بیشترین درصد بیکاری، رقم زدن شرایط رکود تورمی و در یک عبارت کوچک کردن  سفره مردم نتیجه مدیریت 7 ساله حسن روحانی و معطل نگه داشتن کشور برای مذاکره با آمریکا بوده است. بزرگ‌ترین آسیبی که در نتیجه سیاست‌ورزی حسن روحانی در عرصه سیاست و اجتماع به‌وجود آمد ایجاد دیوار بی‌اعتمادی بین دولت و مردم بوده است. نتیجه این اعتمادزدایی، رقم خوردن کمترین مشارکت مردم در انتخابات پس از انقلاب بوده است. حال روحانی به قیمت تعطیلی 7 ساله کشور تجربه بزرگی به‌دست آورده است، حتی اگر این تجربه در ناخودآگاه وی ثبت شده باشد و اعتقاد آشکاری به آن نداشته باشد و آن اینکه ایران می‌تواند حتی در شرایط تحریمی نیز بهتر از غربی‌ها باشد: «ما ویروس کرونا داریم و شما هم دارید ولی ما یک ویروس بدتر از کرونا هم داشتیم و داریم که شما ندارید و آن ویروس تحریم است... این برای همه، جای افتخار دارد؛ برای همه عزیزان و همه مردم ما؛ بله! وضع ما در مقابله با این بیماری و ویروس خطرناک وضع نسبتا خوب و با برخی کشورها که مقایسه می‌کنیم وضع ما بهتر است».

 


Page Generated in 0/0064 sec