رسانههای ضد انقلاب چگونه امنیت عمومی جامعه را در مواقع بحرانی خدشهدار میکنند؟
* گزارش «وطن امروز» از استاندارد دوگانه رسانههای ضد انقلاب در خبرسازی علیه ایران به بهانه شیوع کرونا
فاطمه صابری: در چند سال اخیر با ظهور گوشیهای هوشمند و رشد شبکههای اجتماعی، قد و قواره اکوسیستم رسانه به طرز نامتعادلی بزرگ و فضایی ایجاد شده که «کالای خبر» به دلیل ارزانی و پرمصرفی، ضد فضای خبری کارکرد پیدا کند. امروز علاوه بر مسأله خستگی خبری در «عصر اطلاعات بیش از اندازه» با پدیدهای به نام سونامی اخبار جعلی یا همان فیکنیوزها مواجهیم که به دلیل آزادی نشر در شبکههای اجتماعی و گستردگی لجامگسیخته فضای مجازی، پیامدهای مخربی چون جرائم مختلف سایبری و تهدید سلامت روان و جسم افراد و بحران اعتماد را به ارمغان آورده است؛ این موضوع نشان میدهد نظام فعلی خبررسانی آنلاین، دچار عیوبی است و اساساً لازم و ضروری است دولتها و نهادهای مربوط برای مهار این افسارگسیختگی و آلودگی اطلاعاتی، به فکر چارهاندیشی اساسی باشند.
***
* تقابل حقیقت و دروغ اینبار در جهان مجازی!
متأسفانه تولید اخبار جعلی در تمام دنیا در حال رخ دادن است. همواره آن را میبینیم و میخوانیم. اما اگر خبرهای جعلی منتشرشده در فضای رسانههای اجتماعی باعث فریفتگی کاربران شوند، احتمال آن میرود تصمیمات اجتماعیشان نامتعارف باشد و اشتباه و سطح اعتماد عمومی کاهش یابد و بتدریج هیچکس و هیچ چیز قابل باور نباشد و همین باعث شود افراد، طعمه نگاههای پوپولیستی، جامعه اسیر تضادهای سوء و فضای رسانه، آلوده به ویروس بیاعتمادی شود. در این حالت کارکرد رسانهها و موضوع خبر در ایجاد مشارکت مردمی در جامعه و دمیدن روح وحدت و ارتقای فرهنگی و علمی و... بتدریج رنگ خواهد باخت.
اما نکتهای که درباره اخبار جعلی وجود دارد این است که همیشه نمیدانیم چه چیز جعلی و چه چیز واقعی است؛ یا به عبارتی قدرت تشخیص سره از ناسره مشکل است. ما معمولاً براساس اطلاعات ارائهشده از سوی خبرگزاریها و رسانههای اجتماعی تصمیم میگیریم. اما زمانی که این اطلاعات نادرست باشند، انگارهها و به تبع آن رفتارها و تصمیمها دچار تغییر خواهند شد و این تنوع و وسعت اخبار جعلی و تغییر رفتار در بستر زمان، میتواند بتدریج باعث تغییر فرهنگ و شکلگیری خردهفرهنگهای ناصواب در جامعه شود.
اخبار جعلی معمولاً از 3 طریق دچار انحراف از واقعیت میشوند: 1- موارد گمراهکننده (اخباری که درست هستند اما گمراهکننده هستند) 2- جرح و تعدیل یک خبر به وسیله گزارههای غلط یا مبهم یا تغییر معنی خبر از طریق حذف بخشی از آن 3- بازسازی دوباره خبر بدون هرگونه پایههای مبتنی بر حقیقت. این موارد میتوانند هرکدام جداگانه یا به صورت ترکیبی در تولید اخبار جعلی، عمدا یا سهواً، مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین اخبار به معنای رخدادهای موثق یا گزارهها و بیانهای جاری و ساری شده در عالم حقیقی یا مجازی هستند که در حالتی که به نفع یا حتی ضرر گروه، دسته یا جماعتی باشند معمولاً از راههای گوناگون در ردیف نشر قرار میگیرند و اخباری که با توجه به موارد بالا این استانداردها را برآورده نکنند، برچسب اخبار نمیگیرند و در دسته اخبار جعلی دستهبندی میشوند.
اما وظیفه دریافتکنندگان خبر در برابر این پلتفرمهای رسانهای آغشته به اخبار جعلی چیست؟ همه ما باید در برابر اخباری که به ما میرسد، ابتداً در مقام قضاوت و سپس تأثیرپذیری از آن قرار بگیریم. به عنوان مثال در طول همهگیری بیماری کرونا، سازمان جهانی بهداشت بارها هشدار داد، «اخبار جعلی» جان افراد را در معرض خطر قرار میدهد. در ایران شاهد بودیم برخی افراد بر اثر اخبار جعلی با مصرف الکل تقلبی جان خود را از دست دادند. شاید برای همین است که این سازمان از مردم خواست نسبت به آنچه به صورت آنلاین به آنها ارائه میشود بیشتر توجه کنند. تبلیغ هشتگهایی چون #ThinkBeforeClicking، #ShareKnowledge، #ThinkBeforeSharing در راستای مواجهه فعالانه و هوشیارانه افراد با انبوه اخبار، یکی از راههای فردی مقابله با اخبار جعلی است.
* اقدامات داخلی برای پیشگیری ازگسترش اخبار جعلی
فابریتریو کاسینلی، نویسنده کتاب «ایران آشکار» در نشستی در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه «روما تره» با موضوع «فیک نیوز» و بویژه خبرهای ساختگی علیه ایران در غرب در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی بیان کرد: «ایران سالهاست در غرب به دلایل ژئوپلیتیک، در کانون هجمهای سازماندهی شده اخبار ساختگی قرار دارد؛ و در غرب بویژه در شبکههای اجتماعی به صورت افسار گسیخته درباره ایران دروغ میگویند و حتی از سادهترین موضوعات زندگی روزمره در آن کشور اخبار ساختگی به خورد مردم میدهند». بنابراین با توجه به اینکه فیکنیوزها، امروز به یک مشکل جدی تبدیل شدهاند و تأثیرات چشمگیری بر اذهان عمومی و نوع نگرش آنها به رویدادهای مهم جامعه میگذارد؛ به همین علت باید با چشمان باز و با آگاهی، از باز نشر آنها جلوگیری کرد. این واقعیت نیز غیر قابل کتمان است که ایران همواره زیر چتر تهاجم خبری از طریق انواع جعلیات قرار دارد. همچنین به دلیل تقابل فکری و مبنایی میان ایران و نظام سلطه و نیز به دلیل حاکمیت و کنترل کشورهای استعمارگر بر اینترنت و فضای مجازی و در اختیار داشتن ابزارهایی مانند گوگل، فیسبوک و توئیتر، این مهم باید در دستور کار نخبگان حکومتی به صورت جدی باشد که عملیات روانی از طریق ارائه اخبار ناصحیح و تلفیق آن با برخی واقعیتهای موجود میتواند نقش مهمی در تغییر باورها، تخریب اعتقادات و ایجاد آسیب روانی در جامعه داشته باشد. بنابراین لازم و ضروری است بیش از پیش مسؤولان مرتبط با فضای مجازی و فناوری ارتباطات برای حفاظت از حقیقت و واقعیت در عرصه فضای مجازی تلاش و اقدام کنند. به عنوان مثال ایده ساده وبسایت «Stop Fake» در اوکراین برای بررسی اخبار فیک قابل تأمل است. وظیفه اصلی این سایت بررسی بخشی از یک خبر با مدرک قابل اثبات مانند عکسها، ویدئوها یا شواهد قوی دیگر است که اگر مشخص شد خبر جعلی بوده، آن را در وبسایت خود قرار میدهند. حالا این سایت یک قطب اطلاعاتی است که تمام مراحل پروپاگاندا را تحلیل میکند و در ۱۱ نسخه زبانی، میلیونها بازدیدکننده دارد. مؤسسان این سایت به بیش از ۱۰ هزار نفر یاد دادهاند چگونه درست را از غلط تشخیص دهند. آنها اکنون با بررسی هزاران خبر جعلی درباره کشورشان توانستهاند 18 روایت کلیدی درباره کشورشان را که با استفاده از این اخبار جعلی بهوجود آمدهاند شناسایی و ثابت کنند.
اکنون اخبار جعلی، سلاحی قدرتمند در جنگ رسانهای است، بنابراین لازم و ضروری است علاوه بر ایجاد سازوکارهای مناسب در کشور برای تشخیص سریع و مقابله مناسب و بهنگام با اخبار جعلی، فرهنگ مواجهه با چنین اخباری نیز به مردم آموزش داده شود؛ مثل اینکه موقع بازنشر مطالب جذاب اگر دیدیم خیلی احساسی و دراماتیک است احتمال خیلی زیاد وجود دارد که مطلب درست نباشد؛ بنا بر همان ضربالمثل قدیمی که میگوید حقیقت همیشه تلخ است، بنابراین دستکاریها همیشه جذاب هستند و آنها معمولا طراحی میشوند تا شما را فریب دهند. نکته دوم اینکه سریع باور نکنید. بعد از خواندن خبرهای جنجالی به سایتهای دیگر مراجعه کنید، منابع خبری دیگر را هم بررسی کنید، اسمها، آدرسها، پلاکها، کارشناسها و پیشنهادها را بررسی کنید، چرا که این تنها راه جلوگیری از پارادایم اخبار جعلی است. اخبار جعلی، ویرانکننده پایههای اعتماد در یک جامعه است. این موضوع مهمی است که اگر عمیقا به آن توجه نکنیم در قالب سونامی اخبار جعلی پایههای اعتماد در جامعه را سست کرده و بحرانهای فراوانی را به ارمغان میآورد و در صورت مواجهه صحیح و آموزش مناسب میتواند باعث برگشت حس بیاعتمادی به تولیدکنندگان چنین محتوایی در درازمدت باشد؛ بهطوری که مخاطب بتدریج با مشی و منش تولیدکنندگان چنین خبرهایی آشنا شده و به سرعت تحت تأثیر این اخبار قرار نخواهد گرفت یا خود با بازنشر دوباره آن خبر در تولید موج خبری در فضای مجازی یا حقیقی اقدام نخواهد کرد.
لذا به صورت خلاصه میتوان پیشنهادات زیر را ارائه کرد:
- ایجاد سازوکار تشخیص و مقابله با اخبار جعلی در فضای حقیقی و مجازی از طریق صداوسیما؛ این تخصیص باید سریعتر از سرعت نشر و تأثیرگذاری خبر در جامعه باشد و مقابله نیز میتواند در قالبهای مختلف اعم از تبیین و اصلاح ابهامات موضوع، ارائه شواهد و دلایل در رد خبر جعلی، جریانشناسی تولید اینگونه اخبار و دادن ملاکها و شاخصهایی برای افزایش قدرت تشخیص و سواد رسانهای مخاطبان.
- رهگیری و رصد اخبار جعلی و تفکیک انواع تعمدی از غیرتعمدی آن با نگاه پیگیری ارشادی یا قضایی موضوع به منظور حفاظت و صیانت از فضای سلامت روانی جامعه.
- افزایش ضریب سلامت در فضای مجازی با تدوین و اعمال رویکردهای فناورانه در جلوگیری از نشر و اشاعه محتوای جعلی از طریق ایجاد نگاشت هویتی برای فعالان این عرصه و شناسنامهدار کردن انواع سایتها و کانالها و... در فضای افسارگسیخته کنونی فضای مجازی که قطعاً یکی از مطالبات جامعه از نهادهای قانونی چون مرکز ملی فضای مجازی است.
- تولید محتوای سالم و صحیح، تنویر افکار عمومی و تحقق برتری آتش در تولید محتوای غیرجعلی و غیرمبهم در کنار بازنشر اخبار صحیح از سوی صاحبان رسانه یا مخاطبان آن که وظیفه همه بخشها بویژه آحاد جامعه و شهروندان است.
***
بیوتروریسم رسانهای
پاندمی ویروس کرونا در کشور فرصت مناسبی بود تا رسانههای ضدانقلاب از این آب گلآلود ماهی بگیرند و موج جدیدی از انتشار اخبار و شایعات برای برهم زدن امنیت روانی مردم به راه بیندازند. اگرچه این موج جنگ روانی در ابتدای کار موجب التهاب جامعه شد اما به مرور با آرامتر شدن جامعه و کنار رفتن غبارهای این امواج تبلیغاتی، رفتار متناقض و سیاستهای دوگانه این رسانهها آشکار شد و اعتبار حرفهای آنها را با چالش جدی مواجه کرد. به گزارش «وطن امروز»، امروز دیگر نقش حیاتی رسانهها و فضای مجازی در زندگی انسانها بر کسی پوشیده نیست. انسانها در یک شبکه عنکبوتی رسانهای گیر افتادهاند، به جای مواجهه مستقیم با حقیقت، آن را از دریچه لنز دوربین و گزارشگر اخبار میبینند و میشنوند و علایق و سلایق و اهداف زندگی خود را با مدهایی هماهنگ میکنند که موجهای رسانهای آنها را تبدیل به ارزش میکنند، آخر سر هم در تار و پود همین شبکههای عنکبوتی دیده از جهان فرو میبندند. هژمونی رسانهای غرب که اکنون بر همه کشورهای جهان سایه افکنده، ماموریت دارد پایههای ارزشی نظام سرمایهداری را که مهمترین آن لذتگرایی است، در سرتاسر جوامع انسانی در پهنه گیتی پمپاژ کند. این رسانهها از یک طرف در بعد اجتماعی توان خود را برگسترش لذتجویی جنسی و تبدیل این میل غریزی به یک صنعت تجاری بهعنوان پایهای قدرتمند برای سوق دادن انسانها به سمت لذتگرایی متمرکز کردهاند و از طرف دیگر نیروی خود را برای حذف همه نظامهای سیاسیای که مبلغ نوع دیگری از زیستن در جهان هستند، بسیج کردهاند.
* توسعه لذتگرایی، هدف اجتماعی رسانههای غربی
برای نمونه اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به عملکرد رسانههای غربی در بعد اجتماعی بیندازیم، باید گذری سریع به آمارهای وحشتناک هرزهنگاری (پورنوگرافی) داشته باشیم که به نظر میرسد نماد مناسبی است برای آن نوع سبک زندگیای که جهان غرب به دنبال توسعه آن است. دکتر محمدمهدی فتورهچی، مدرس دانشگاه و مدیر گروه رسانه و فرهنگ موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در گفتوگویی با اشاره به گسترش فرهنگ جنسی ناهنجار توسط نهادهای رسانهای غربی اظهار داشت: «امروز حدود ۸۰ درصد مواد پورن تنها در اروپا تهیه میشود. در میان کشورهای اروپایی، آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا بهترتیب دارای بیشترین مشتریان مواد پورن هستند. تنها در کشور آلمان، هر ماه مشتریان این مواد ۷۰ دقیقه در هر ماه صرف مشاهده و استفاده از برنامههای تولید شده میکنند. تا یکدهه پیش، حدود 100 هزار سایت انتشار عکس و فیلمهای پورن، ویژه کودکان راهاندازی شده بود و امروز حدود 400 هزار صفحه مستهجن تنها در آمریکا در دسترس کاربران قرار دارد. در سال ۲۰۱۲، 8/43 درصد مجریان صنعت پورن و سهامداران بر این باور بودند دستگاههای موبایل به اولین ابزار پورنوگرافی تبدیل شده است و بر اساس پژوهشهایی در سال ۲۰۱۵، درآمد حاصل از خدمات محتواهای بزرگسالان و جنسی ویژه تلفنهای همراه به 8/2 بیلیون دلار خواهد رسید که شامل خدمات مبتنی بر اشتراکهای صفحات جنسی و ویدئوچتها خواهد بود. تنها اشتراکهای مفاهیم جنسی گوشیهای همراه، درآمدی نزدیک به یک بیلیون دلار نصیب تولیدکنندگان خواهد کرد. ۷۰ درصد این درآمدها، برای تولیدکنندگان محتوای جنسی اروپای غربی و آمریکای شمالی و مخاطبان این محتواها در کاربران تبلتها 3 برابر خواهد بود. در نهایت، بیش از ۳۵ میلیون نفر در سرتاسر جهان، مشترک وبسایتهای جنسی مبتنی بر پرداخت هزینه خواهند بود».
* ترور رسانهای نظامهای سیاسی معنویتگرا
این تنها گزارشی از عملکرد رسانههای غربی در بعد فرهنگی است اما هجمه فسادانگیز این رسانهها فقط به عرصه فرهنگ محدود نمیماند و ترور رسانهای نظامهای سیاسیای را که قصد برهم زدن تحمیل سبک زندگی غربی و ارزشهای آمریکایی را نیز دارند، شامل میشود که در این مورد میتوان بهطور خاص از انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی نام برد که موفقیت آن، موفقیت معنویتگرایی و دینمداری است؛ چیزی که رسانههای غربی به دنبال پنهان کردن، لطمه زدن و مخدوش کردن آن در منظر افکار عمومی جهان هستند.
بررسی عملکرد رسانههای غربی در قبال ایران در موضوع کرونا بخوبی از سیاستهای خصمانه آنها نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی پردهبرداری میکند.
* یک بام و دو هوای قرنطینه!
آخرین روز بهمن بود که وزارت بهداشت اعلام کرد تست کرونای 2 نفر از شهروندان قم مثبت شده است. با اعلام این خبر، توپخانه رسانهای غرب فرصت را مناسب تشخیص داد و طی یک سیاست چند مرحلهای عملیات جنگ روانی خود را آغاز کرد.
ابتدا مساله قرنطینه کردن قم در دستور کار این رسانهها قرار گرفت که سعی کردند نشان دهند علما و روحانیون قم بهرغم نظر کارشناسان مخالف قرنطینه کردن این شهر هستند تا بتوانند شیوع کرونا در کشور را به قم نسبت داده و از آب گلآلود ماهی بگیرند. دروغ بودن این شایعات با اظهارات وزارت بهداشت خیلی زود آشکار شد. ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت در نخستین نشست خبری برای مقابله با کرونا در پاسخ به این انتقاد که چرا شهر قم بهعنوان مبدأ این بیماری در کشور قرنطینه نشده، گفته بود: «این کار در قدیم برای بیماریهای وبا و طاعون بوده و اکنون قدیمی شده است». علاوه بر این، سعید نمکی، وزیر بهداشت نیز تأکید کرد: «با قرنطینه شهرها موافق نیستیم». آیتالله رئیسی، رئیس قوهقضائیه هم در این باره عنوان کرد تشخیص وزارت بهداشت بهعنوان فرمانده قرارگاه مقابله با کرونا این نبود که شهر خاصی قرنطینه شود و در اینباره تصمیمگیری بهصورت کامل و بدون هیچ ممانعتی در اختیار این قرارگاه بود.
نکته جالب توجه اینجاست که وقتی کرونا در سفر دور دنیای خود به انگلیس رسید، ناگهان رویه رسانههای غربی زیر و رو شد. این رسانهها که تا آن موقع، ایران را بهخاطر قرنطینه نکردن قم شماتت کرده و مسؤول گسترش این بیماری میدانستند، با اظهارات دولتمردان خود از جمله بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس مواجه شدند که اعلام کردند در انگلیس هیچ شهری قرنطینه نخواهد شد. از اینجا به بعد رسانههای خارجی دست و پا زدند تا بهگونهای موضعگیری دولت انگلیس را توجیه کنند؛ تصمیمی که سیاست دوگانه آنها در برابر قرنطینه در ایران و انگلیس را به وضوح در معرض دید افکار عمومی قرار داد. در همین راستا بود که فرناز قاضیزاده، مجری شبکه بیبیسی فارسی در توئیتی عنوان کرد: «پس از مطالعه نسبتا فراوان، استراتژی دولت بریتانیا رو فهمیدم، میگن اگه از الان قرنطینه کنیم، مردم برای هفتهها جدیش نمیگیرند، برای همین باید بذاریم وقتی ظرفیت سیستم پزشکی کشور در حال پر شدن بود، قرنطینه کنیم، تا اون وقت هم یه عده زیادی میگیرند، اما ایشالا به خیر میگذره».
دیگر خبرنگاران بیبیسی نیز که از منتقدان عدم قرنطینه در ایران بودند، به یکباره در توئیتهای خود از سیاست عدم قرنطینه در انگلیس حمایت و آن را توجیه کردند!
* دوقطبیسازی بین دین و علم در ایران
یکی دیگر از پروژههایی که رسانههای ضدانقلاب پیگیری کردند، ایجاد دوقطبی دین و علم بود به طوری که به مخاطب القا کنند متدینان نگاهی عقبمانده به پدیدههای علمی دارند و راهکارهای آنان خرافی است و همین نگاه خرافهگرایانه حاکمیت را در ایران به دست دارد و مسؤولیت اصلی آثار ناشی از شیوع کرونا متوجه حاکمیت دینی و متدینان است؛ پروژهای که برخی رفتارها از جانب تعدادی انگشتشمار از افراد بر آتش آن دمید. رسانههای ضدانقلاب و چهرههای پروپاگاندای آنها مثل مسیح علینژاد با تقطیع سخنان مراجع و علما و حذف توصیههای علمی و بهداشتی آنها و دست گذاشتن بر توصیههای دینی آنان، از یکسو قصد داشتند القا کنند تنها راهکار جمهوری اسلامی و چهرههای تاثیرگذار دینی در آن محدود به دعا و توسل است و از سوی دیگر همین توصیهها را دستمایه تمسخر قرار داده و نشان از نبود تفکر علمی در کشور عنوان میکردند.
به عنوان مثال شبکه «من و تو» در بخشی از برنامه خبری خود با اعلام خبر «توصیههای آیتالله بهجت برای محافظت در برابر کرونا» با لحن کنایهآمیزی خطاب به این مرجع تقلید فقید پرسیده بود: «آیا جز توصیه به استغفار و توبه، راه دیگری برای مبارزه با کرونا وجود ندارد؟!» این در حالی است که آیتاللهالعظمی بهجت سال 88 رحلت کردهاند.
وقتی نوبت سر و کله زدن با کرونا به کشورهای غربی رسید، اوضاع وارونه شد. موجی از توصیههای دینی و نیایشهای جمعی در آمریکا و کشورهای اروپایی و انفعال این رسانهها که تا چندی قبل همین رفتارها را دستمایه حمله به فرهنگ ایرانی قرار داده بودند، بار دیگر نشان داد مبارزه با مذهب و معنویت در ایران یک ماموریت نظامیگونه برای این رسانههاست.
رسانههای ضدانقلاب این سوال جدی در افکار عمومی را بیپاسخ گذاشتند که چرا توصیه به نیایش با خدا برای ایران نشاندهنده یک تفکر خرافی است ولی برای غرب این چنین نیست؟
* شایعهسازی علیه نهادها و چهرههای دینی
این تنها بخشی از حقایقی بود که پروژه دینزدایی این رسانهها در ایران را رو کرد. این رسانهها سعی کردند با حمله به نهادهای دینی و چهرههای مذهبی و انتشار خبر کذب در بحبوحه شیوع کرونا مردم را به این نهادها و چهرهها بدبین کنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. اما اخبار دروغ این رسانهها که ایمان جامعه را هدف گرفته بود، به سرعت با آشکارشدن کذب بودنشان، به ابزاری برای رسوایی خود این رسانهها تبدیل شد؛ اخباری مثل واریز 5 میلیونی یارانه کرونایی برای طلاب دینی و توصیههای مراجع برای اولویت دادن به روحانیون مبتلا به کرونا برای خدماترسانی نسبت به سایر مردم.
مجاهدتهای طلاب دینی در خدمترسانی به بیماران کرونایی که در نوع خوب بینظیر بود و معادل آن بین هیچ یک از روحانیون ادیان دیگر مشاهده نشد، طرح ایجاد بدبینی در مردم نسبت به روحانیت و دین را با چالش جدی مواجه کرد.
* ذوقزدگی از ابتلای مسؤولان ایرانی به کرونا
نمونه دیگری از تناقض رفتاری رسانههای غربی در موضوع ابتلای مسؤولان جمهوری اسلامی ایران به کرونا آشکار شد. پس از ابتلای برخی مسؤولان مانند ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت یا رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم که در خط مقدم مقابله با ویروس بودند، بیبیسی فارسی با ذوقزدگی تمام در گزارشی ابتلای چندتن از مقامات ایرانی به کرونا را دلیل مخفیکاری حکومت دانست و با مقایسه تعداد مسؤولان چینی که به این بیماری مبتلا شدند، نتیجهگیری کرده بود پنهان کردن واقعیات در عمل باعث گسترش بیماری در سطح جامعه میشود. با وجود این، گذشت چند هفته از گسترش بیماری کرونا کافی بود تا تمام تحلیلها و بازیهای رسانههای ضدایرانی را نقش بر آب کند. با شیوع گسترده ویروس در اروپا و بویژه انگلیس که خاستگاه بیبیسی و برخی رسانههای فارسیزبان است، مقامات عالیرتبهای همچون شاهزاده چارلز ولیعهد انگلستان، بوریس جانسون نخستوزیر، مت هنکوک وزیر بهداشت بریتانیا و معاون و خدمتکار شخصی ملکه به کرونا مبتلا شدند. این موضوع محدود به انگلستان نبود و آزمایش «پیتر داتن» وزیر کشور استرالیا، «میشل بارنیه» مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپایی برای خروج بریتانیا از این اتحادیه، همسر «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا، «تد کروز» سناتور آمریکایی، «پل گوسار» نماینده کنگره آمریکا، 4 نماینده و 2 کارمند مجلس فرانسه و فرمانده ارتش ایتالیا نیز مثبت شده است.
اگر چه در ابتدای شیوع بیماری کرونا، واکنش رسانههای غربی موجب ایجاد التهاب در جامعه شد و آرامش روانی مردم را به هم زد اما به مرور با نشستن گرد و خاک اولیه هجوم این ویروس به کشور و گسترش آن به کشورهای اروپایی و آمریکایی و دستپاچگی رسانههای ضدانقلاب برای توجیه عملکردهای متناقض و دوگانه خود، به وضوح سیاستهای پنهانی آنها که پشت ژستهای صداقت خبری مخفی شده بودند آشکار شد و به جرات میتوان گفت این فرآیند موجب رشد بیش از پیش بلوغ فکری بخشی از جامعه در مواجهه با تبلیغات رسانههای غربی شد.