گزارش «وطن امروز» از استاندارد دوگانه رسانههای ضد انقلاب در خبرسازی علیه ایران به بهانه شیوع کرونا و انتشار اخبار این بحران در غرب
پاندمی ویروس کرونا در کشور فرصت مناسبی بود تا رسانههای ضدانقلاب از این آب گلآلود ماهی بگیرند و موج جدیدی از انتشار اخبار و شایعات برای برهم زدن امنیت روانی مردم به راه بیندازند. اگرچه این موج جنگ روانی در ابتدای کار موجب التهاب جامعه شد اما به مرور با آرامتر شدن جامعه و کنار رفتن غبارهای این امواج تبلیغاتی، رفتار متناقض و سیاستهای دوگانه این رسانهها آشکار شد و اعتبار حرفهای آنها را با چالش جدی مواجه کرد. به گزارش «وطن امروز»، امروز دیگر نقش حیاتی رسانهها و فضای مجازی در زندگی انسانها بر کسی پوشیده نیست. انسانها در یک شبکه عنکبوتی رسانهای گیر افتادهاند، به جای مواجهه مستقیم با حقیقت، آن را از دریچه لنز دوربین و گزارشگر اخبار میبینند و میشنوند و علایق و سلایق و اهداف زندگی خود را با مدهایی هماهنگ میکنند که موجهای رسانهای آنها را تبدیل به ارزش میکنند، آخر سر هم در تار و پود همین شبکههای عنکبوتی دیده از جهان فرو میبندند. هژمونی رسانهای غرب که اکنون بر همه کشورهای جهان سایه افکنده، ماموریت دارد پایههای ارزشی نظام سرمایهداری را که مهمترین آن لذتگرایی است، در سرتاسر جوامع انسانی در پهنه گیتی پمپاژ کند. این رسانهها از یک طرف در بعد اجتماعی توان خود را برگسترش لذتجویی جنسی و تبدیل این میل غریزی به یک صنعت تجاری بهعنوان پایهای قدرتمند برای سوق دادن انسانها به سمت لذتگرایی متمرکز کردهاند و از طرف دیگر نیروی خود را برای حذف همه نظامهای سیاسیای که مبلغ نوع دیگری از زیستن در جهان هستند، بسیج کردهاند.
* توسعه لذتگرایی، هدف اجتماعی رسانههای غربی
برای نمونه اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به عملکرد رسانههای غربی در بعد اجتماعی بیندازیم، باید گذری سریع به آمارهای وحشتناک هرزهنگاری (پورنوگرافی) داشته باشیم که به نظر میرسد نماد مناسبی است برای آن نوع سبک زندگیای که جهان غرب به دنبال توسعه آن است. دکتر محمدمهدی فتورهچی، مدرس دانشگاه و مدیر گروه رسانه و فرهنگ موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در گفتوگویی با اشاره به گسترش فرهنگ جنسی ناهنجار توسط نهادهای رسانهای غربی اظهار داشت: «امروز حدود ۸۰ درصد مواد پورن تنها در اروپا تهیه میشود. در میان کشورهای اروپایی، آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا بهترتیب دارای بیشترین مشتریان مواد پورن هستند. تنها در کشور آلمان، هر ماه مشتریان این مواد ۷۰ دقیقه در هر ماه صرف مشاهده و استفاده از برنامههای تولید شده میکنند. تا یکدهه پیش، حدود 100 هزار سایت انتشار عکس و فیلمهای پورن، ویژه کودکان راهاندازی شده بود و امروز حدود 400 هزار صفحه مستهجن تنها در آمریکا در دسترس کاربران قرار دارد. در سال ۲۰۱۲، 8/43 درصد مجریان صنعت پورن و سهامداران بر این باور بودند دستگاههای موبایل به اولین ابزار پورنوگرافی تبدیل شده است و بر اساس پژوهشهایی در سال ۲۰۱۵، درآمد حاصل از خدمات محتواهای بزرگسالان و جنسی ویژه تلفنهای همراه به 8/2 بیلیون دلار خواهد رسید که شامل خدمات مبتنی بر اشتراکهای صفحات جنسی و ویدئوچتها خواهد بود. تنها اشتراکهای مفاهیم جنسی گوشیهای همراه، درآمدی نزدیک به یک بیلیون دلار نصیب تولیدکنندگان خواهد کرد. ۷۰ درصد این درآمدها، برای تولیدکنندگان محتوای جنسی اروپای غربی و آمریکای شمالی و مخاطبان این محتواها در کاربران تبلتها 3 برابر خواهد بود. در نهایت، بیش از ۳۵ میلیون نفر در سرتاسر جهان، مشترک وبسایتهای جنسی مبتنی بر پرداخت هزینه خواهند بود».
* ترور رسانهای نظامهای سیاسی معنویتگرا
این تنها گزارشی از عملکرد رسانههای غربی در بعد فرهنگی است اما هجمه فسادانگیز این رسانهها فقط به عرصه فرهنگ محدود نمیماند و ترور رسانهای نظامهای سیاسیای را که قصد برهم زدن تحمیل سبک زندگی غربی و ارزشهای آمریکایی را نیز دارند، شامل میشود که در این مورد میتوان بهطور خاص از انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی نام برد که موفقیت آن، موفقیت معنویتگرایی و دینمداری است؛ چیزی که رسانههای غربی به دنبال پنهان کردن، لطمه زدن و مخدوش کردن آن در منظر افکار عمومی جهان هستند.
بررسی عملکرد رسانههای غربی در قبال ایران در موضوع کرونا بخوبی از سیاستهای خصمانه آنها نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی پردهبرداری میکند.
* یک بام و دو هوای قرنطینه!
آخرین روز بهمن بود که وزارت بهداشت اعلام کرد تست کرونای 2 نفر از شهروندان قم مثبت شده است. با اعلام این خبر، توپخانه رسانهای غرب فرصت را مناسب تشخیص داد و طی یک سیاست چند مرحلهای عملیات جنگ روانی خود را آغاز کرد.
ابتدا مساله قرنطینه کردن قم در دستور کار این رسانهها قرار گرفت که سعی کردند نشان دهند علما و روحانیون قم بهرغم نظر کارشناسان مخالف قرنطینه کردن این شهر هستند تا بتوانند شیوع کرونا در کشور را به قم نسبت داده و از آب گلآلود ماهی بگیرند. دروغ بودن این شایعات با اظهارات وزارت بهداشت خیلی زود آشکار شد. ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت در نخستین نشست خبری برای مقابله با کرونا در پاسخ به این انتقاد که چرا شهر قم بهعنوان مبدأ این بیماری در کشور قرنطینه نشده، گفته بود: «این کار در قدیم برای بیماریهای وبا و طاعون بوده و اکنون قدیمی شده است». علاوه بر این، سعید نمکی، وزیر بهداشت نیز تأکید کرد: «با قرنطینه شهرها موافق نیستیم». آیتالله رئیسی، رئیس قوهقضائیه هم در این باره عنوان کرد تشخیص وزارت بهداشت بهعنوان فرمانده قرارگاه مقابله با کرونا این نبود که شهر خاصی قرنطینه شود و در اینباره تصمیمگیری بهصورت کامل و بدون هیچ ممانعتی در اختیار این قرارگاه بود.
نکته جالب توجه اینجاست که وقتی کرونا در سفر دور دنیای خود به انگلیس رسید، ناگهان رویه رسانههای غربی زیر و رو شد. این رسانهها که تا آن موقع، ایران را بهخاطر قرنطینه نکردن قم شماتت کرده و مسؤول گسترش این بیماری میدانستند، با اظهارات دولتمردان خود از جمله بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس مواجه شدند که اعلام کردند در انگلیس هیچ شهری قرنطینه نخواهد شد. از اینجا به بعد رسانههای خارجی دست و پا زدند تا بهگونهای موضعگیری دولت انگلیس را توجیه کنند؛ تصمیمی که سیاست دوگانه آنها در برابر قرنطینه در ایران و انگلیس را به وضوح در معرض دید افکار عمومی قرار داد. در همین راستا بود که فرناز قاضیزاده، مجری شبکه بیبیسی فارسی در توئیتی عنوان کرد: «پس از مطالعه نسبتا فراوان، استراتژی دولت بریتانیا رو فهمیدم، میگن اگه از الان قرنطینه کنیم، مردم برای هفتهها جدیش نمیگیرند، برای همین باید بذاریم وقتی ظرفیت سیستم پزشکی کشور در حال پر شدن بود، قرنطینه کنیم، تا اون وقت هم یه عده زیادی میگیرند، اما ایشالا به خیر میگذره».
دیگر خبرنگاران بیبیسی نیز که از منتقدان عدم قرنطینه در ایران بودند، به یکباره در توئیتهای خود از سیاست عدم قرنطینه در انگلیس حمایت و آن را توجیه کردند!
* دوقطبیسازی بین دین و علم در ایران
یکی دیگر از پروژههایی که رسانههای ضدانقلاب پیگیری کردند، ایجاد دوقطبی دین و علم بود به طوری که به مخاطب القا کنند متدینان نگاهی عقبمانده به پدیدههای علمی دارند و راهکارهای آنان خرافی است و همین نگاه خرافهگرایانه حاکمیت را در ایران به دست دارد و مسؤولیت اصلی آثار ناشی از شیوع کرونا متوجه حاکمیت دینی و متدینان است؛ پروژهای که برخی رفتارها از جانب تعدادی انگشتشمار از افراد بر آتش آن دمید. رسانههای ضدانقلاب و چهرههای پروپاگاندای آنها مثل مسیح علینژاد با تقطیع سخنان مراجع و علما و حذف توصیههای علمی و بهداشتی آنها و دست گذاشتن بر توصیههای دینی آنان، از یکسو قصد داشتند القا کنند تنها راهکار جمهوری اسلامی و چهرههای تاثیرگذار دینی در آن محدود به دعا و توسل است و از سوی دیگر همین توصیهها را دستمایه تمسخر قرار داده و نشان از نبود تفکر علمی در کشور عنوان میکردند.
به عنوان مثال شبکه «من و تو» در بخشی از برنامه خبری خود با اعلام خبر «توصیههای آیتالله بهجت برای محافظت در برابر کرونا» با لحن کنایهآمیزی خطاب به این مرجع تقلید فقید پرسیده بود: «آیا جز توصیه به استغفار و توبه، راه دیگری برای مبارزه با کرونا وجود ندارد؟!» این در حالی است که آیتاللهالعظمی بهجت سال 88 رحلت کردهاند.
وقتی نوبت سر و کله زدن با کرونا به کشورهای غربی رسید، اوضاع وارونه شد. موجی از توصیههای دینی و نیایشهای جمعی در آمریکا و کشورهای اروپایی و انفعال این رسانهها که تا چندی قبل همین رفتارها را دستمایه حمله به فرهنگ ایرانی قرار داده بودند، بار دیگر نشان داد مبارزه با مذهب و معنویت در ایران یک ماموریت نظامیگونه برای این رسانههاست.
رسانههای ضدانقلاب این سوال جدی در افکار عمومی را بیپاسخ گذاشتند که چرا توصیه به نیایش با خدا برای ایران نشاندهنده یک تفکر خرافی است ولی برای غرب این چنین نیست؟
* شایعهسازی علیه نهادها و چهرههای دینی
این تنها بخشی از حقایقی بود که پروژه دینزدایی این رسانهها در ایران را رو کرد. این رسانهها سعی کردند با حمله به نهادهای دینی و چهرههای مذهبی و انتشار خبر کذب در بحبوحه شیوع کرونا مردم را به این نهادها و چهرهها بدبین کنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. اما اخبار دروغ این رسانهها که ایمان جامعه را هدف گرفته بود، به سرعت با آشکارشدن کذب بودنشان، به ابزاری برای رسوایی خود این رسانهها تبدیل شد؛ اخباری مثل واریز 5 میلیونی یارانه کرونایی برای طلاب دینی و توصیههای مراجع برای اولویت دادن به روحانیون مبتلا به کرونا برای خدماترسانی نسبت به سایر مردم.
مجاهدتهای طلاب دینی در خدمترسانی به بیماران کرونایی که در نوع خوب بینظیر بود و معادل آن بین هیچ یک از روحانیون ادیان دیگر مشاهده نشد، طرح ایجاد بدبینی در مردم نسبت به روحانیت و دین را با چالش جدی مواجه کرد.
* ذوقزدگی از ابتلای مسؤولان ایرانی به کرونا
نمونه دیگری از تناقض رفتاری رسانههای غربی در موضوع ابتلای مسؤولان جمهوری اسلامی ایران به کرونا آشکار شد. پس از ابتلای برخی مسؤولان مانند ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت یا رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم که در خط مقدم مقابله با ویروس بودند، بیبیسی فارسی با ذوقزدگی تمام در گزارشی ابتلای چندتن از مقامات ایرانی به کرونا را دلیل مخفیکاری حکومت دانست و با مقایسه تعداد مسؤولان چینی که به این بیماری مبتلا شدند، نتیجهگیری کرده بود پنهان کردن واقعیات در عمل باعث گسترش بیماری در سطح جامعه میشود. با وجود این، گذشت چند هفته از گسترش بیماری کرونا کافی بود تا تمام تحلیلها و بازیهای رسانههای ضدایرانی را نقش بر آب کند. با شیوع گسترده ویروس در اروپا و بویژه انگلیس که خاستگاه بیبیسی و برخی رسانههای فارسیزبان است، مقامات عالیرتبهای همچون شاهزاده چارلز ولیعهد انگلستان، بوریس جانسون نخستوزیر، مت هنکوک وزیر بهداشت بریتانیا و معاون و خدمتکار شخصی ملکه به کرونا مبتلا شدند. این موضوع محدود به انگلستان نبود و آزمایش «پیتر داتن» وزیر کشور استرالیا، «میشل بارنیه» مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپایی برای خروج بریتانیا از این اتحادیه، همسر «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا، «تد کروز» سناتور آمریکایی، «پل گوسار» نماینده کنگره آمریکا، 4 نماینده و 2 کارمند مجلس فرانسه و فرمانده ارتش ایتالیا نیز مثبت شده است.
اگر چه در ابتدای شیوع بیماری کرونا، واکنش رسانههای غربی موجب ایجاد التهاب در جامعه شد و آرامش روانی مردم را به هم زد اما به مرور با نشستن گرد و خاک اولیه هجوم این ویروس به کشور و گسترش آن به کشورهای اروپایی و آمریکایی و دستپاچگی رسانههای ضدانقلاب برای توجیه عملکردهای متناقض و دوگانه خود، به وضوح سیاستهای پنهانی آنها که پشت ژستهای صداقت خبری مخفی شده بودند آشکار شد و به جرات میتوان گفت این فرآیند موجب رشد بیش از پیش بلوغ فکری بخشی از جامعه در مواجهه با تبلیغات رسانههای غربی شد.