محمد حسینآبادی: بعضی کتابها انگار برای تبدیل شدن به یک اثر نمایشی و تصویری نوشته شدهاند؛ نه اینکه بقیه آثار این قابلیت را نداشته باشند اما اگر در زمره کتابخوانهای حرفهای قرار میگیرید، حتما با کتابهایی مواجه شدهاید که هنگام مطالعه آنها به واسطه حال و هوای اثر، احساس کنید انگار تصاویر این قصه همین حالا از جلوی چشمان شما همچون یک فیلم در حال عبور است.
«توطئه در شهرک» اثری با این خصوصیات است؛ رمانی برای مخاطب نوجوان که توسط علی آقاغفار نوشته شده و قصهای جاسوسی-معمایی دارد. رمان با ماجرای ورود یک مربی جدید ورزشهای رزمی به باشگاه ورزشی واقع در یک شهرک خاص آغاز میشود؛ شهرکی که در آن شماری از دانشمندان و نخبگان علمی کشور مستقرند و مراقبتهای ویژهای در زمینه ورود و خروج به آن انجام میشود. قصه اما در ادامه به نوجوانان گره میخورد و اتفاقاتی که در ادامه رخ میدهد، کار را به انجام یک عملیات خطرناک پلیسی- امنیتی میکشاند.
جنس روایت آقاغفار در این کتاب، بشدت تصویری است. گویی که کتاب از اساس قرار بوده به عنوان یک فیلمنامه نوشته شود و حالا با حذف برخی المانهای خاص فیلمنامهنویسی، تبدیل به اثری داستانی شده اما روح تصویری حاکم بر قصه همچنان در آن باقی مانده است. البته با توجه به اینکه عموما در سینمای ایران آثاری که مخاطب نوجوان دارند، کمتر با اقبال فیلمسازان و مخاطبان روبهرو میشوند، شاید بهترین پیشنهاد در ارتباط با این کتاب که قصهای جذاب نیز دارد، تبدیل آن به یک سریال تلویزیونی باشد.
در چند سال گذشته روند سریالسازی برای نوجوانان با وجود راهاندازی شبکه امید در تلویزیون همچنان جدی گرفته نشده است و مخاطب نوجوان با وجود مقطع سنی حساسی که دارد، کمتر توانسته از آثاری متناسب با این رده سنی بهرهمند شود. «توطئه در شهرک» قابلیت تبدیل شدن به یک اثر داستانی جذاب و سریالی را دارد؛ البته برای این کار قطعا باید تغییراتی در متن قصه ایجاد شود. روایت قصه این کتاب علاوه بر آنکه تصویرگر داستانی پلیسی- معمایی برای نوجوانان است و به شکل طبیعی این قبیل قصهها برای نوجوانان بویژه پسرها جذاب است، در دل خود نکاتی نیز در ارتباط با لزوم آموزش عمومی و اختصاصی برای خانوادهها در حوزه ارتباطگیری با افراد غریبه و مواردی مرتبط با آن دارد و از این نظر میتوان آن را یک اثر داستانی آموزشی دانست.