printlogo


کد خبر: 218584تاریخ: 1399/2/4 00:00
ورزشی که برای خدا باشد...

حدود سال ۱۳۵۴ بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی‌مقدمه گفت: «داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. وقتی داشتی تو راه می‌اومدی 2 تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می‌زدن. شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری». ابراهیم با شنیدن این حرف‌ها یک لحظه جا خورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت. ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می‌پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی‌آورد و لباس‌هایش را داخل کیسه پلاستیکی می‌ریخت. هر چند خیلی از بچه‌ها می‌گفتند: «بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می‌آییم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... تو با این هیکل روی فرم این چه لباس‌هایی است که می‌پوشی؟» ابراهیم هم به حرف‌های آنها اهمیتی نمی‌داد و به دوستانش توصیه می‌کرد: «اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشه ضرر خواهید کرد». بارها می‌دیدم ابراهیم با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد. آنها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیأت می‌کشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت. اصلا  چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: «تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیأت نرفته‌ام». به ابراهیم گفتم: «آقا ابرام اینها کی هستند دنبال خودت می‌یاری!» با تعجب پرسید: «چطور؟ چی شده؟» گفتم: «دیشب این پسر دنبال شما وارد هیأت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت می‌کرد؛ از مظلومیت امام حسین(ع) و کارهای یزید می‌گفت. این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی چراغ‌ها خاموش شد به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد!» ابراهیم داشت با تعجب گوش می‌کرد. یکدفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: «عیبی نداره این پسر تا حالا هیأت نرفته و گریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین(ع) که رفیق بشه تغییر می‌کنه. ما هم اگر این بچه‌ها رو مذهبی کنیم، هنر کردیم». دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت و یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد.
بخش‌هایی از کتاب «سلام بر ابراهیم» خاطرات شهید ابراهیم هادی

Page Generated in 0/0048 sec