«دی شانه زد آن ماه خم گیسو را»
گفتم که نکن باز و رها این مو را
در ظرف من است زلف پُرچینت حال
من مو بخورم یا بخورم میگو را
طاهره ابراهیمنژاد
***
روی خطوط مترو یا در دل اتوبوس
جایی که مرگ میزد در گوش شهر، ناقوس
من بودم و تو و او، ما و شما و ایشان
دنبال لقمه نانی، اما به نرخ ویروس
هاجرجاننثار