فاطمه صابری: ویروس کرونا در مدت کوتاه حضور خود در میان مردم جهان عملکرد رادیکالی از خود نشان داده است؛ نفت را از طلای سیاه به ماده معمولی تبدیل کرده، آمریکای مدعی ابرقدرتی را در صدر جدول جانباختگان کرونایی جهان قرار داده، به اتحادیه اروپایی هشدار فروپاشی را اعلام کرده و فوکویامای مبهوت لیبرال ـ دموکراسی را به طرح این پرسش واداشته: آیا دیکتاتوریها در مقابله با همهگیری کرونا بهتر عمل کردند یا دموکراسیها؟! اما مهمتر از همه این موارد، کرونا توانسته بحران حیات اخلاقی در غرب را از منازعات نظری میان فیلسوفان اخلاق، به عرصه عمومی و رسانهها بکشاند؛ مصادره ماسکهای متعلق به یک دولت توسط دولت دیگر به سبک دزدان دریایی! حرص مردم برای خرید به طوری که در ظرف مدت کوتاهی، فروشگاهها را تخلیه کنند، فرمانداران ایالتهای آمریکا برای تهیه اقلام بهداشتی علیه یکدیگر رقابت کنند تا همکاری! صف کشیدن افراد برای خرید اسلحه چون احساس خطر میکنند و اولویت سنی قائل شدن برای درمان بیماران کرونایی؛ همگی مصادیقی از فقر اخلاقی و انسانی در غرب است که پیش روی همگان قرار گرفت و نشان داد ظاهرا تلاشها و هشدارهای نظری فیلسوفان اخلاق و صاحبنظران غربی در این چند دهه، خیلی اثرگذاری مطلوبی در حل و فصل چالشهای اخلاقی تمدن منضبط و مادی غربی نداشته است. آنجا که اشتاین مایر، رئیسجمهور آلمان در بیانیه تلویزیونی بیان میکند «ما خواهان جامعهای نیستیم که در ترس و بدگمانی زندگی کند، بلکه ما میتوانیم جامعهای با اعتماد بیشتر، گذشت بیشتر و اطمینان بیشتر باشیم»، نشان میدهد چقدر تفکر انضباطی و شیءوارگی حاکم در غرب، باعث شده است انسانها در رنج حیات اخلاقی و انسانی زندگی کنند.
* تمدن غربی و حفرههای اخلاقی
گور خاچیکیان، پزشک هلندی- ارمنی اورژانس است که در میزگردی در شبکه ۱ هلند، تعریف میکند چطور به مرد ۸۳ سالهای که به کرونا مبتلا بود، مجبور شده بگوید شرایط او جوری است که نیاز به بستری در «آیسییو» دارد اما چون شانس کمی برای زنده ماندن دارد، او را به آنجا منتقل نخواهد کرد. آن پیرمرد میگوید اما من هنوز حالم خوب است و از زندگی لذت میبرم و حتی در یک گروه موسیقی ساز مینوازم. آن پیرمرد دوست داشت زنده بماند؛ پیرمردی که به گفته این پزشک یک عمر زحمت کشیده و با دستهای خودش این کشور را ساخته است. پزشک با تعریف این اتفاق سعی میکند این پیام را به مردم برساند که ای مردم، شروع کنید و از همین حالا در جریان بحران کرونا درباره این مسأله فکر کنید و خودتان را آماده کنید که در زمان تصمیمگیری شوکه نشوید و بتوانید این تصمیم را راحتتر بگیرید و بپذیرید.
نکته مهم و قابل تأمل در این برنامه این است که در غرب، در کمال آرامش و با ابراز همدردی و مهمتر از همه از زبان یک پزشک، این را به مردم اعلام و وانمود میکنند که چاره دیگری ندارند و این تنها راه است برای اینکه، از شرایط پیش آمده توسط کرونا بتوانند عبور کنند؛ این صحبتها در شبکه یک هلند که جزو ثروتمندترین و موفقترین کشورهای اروپاست مطرح میشود و قطعا اگر بخواهند میتوانند شرایط را به شکلی مدیریت کنند که نیاز به گرفتن این تصمیمات سخت نباشد. این گزارش میدانی از پزشک هلندی، نشان داد تمدنی که اساسش صرفا بر موازین مادی استوار است و دولتمردان بر اساس نفع و زیان اولویتبندی میکنند و نه ارزشهای انساندوستانه، دچار حفرههای معنوی و اخلاقی است که کرونا آنها را بیش از پیش نمایان کرد.
رهبر حکیم انقلاب 2 سال پیش در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام 19 دی، بحرانهای انسانی و اخلاقی پیش آمده در جریان گسترش ویروس کرونا در اروپا و آمریکا را پیشبینی کرده بودند. ایشان در این دیدار بیان میکنند: حفرههای معنوی خیلی زود خودش را نشان نمیدهد؛ غرب حرکت صنعتی و علمی را آغاز کرد؛ صاحب ثروت شد؛ دنیا را گرفت، هیاهو کرد؛ اما رخنه معنوی در درون او، مثل موریانه کار خودش را میکند. منتها گاهی بعد از قرنها نشان میدهد و حالا دارد نشان میدهد؛ شما اروپا را نگاه کنید، آمریکا یک جور، اروپا یک جور، کشورهای تابع آنها یک جور. مصادیق عینی این فراز تاریخی رهبر انقلاب، در ماجرای کرونا نمایان شد؛ مسألهای که قبلتر از ماجرای کرونا در ماجرای برجام و تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی علیه ملت ایران، ثابت شد و نیز در جریان به شهادت رساندن سردار پرافتخار جهان اسلام حاجقاسم سلیمانی و یاران همراهش در بغداد. و نشان داد غرب وحشی و روح وحشیگری نهفته در فرهنگ و تاریخ کشورهای اروپایی و آمریکایی در این چند دهه، چگونه دوباره زنده شده است.
* ذهن ایرانی و شناخت صحیح از غرب
السدیر مک اینتایر، فیلسوف اخلاق و از جمله متفکران در دوره معاصر محسوب میشود که دارای رویکردی انتقادی نسبت به پروژه مدرنیته، بویژه به آن شکل عجیب و غریب مدرنیته، به نام لیبرالیسم است. هیچکس نمیتواند چالشی را که آثار مک اینتایر، بویژه کتاب «در پی فضیلت» او درباره بنیانهای اخلاقی مدرنیته و لیبرالیسم طی چند دهه گذشته ایجاد کرد، انکار کند. مک اینتایر در آثار خود این بصیرت را به مخاطب میدهد که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی معاصر تهدیدی است برای تحقق اشکال زندگی اخلاقی. او معتقد است ادعای من صرفا این نیست که اخلاق دچار تغییر شده است، بلکه علاوه بر آن و مهمتر از آن، اخلاق تا حد زیادی ناپدید شده است و این امر حاکی از نوعی انحطاط و نوعی خسارت فرهنگی جدی است. او با دلایل مختلف تبیین میکند اخلاق عملی و نظری غرب اینک در نابسامانی و بحران شدیدی به سر میبرد و مدعی است دلایل و ریشههای این بحران تا حد زیادی ناشی از فردگرایی لیبرالیسم و اخلاق سودمندگرایانه متفکران عصر روشنگری و مدرنیته در قرون 17 و 18 است.
شعارهای پرطمطراقی چون حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، صلح، برابری،عدالت، امنیت و سلامت بشر؛ همگی زیباست اما غرب تاکنون عملکرد مطلوبی را در این زمینهها به نمایش نگذاشته است. کافی است چشمهای خود را بر ظواهر فریبنده این تمدن ببندیم و کمی به کارنامه انسانی و اخلاقی و معنوی این تمدن بیندیشیم؛ آن وقت متوجه میشویم چقدر سیستم عامل حاکم بر جهان که بر مبنای مغزغربی پیریزی شده، معیوب است. کارنامه اخلاقی و حقوق بشری نظام سلطه غربی در استعمار و غارت منابع و ثروت کشورها در هند، برمه، آفریقا از جمله الجزایر و تونس، آمریکای لاتین، به بردگی گرفتن مردم آفریقا، کشتار دهها میلیون انسان در جنگ اول و دوم، فاجعه اتمی هیروشیما، جنایات آمریکا در ویتنام، عراق و افغانستان، تحریم ملتها و... بر هیچکس پوشیده نیست. همین حالا هم میلیونها انسان زیر فشار ظلم و ستم دشمن و دشمنیهای دشمنان و قدرتمندان رنج میبرند؛ مردم در یمن، مردم در فلسطین و در بسیاری از نقاط دیگر جهان زیر فشار هستند.
آنچه این روزها کرونا میتواند برای ذهن ایرانی مسلمان به ارمغان آورد، فرصت طلایی تأملی واقعبینانه به نظام سلطه است. ایستادگی 40 ساله مردم ایران چه قبل و چه بعد از تحریمهای ظالمانه نظام سلطه و نیز حرکتهای ارزشمند و اکثرا داوطلبانه مردم ایران در جریان کرونا؛ برخلاف خواسته برخی افراد روشنفکرنما و چهرهنما و افراد حاضر در شبکههای روانگردان مزدبگیر از نظام سلطه که سالهاست فرهنگ اسلامی- ایرانی را تحقیر و مردم را متوجه سبک زندگی غربی میکردند، نشان داد فرهنگ اسلامی از اصالت و قدرت بالایی برخوردار است. بنابراین خوب است با عبور از انفعال نسبت به فرهنگ و نظام سلطه غربی، با ویرایش و خانه تکانی در باورهای ذهنیمان، غربباوری را به غربشناسی تغییر دهیم و جایگاه کمرنگ شده فرهنگ و خرد اسلامی- ایرانی و زنجیره ارزشهای اسلامی را بیش از پیش در خود تقویت و تحکیم کنیم تا ایمان اسلامی که در اعماق جان و ارتکاز ملت ایران رسوخ دارد، هر روز تناورتر از قبل شود و با حرکت صادقانه و عمل به دور از تنبلی و کوتهبینی و سادهنگری، ایران را قوی و او را به قله افتخارات جهانی برسانیم.