سالهای سال آنتن شبکه 3 در ساعات نزدیک به اذان میزبان «ماهعسل» احسان علیخانی و سوژههایش بود؛ سوژههایی که در این سالهای آخر گریه مخاطب را درمیآورد و از همین حیث انتقاداتی هم به آن وارد شد اما فضای امسال تلویزیون نشان داد باز هم علیخانی و تیمش در «ماهعسل» بسیار جلوتر از تلویزیون بودند. علیخانی برای آنکه «ماهعسل» را روی آنتن بیاورد از چند ماه قبل از آن سوژههایش را پیدا میکرد، با آنها جلسه میگذاشت، دراماتیزه بودن داستانشان را سنجه میکرد و در نهایت آنچه روی آنتن میآمد با مخاطب بالا همراه بود اما انگار برنامههای امسال خیلی هول هولی جمع و جور شده است.
* فرصتهایی که صداوسیما از دست میدهد!
شاید از اولین مباحث موجود در مدیریت رسانه بویژه مدیریت رسانههای تصویری مانند تلویزیون «برنامهریزی استراتژیک کنداکتور» باشد، بدان معنا که مدیران سازمانهای رسانهای به کمک فرآیندهای افکارسنجی و مخاطبسنجی، زمانهای پرمخاطب و ذائقه مخاطبشان را میشناسند و برنامهریزی راهبردی کنداکتورشان را بر آن اساس طراحی میکنند. بر همین اساس مهمترین تایم خبری تلویزیون ایران ساعت 21 شب است، چون پرمخاطبترین زمان تماشای تلویزیون آن زمان است. علاوه بر این، داشتن برنامه بلندمدت درباره بازههای زمانی در طول سال نیز مهم است. برنامهسازان و مدیران سیما میدانند هر سال «نوروز»، سیزده روز مخاطب دربست پای تلویزیون مینشیند، همچنین ایام «ماه مبارک رمضان» مخاطبان تلویزیون از افطار تا سحر بیننده این رسانه هستند اما مشخص است تلویزیون برنامهای از قبل طراحی شده برای این بازه زمانی نداشته است.
حالا امسال علاوه بر ماه مبارک رمضان، مسأله کرونا و خانهنشینی نیز بر اهمیت توجه به مخاطب افزوده است اما انگار کرونا بیشتر بهانهای برای نساختن و تولید نکردن برنامههای جدی و خلاقانه شده است تا موقعیتی برای افزایش مخاطب و توجه بیشتر به تلویزیون! در توجیه وضعیت فعلی سیما عموما بحث کرونا مطرح میشود، در حالی که اگر نگاه استراتژیک وجود داشت و برنامههای سازمان برای ماه مبارک رمضان 99 از رمضان گذشته طراحی شده بود، اساسا نباید کرونا به عنوان تهدیدی که برنامهها متوقف به آن شود، تلقی میشد.
* برنامه تنها با مجری و کارشناس پیش نمیرود!
بیتوجهی به مخاطب و عدم برنامهریزی برای 30 روز ماه مبارک رمضان را میتوان در قاب تصویر سیما مشاهده کرد. یک قاب تکراری در همه برنامههای سحرگاهی و افطاری، 2 صندلی، یک کارشناس و یک مجری و اگر خیلی تنوع داشته باشد، به جای اینکه این قاب در یک استودیو با بکگراندی از پنجره و آسمان باشد، در یک بالکن یا حیاط و لای گل و گیاه اتفاق میافتد.
اگر نگاهی گذرا به شبکههای تلویزیون در زمان افطار تا سحر بیندازیم، مشاهده میکنیم عمده آنتن را همین برنامههای 2 نفره گفتوگومحور با کارشناس تشکیل میدهد؛ «ماه خدا»ی شبکه یک با حضور حجتالاسلام رفیعی و هادی صلحجو کارشناس برنامه با اجرای حسن سلطانی، «پگاه عاشقی» ویژهبرنامه سحرگاهی شبکه دو سیما در گفتوگو با مداحان اهل بیت، «ماه من» شبکه 3 با اجرای نجمالدین شریعتی و کارشناسی حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی، در شبکه 4 سیما برنامه «سحوری» با موضوع انسان، جامعه و تمدن قوی با محوریت حدیث جنود عقل و جهل و صحیفه سجادیه، با بیان «ساعد باقری» شاعر پیشکسوت کشور روی آنتن میرود. این برنامهها تنها بر اساس تفاوت محتواست که ممکن است مورد توجه قرار بگیرد، مثل کار حامد کاشانی و بیان خصایص امیرالمومنین در شبکه 3 یا لطایف و ظرایف دینی که باقری میگوید.
صداوسیما میتوانست با یک برنامهریزی منسجم و طراحی خوب و برنامههایی که بر پایه خلاقیت طراحی شده بودند، مخاطب را با خود همراه کند اما این فرصت را از دست داد. به عنوان نمونه شبکه 4 که جزو شبکههای کممخاطب است، حالا با استقبال از برنامه متفاوت «زندگی پس از زندگی» مورد توجه قرار گرفته است؛ برنامه ترکیبی مستندگونهای که در آن با 30 نفری که از دنیا رفتهاند اما عمرشان به دنیا بوده است و حیات دوباره یافتهاند گفتوگو شده و آنها از مشاهدات خود میگویند. در بازه افطار تا سحر امسال، این تنها برنامه با فضایی متفاوت است.