مجموعه مستند طبیعتگردی «ایرانگرد» چند سالی است در فصلهای مختلف میهمان خانههای مردم و علاقهمندان به مستند است و طی این مدت، با اجرا و روایتگری خاص و منحصربهفرد «جواد قارایی» توانسته مخاطبان بسیاری را برای خود فراهم کند به طوری که استقبال مخاطبان عام از مستند «ایرانگرد» موجب شده شبکههای مختلف در ایام نوروز به بازپخش این مستند بپردازند که جالب است باز هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. به همین بهانه «وطن امروز» پای صحبت جواد قارایی، کارگردان، تهیهکننده و راوی این مستند نشسته است.
***
* جناب قارایی! طی چند وقت اخیر بارها شاهد بودهایم بازپخش مجموعه مستند ایرانگرد با استقبال بالای مخاطبان مواجه شده است؛ به نظرتان این مجموعه چه ویژگیهایی دارد که اینچنین مورد اقبال مخاطب عام قرار میگیرد؟
اول اینکه بدون شعارزدگی میخواهم بگویم همین که این مستند مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته است و طی این سالها توانستهایم علاوه بر کسب رضایت مخاطبان حرفهای حوزه مستند، بخش عمدهای از مخاطبان عام را جذب یک اثر مستند کنیم، برای بنده و خانواده بزرگ مستند ایران افتخار بزرگی است اما اینکه چه مسائلی موجب دیده شدن و مورد پسند قرار گرفتن «ایرانگرد» از سوی مردم شده، جدا از لطف خداوند، به عوامل مختلفی وابسته است که ساختارشکنی هدفمند در تولید اینگونه مستندها مهمترین علت این اتفاق مهم به حساب میآید. بنده و همکارانم در «ایرانگرد» تمام تلاشمان را کردیم که فضایی صمیمی و واقعی از طبیعت بکر کشورمان برای مردم روایت کنیم و از سوی دیگر از به کار بردن الفاظ شعارگونه و مبالغهآمیز در روایت منطقه خودداری کردیم تا مخاطب همزادپنداری عمیقی با برنامه داشته باشد.
* شما تاکنون 3 فصل از مستند ایرانگرد را جلوی دوربین بردهاید؛ در این مدت چه راهکارهایی را اندیشیدید که این فصلها به تکرار نیفتد و موجب دلزدگی مخاطب نشود؟
پس از پخش هر فصل مجموعه «ایرانگرد» ما هم همراه مخاطبان قسمتهای مختلف مستند را تماشا و سعی میکنیم با یک ارزیابی دقیق، نقصها و اشکالات مختلف را شناسایی و تا حد امکان در فصلهای بعدی این موارد را رفع کنیم و از سویی پس از فصل نخست که مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت، تصمیم گرفتیم در اقدامی ریسکپذیر فصلهای بعدی را با ریتم تندتر تدوین کنیم.
همچنین تیم تحقیق و پژوهش «ایرانگرد» در انتخاب مناطق مختلف وسواس بسیاری به خرج میدهد تا به لحاظ علمی و محیط زیستی هر فصل «ایرانگرد» از جاذبه خاصی برای مخاطب برخوردار باشد.
* اغلب مخاطبان معتقدند یکی از نکاتی که «ایرانگرد» را از سایر مستندهای مشابه در حوزه طبیعتگردی متمایز میکند، توجه هوشمندانه شما به فرهنگ بومی مردم آن منطقه و شناسایی پیوستهای فرهنگها با شرایط زندگی در آن مناطق است که این موضوع یک مقدار برای مستند طبیعتگردی ریسک محسوب میشود و شاید موجب پس زدن مخاطبان شود؛ در اینباره توضیح میدهید؟
ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که پرداخت به پیوستهای فرهنگی مردمان مناطق مختلف در مستند «ایرانگرد» از یک انگیزه و دغدغه مهم سرچشمه میگیرد، زیرا معتقدم با ادامه روند فعلی بزودی شاهد نابودی فرهنگهای اصیل اقوام مختلف کشورمان خواهیم بود و همانطور که شاهد نابودی منابع طبیعی چون جنگل در کشورمان هستیم، فرهنگها و خردهفرهنگهای اصیل هم متاثر از سبک زندگی فعلی، مسیری جز نابودی در برابرشان نیست.
بر همین اساس بنده با کورسویی از امید نسبت به پررنگتر شدن اهمیت حفظ فرهنگهای اصیل در مستند ایرانگرد اقدام کردهام که شاید تلنگری باشد برای مردم و مسؤولانی که در اینباره میتوانند تصمیمات اساسی بگیرند که حداقل روند نابودی فرهنگهای اصیل اقوام را کند کنیم.
* این اندازه از ناامیدی در وجود خالق مستند موفق «ایرانگرد» کمی عجیب به نظر میآید!
به نظرم این حد از ناامیدی کاملا واقعبینانه به نظر میرسد. شما کافی است نگاهی به حجم زمینخواریها، ترویج سبک زندگی کاملا صنعتی در میان روستاییها و... بیندازید و در کنار این موارد تصمیمات غیرمسؤولانه و ناپخته برخی مسؤولان درباره نگهداری منابع طبیعی و حفظ فرهنگهای اصیل اقوام را که مشاهده میکنید، همانند من امید چندانی به ماندگاری منابع طبیعی و فرهنگهای اقوام ایرانی نخواهید داشت و در نهایت تمام تلاش خود را خواهید کرد روند تخریب منابع طبیعی و فرهنگ اصیل را با کندی مواجه کنید.
* البته در این میان نباید نقش مسؤولان سیاستگذار و تصمیمگیرنده درباره حفظ منابع طبیعی و فرهنگهای اصیل را نادیده بگیریم؛ با توجه به تجربیاتی که طی سالها ایرانگردی در قالب مستندهای مختلف داشتهاید، مهمترین مشکل در اینباره چیست؟
متاسفانه خیلی مواقع میبینیم مسؤولانی برای این حوزهها برنامهریزی میکنند که شناختی دقیق و علمی از ماجرا ندارند و در نتیجه مسؤولی که با حوزه کاریاش کمترین آشنایی را داشته باشد، هر چقدر هم دلسوز باشد، نمیتواند کارایی مورد نظر را داشته باشد و نتیجهاش میشود همین وضعیت فعلی که درباره اوضاع اسفناک منابع طبیعی و نابودی فرهنگهای اصیل شاهد آن هستیم، البته این صحبتها نباید موجب شود مردم خودشان را مسؤول ندانند، زیرا همه ما برای تضمین سلامتی فرزندانمان موظفیم به سهم خودمان از این گنجینههای ناب حفاظت کنیم.
در این میان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که نقش آموزشوپرورش در اینباره میتواند کلیدی باشد، زیرا با فرهنگسازی درباره این موضوعات میتوان هم مدیران آینده را آنگونه که شایسته است تربیت کرد و هم اینکه نوجوانان و جوانان را به اهمیت حفظ این منابع و فرهنگها آگاه کرد.
* از این مباحث کمی فاصله بگیریم و به بررسی مستندهای طبیعتگردی بپردازیم؛ به نظر میرسد چند سالی است به واسطه درخشش چند مستند خاص، به مخاطبان آثار مستند اضافه شده است؛ این به ارتقای کیفی آثار بازمیگردد؟
طی سالهای اخیر مستندهای خوب و مخاطبپسندی در حوزههای تاریخی، طبیعتگردی و... توسط مستندسازان جوان و متعهدی ساخته شده است اما باید گفت یک مستند خوب از چند ویژگی خاص برخوردار است که یکی از مهمترین آنها مدیریت قوی و مسؤول بودن مستندساز است ولی مهمتر از همه دغدغهمند بودن عوامل تولید مستند است که تاثیرگذارترین ویژگی یک مستند خواهد بود، زیرا مستندی که دغدغه اصلی مستندساز نباشد، اگر با حرفهایترین عوامل و امکانات هم ساخته شود، به دل مخاطب نمینشیند. خوشبختانه چند وقتی است مستندهای دغدغهمند بسیاری ساخته شده است که اتفاق مهمی برای مستندسازان کشور محسوب میشود.
* معمولاً در حوزه مستندسازی با موضوع طبیعتگردی، مخاطبان آثار داخلی را با نمونههای خارجی مقایسه میکنند؛ این موضوع مستندهای شما را تحت تأثیر قرار نداد؟
شاید در فصل اول برنامه «ایرانگرد» مقایسه شدن با مستندهای مطرح خارجی برایم اهمیت داشت اما رفته رفته که «ایرانگرد» با تبدیل شدن به یک برند، جایگاه اصلی خود را میان مخاطبان پیدا کرد، دیگر این موضوع هیچ اهمیتی برایم نداشت، البته این سخنم به این معنا نیست که نباید آثار خارجی را تماشا کرد، اتفاقا یک هنرمند برای پیشرفت باید بهترین و حرفهایترین آثار مرتبط با حوزه فعالیتش را رصد کند.
یک واقعیت را هم باید در نظر بگیریم که مستندسازی ایران تا چند سال پیش از جایگاه رفیعی در میان مستندسازان برتر جهان برخوردار نبود اما خوشبختانه چند سالی است با ورود نسل جدید از جوانان دغدغهمند، مستندهای تولیدی به لحاظ کیفی رشد خوبی داشته است و کمکم مستند ایران جایگاه اصلی خود را در دنیا پیدا خواهد کرد.
* با این حال قبول دارید در همین چند سال اخیر هم مستندهای طبیعتگردی در کشور از تنوع برخوردار نیستند و به لحاظ ساختاری خیلی شبیه به هم به نظر میرسند؟
این موضوعی که شما گفتید از عدم رعایت حق کپیرایت نشأت میگیرد که صرفا به حوزه مستندسازی در سیما مربوط نمیشود.
متاسفانه برخی دوستان منتظرند ببینند چه اثری مورد پسند مردم قرار میگیرد که بلافاصله در اقدامی غیراخلاقی نسبت به کپیبرداری اقدام کنند که متاسفانه این موضوع برای «ایرانگرد» صدق میکند و حتی شاهد بودیم عینا قاببندیها و برخی دیالوگهای «ایرانگرد» را در برنامهشان کپی کردهاند و هیچ اتفاقی هم نیفتاده است، متاسفانه با این روند هم به پول بیتالمال خیانت میشود و هم در حق یک تیم خلاق و زحمتکش جفا میشود که امیدوارم دیگر شاهد اینگونه اتفاقها در هیچ حوزه هنری نباشیم.
* سخن پایانی...
در پایان میخواهم در این ایام سختی که ویروس کرونا زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده، ضمن آرزوی تندرستی برای مردم کشورم، این نکته را بگویم که شاید الان بیشتر از هر زمان دیگری دلمان برای نابودی طبیعت بکر مناطق سرزمینمان بسوزد و حالا که نمیتوانیم به این مناطق سرک بکشیم، بیشتر قدر این نعمت خدادادی را بدانیم و انشاءالله در دوران پساکرونا برای حفظ آن تلاش بیشتری کنیم.