printlogo


کد خبر: 218779تاریخ: 1399/2/8 00:00
بررسی آینده سیاسی حامیان دولت به بهانه استعفای نایب‌رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان
قرنطینه

گروه سیاسی: پازل سیاسی سال 98 چند هفته‌ای زودتر از زمان تقویمی مرسوم به پایان رسید تا یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوم اسفندماه تبدیل به آخرین رخداد سیاسی کشور شود. پیروزی حداکثری اصولگرایان و تغییر بدنه بهارستان در حالی رقم خورد که عملکرد ضعیف دولت روحانی و انفعال و سکوت فراکسیون امید باعث شد اصلاح‌طلبان قرنطینه سیاسی خود را هفته‌ها پیش از قرنطینه خانگی آغاز کنند و مجید انصاری سرلیست این جبهه سیاسی با کسب تنها 60 هزار رای یعنی یک‌دهم آرای آخرین منتخب مردم تهران در بهارستان، وداع تلخی با انتخابات داشته باشد. در چنین شرایطی با رونمایی از انهدام سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان، بخش قابل توجهی از رسانه‌های این جریان با در پیش گرفتن رویه تکراری خود در مقصر جلوه دادن شورای نگهبان، تلاش خود را معطوف به نسبت‌سازی میان افت محسوس مشارکت سیاسی با ردصلاحیت برخی کاندیداهای اصلاح‌طلب کردند. با این همه، در میان فعالان سیاسی و رسانه‌هایی که به دنبال تکرار این ادعا بودند صداهایی متفاوت نیز به گوش می‌رسید؛ صداهایی که نسبت 60 هزار رای مجید انصاری در سال 98 با یک میلیون و 600 هزار رای محمدرضا عارف در سال 94 را نتیجه عواملی ریشه‌ای‌تر به شمار می‌آوردند. عواملی که مهم‌ترین آنها را می‌توان هم‌سفره بودن با عملکرد حسن روحانی، فاصله گرفتن از دغدغه‌ها و شعارهای اقتصادی طبقات متوسط و پایین جامعه و سازوکارهای درون‌تشکیلاتی خود آنان دانست. در چنین فضایی انتشار خبر استعفای موسوی‌لاری، نایب‌رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در روزهای گذشته را می‌توان یکی از گام‌ها در جهت تغییر سازوکار فعالیت‌های سیاسی این جریان برشمرد.
 
* حذف و اضافه سیاسی
واکنش‌های متفاوت رسانه‌ای به این اقدام در حالی صورت گرفت که اختلافات اصلاح‌طلبان در زمینه مدیریت شورای عالی سیاست‌گذاری از ماه‌ها پیش از انتخابات علنی شده بود. در همین زمینه روز گذشته خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «دوئل دوباره عالیجنابان تکنوکرات و مشارکت؛ موسوی‌لاری چرا کنار کشید؟» به بررسی پیشینه این اختلافات و واکنش‌هایی که در ماه‌های گذشته نسبت به عملکرد این شورا صورت گرفته بود پرداخت. در بخشی از این گزارش با اشاره به مطالب ماه‌های گذشته نمایندگان حزب کارگزاران و طرفداران محمدرضا عارف خطاب به یکدیگر آمده است: «انتقادات محمدقوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و مسؤول رسانه‌ای این حزب و واکنش مسؤول رسانه‌ای عارف تقریبا مرکز اختلافات را مشخص کرده و آن قدرت گرفتن یک حزب خاص در شورای عالی سیاست‌گذاری و تحمیل اراده خود به همراه سایر اعضای حقیقی بر احزاب دیگر است. شاید عبدالواحد موسوی لاری هم از این مسأله ناراحت بوده است که در استعفانامه خود، لزوم نقش‌آفرینی بیشتر به احزاب را مورد تاکید قرار می‌دهد اما مگر احزاب در شورای عالی اصلاح‌طلبان چه وضعیتی دارند که این مسأله جزو دغدغه وزیر کشور دولت اصلاحات است که در زمان وی تعداد احزاب به بیش از 200 حزب افزایش یافت؟» در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به سقوط سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان، بار دیگر به این نقل سعید حجاریان که «ممکن است مردم جملگی اصلاح‌طلبان را پس بزنند و میان هسته سخت پالایش شده و دیگر اصلاح‌‌طلبان تمایزی نگذارند. اصلاح‌طلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاست خود را به تعبیر مولانا از زبان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاست‌های‌شان را نخست با گروه‌های مرجع جدید شامل هنرمندان،‌ مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی سیاست درباره همان گروه‌های مرجع جدید در جامعه منعکس شود» اشاره شده و سناریوی احتمالی اصلاح‌طلبان را در وامگیری از گروه‌های مرجع جدید اجتماعی یافته است.
 
* دولت روحانی؛ یک پایان تلخ یا یک تلخی بی‌پایان؟
نسبت روحانی و اصلاح‌طلبان از بدو آغاز به کار او در پاستور تبدیل به پاشنه آشیل هر دو طرف شده بود؛ نسبت غیرقابل انکاری که روحانی سعی داشت با طرح ایده «دولت فراجناحی» و اصلاح‌طلبان با طرح «رحم اجاره‌ای» نسبت به وجود خارجی آن تردید ایجاد کنند. نسبتی که در آستانه هر انتخابات علنی‌تر می‌شد و پس از انتخابات هر دو گروه رو به انکار آن می‌آوردند. با این حال رویکرد سازشکارانه شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در مواجهه با دولت روحانی و تلاش حداکثری برای تبدیل کردن بدنه خود در مجلس به مدافعان صددرصدی سیاست‌های دولت او باعث شد آنها نیز همزمان با روحانی از اواخر سال 96 سقوط آزادی را در فضای اجتماعی تجربه کنند. استعفای موسوی‌لاری و تعبیر این استعفا به گام نخستین برای بازسازی اصلاحات و احیای فعالیت‌های تند سیاسی این جناح در حالی است که تفکیک عملکرد این جناح از واقعیت‌های ملموس ناشی از سیاست‌های دولت‌های یازدهم و دوازدهم بسیار سخت و بعید به نظر می‌آید، با این همه یک سال باقیمانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 و تلاش اصلاح‌طلبان برای عدم تجربه مجدد شکست‌های دومینووار اوایل دهه 80 می‌تواند خبر از آغاز موج جدید سیاست‌ورزی آنان و تلاش برای سوار شدن بر شکاف‌های اجتماعی و سیاسی دهد؛ شکاف‌هایی که در همه آنها ردپای دولتی به چشم می‌خورد که عبور از آن را می‌توان سخت‌ترین گام هم‌سفره‌هایش دانست.

Page Generated in 0/0058 sec