printlogo


کد خبر: 218875تاریخ: 1399/2/10 00:00
مختصات جهان پساکرونایی

کاظم عبدالحمیدی: یکی از مواردی که در روزهای اخیر موجبات بحث‌های گسترده‌ای در محافل سیاسی و رسانه‌ای دنیا شده است، الزامات جدید زندگی در دنیای پساکروناست که در این بین تحولات نظام بین‌الملل در دنیای بعد از کرونا و اثراتی که این ویروس در ساختاربندی جدید نظام بین‌الملل خواهد داشت، یکی از نقاط اتکای عمده این مباحث بوده است. به طور کلی اتفاقاتی از این دست و با این سطح از گستردگی، جهان‌شمولی و شدت نفوذ در طول تاریخ در ساختاربندی‌های بین‌المللی اثرات غیرقابل اجتنابی گذاشته‌اند. در این زمینه می‌توان به طور خاص به 3 موضوع 1- تشکیل سازمان ملل بعد از جنگ دوم جهانی و گسترش ایده امنیت جمعی، 2- مطرح شدن لیبرال- دموکراسی به عنوان اندیشه بی‌رقیب در حوزه حکمرانی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و 3- مطرح شدن ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت هژمون و تک قطب نظام بین‌الملل بعد از پایان جنگ سرد اشاره کرد که به نظر می‌رسد فارغ از سایر تغییرات در دنیای پساکرونا حداقل این 3 مورد با چالش‌هایی مواجه خواهد بود. البته ذکر این نکته ضروری است که این چالش‌ها در ادامه روندی است که به اذعان متفکران از مدت‌ها قبل آغاز شده و کرونا صرفا به آن سرعت بیشتری خواهد داد و دفعتا و بی‌مقدمه اتفاقی نخواهد افتاد. 
یکی از مواردی که با پایان جنگ دوم جهانی و تشکیل سازمان ملل متحد بسیار بر آن تاکید می‌شد، این مسأله بود که دوران بازیگری دولت‌ها در نظام بین‌الملل به پایان رسیده و با توجه به آغاز روند جهانی شدن، از این پس این سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی هستند که نقش اصلی را در نظام بین‌الملل ایفا می‌کنند. فارغ از این مسأله که این مورد یعنی بازیگری نهادهای بین‌المللی به جای دولت‌ها و توجه به منافع و ارزش‌های جهان‌شمول به جای توجه به منافع ملی از همان اول و با نگاهی به عملکرد برخی از این نهادها مانند شورای امنیت سازمان ملل مورد تردید جدی بود اما به نظر می‌رسد شیوع ویروس کرونا همین پوسته ظاهری این استدلال را نیز با تردید جدی مواجه کرده است. در این زمینه آغاز روند از هم‌‌ گسیختگی و واگرایی در اتحادیه اروپایی که با رویکرد یک‌جانبه آلمان در ممنوعیت صادرات اقلام پزشکی به سایر کشورها در ابتدای بحران کرونا آغاز شد، با اعلام رسمی نارضایتی مقامات ایتالیا از اتحادیه اروپایی و تهدید برخی احزاب ایتالیایی مبنی بر خروج از اتحادیه به اوج خود رسید تا بار دیگر روشن شود در مواقع بحران حتی در همگرا‌ترین ساختارها و ائتلاف‌ها مانند اتحادیه اروپایی این منافع ملی کشورهاست که تعیین‌کننده خط مشی آنها خواهد بود.
مورد دومی که به نظر می‌رسد با پایان ویروس کرونا با چالش نسبی و قابل تاملی مواجه خواهد شد، رویکرد نئولیبرالیسم در حوزه حکمرانی است. یکی از مواردی که اکنون در محافل غربی باعث بحث و بررسی‌های بسیاری شده، این مسأله است که کشورهای حوزه شرق که در حوزه تصمیم‌گیری از ساختار متمرکز برخوردارند، نسبت به کشورهای غربی که فاقد این مسأله‌اند عملکرد مطلوب‌تری را در کنترل بحران از خود نشان داده‌اند و این مسأله یک چالش جدی برای چارچوب‌های نظری  نئولیبرال که قائل به نقش غیرتصدی‌گر و حداقلی دولت در امور اجتماعی هستند، ایجاد می‌کند، چرا که در عمل نیز بسیاری از کشورهای غربی با ساختار نئولیبرال در نهایت برای کنترل بحران مجبور به دخالت‌های شدید در زندگی شخصی افراد جامعه و وضع محدودیت‌های شدید اجتماعی شدند که قطعا پس از پایان بحران نیز تبعات آن ادامه خواهد داشت. مورد سومی که به نظر می‌رسد در دنیای پساکرونا باید به آن توجه داشت، تاثیری است که شیوع این ویروس بر هژمونی جهانی آمریکا و افول احتمالی آن خواهد گذاشت. این مسأله از 2 وجه قابل طرح است: اول از جهت بحث داخلی آمریکا که مواردی مانند بیشترین آمار ابتلا و بالاترین میزان مرگ‌و‌میر در سطح جهان، اظهار نظرهای برخی فرمانداران ایالات درباره ناکارآمدی دولت مرکزی، گسترش شکاف‌های نژادی و خدمات پزشکی بعضا متفاوت به سیاه‌پوستان و سفیدپوستان و اظهارنظرهای عجیب ترامپ درباره نحوه درمان این بیماری از آن جمله است. اما وجه دوم که به نوعی وجه مهم‌تری از افول قدرت آمریکا در سطح بین‌الملل را نشان می‌دهد، این است که برای نخستین‌‌بار بعد از جنگ دوم جهانی در بحرانی با این گستردگی و این سطح از جهان‌شمولی، آمریکا به عنوان قدرت هژمون نظام بین‌الملل توانایی ایفای نقش رهبری خود را از دست داده و توان بازیگری در این حوزه را ندارد. در کنار تمام این موارد برخی اقداماتی که آمریکایی‌ها در این مدت انجام دادند، مشروعیت اخلاقی آنها را نیز در سطح افکار عمومی دنیا با چالش جدی مواجه کرد که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به توقیف اقلام پزشکی سایر کشورها و بارگیری آن به سمت آمریکا، قطع بودجه سازمان بهداشت جهانی و اصرار بر ادامه تحریم‌های ظالمانه علیه ایران در شرایط سخت مبارزه مردم با کرونا اشاره کرد. به طور کلی می‌توان گفت فارغ از اظهار نظرهای متفاوت و بعضا اغراق‌آمیزی که درباره مناسبات دنیا پس از کرونا می‌شود و البته با رد این مسأله که این ویروس یک مسأله مقطعی است که هیچ تاثیری در روند مناسبات جهانی در آینده نخواهد داشت، می‌توان با یک نگاه منطقی به اتفاقات در حال وقوع در دنیا اینطور نتیجه گرفت که مناسبات جهانی حداقل در 3 حوزه «بازگشت به ملی‌گرایی»، «چالش نظری نئولیبرالیسم در حوزه حکمرانی» و «افول قدرت آمریکا» با فضای جدیدی روبه‌رو خواهد شد. فضایی که البته دفعتا حاصل نمی‌شود و حاصل روندی است که از مدت‌ها قبل آغاز شده و وقوع این بحران جهانی فقط روند آن را تسریع خواهد کرد.

Page Generated in 0/0049 sec