printlogo


کد خبر: 219442تاریخ: 1399/2/24 00:00
نخستین سروده تاریخ ادبیات ایران در وصف امام علی(ع)

دکتر اسماعیل آذر در بخشی از مصاحبه خود با «وطن امروز» به نکته قابل توجهی اشاره کرد و آن اینکه نخستین شاعری که در وصف مولاعلی(ع) شعر سروده است، «مجدالدین ابوالحسن کسایی‌مروزی» شاعر پرآوازه ادبیات کهن فارسی است که شعرش را در 2 بخش مدح و فضل امیرالمومنین سروده که در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
 
* مدح حضرت علی(ع)
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار
این دین هدی را به مثل دایره‌ای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیمبر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار
 
* فضل امیرالمومنین امام علی(ع)
فهم کن گر مومنی فضل امیرالمومنین
فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل‌تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی، امام المتقین
فضل زین الاصفیا، داماد فخر انبیا
کآفریدش خالق خلق آفرین از آفرین
ای نواصب، گر ندانی فضل سر ذوالجلال
آیت قربی نگه کن و آن اصحاب الیمین
قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار
لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین
لا فتی الا علی برخوان و تفسیرش بدان
یا که گفت و یا که داند گفت جز روح‌الیمین؟
آن نبی، وز انبیا کس نی به علم او را نظر
وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین
آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع
وین امام امت آمد، وز همه امت گزین
آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام
وین معین دین و دنیا، وز منازل بی معین
از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت
وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین
ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر
تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین
گر نجات خویش خواهی، در سفینه نوح شو
چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین
دامن اولاد حیدر گیر و از توفان مترس
گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین
گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز
وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین
بی‌تولا بر علی و آل او دوزخ تو راست
خوار و بی‌تسلیمی از تسنیم و از خلد برین
هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد
نیست آن کس بر دل پیغمبر مکی مکین
ای به کرسی بر، نشسته آیت‌الکرسی به دست
نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین
گر به تخت و گاه و کرسی غره خواهی گشت، خیز
سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین
سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت
سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین
منبری کالوده گشت از پای مروان و یزید
حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین؟
مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا
یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟
کان همه مقتول و مسموم‌اند و مجروح از جهان
وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین
ای کسایی، هیچ مندیش از نواصب وز عدو
تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین؟

Page Generated in 0/0066 sec