علی هدایتی: انتقاد نسبت به رفتار، رویه و سیاستهای دولت مستقر در برخی بزنگاهها جوان انقلابی را در یک مخمصه تقابل و تزاحم عقیدتی قرار داد. آنجا که رویه و ماهیت یک عملکرد دولت، در اصطکاک با مبانی انقلاب بوده است و این موجب انتقاد و اعتراض بود اما وقتی هزینههای هنگفت همین رویه منجر به بروز اعتراضات اجتماعی و برخی آشوبهای خیابانی شد، جریان انقلابی از نظرگاه دلسوزی و نگرانی برای یک اولویت بزرگتر که همان حفظ نظام است، دچار انفعال و شاید به عبارتی سرگیجه شد! چرا که بر سر انتخاب گزینههایی قرار گرفت که هر کدام وجهی از علاقهمندی به انقلاب و مبانی انقلاب را نمودار میکند. انتخابی سخت در یک دو راهی صعب؛ انتخاب بین نقد صریح و بی پروای یک دولت ضعیف، تنبل و قدرنشناس، و یک بحران اجتماعی- امنیتی که مثل همیشه دستاویز ضد انقلاب برای ایجاد چالشهای امنیتی خواهد شد!
واقعیت تاسفباری که جریان انقلابی، خاصه جوانان طی سالهای اخیر و با روی کار آمدن دولت شبه لیبرال با تمام وجود لمس کردهاند، فقدان مراجع سیاسی در محدوده و مختصات عقیدتی جریان انقلاب است. حالا دلایل این بحران مرجعیت سیاسی، بسیار است و در این مقاله کوتاه نمیگنجد. با این حال اصل ماجرا، یعنی نبود مراجع شایسته و دارای صلاحیت سیاسی در جریان کاملا مشهود است. البته بیانصافی است اگر نگوییم بخش مهمی از این چالش مرجعیت سیاسی، نتیجه برخی رفتارهای کور و کوتهبینانه درونی است که بنا به هر دلیلی، از کینهتوزیهای شخصی و رقابتهای درونی گرفته تا به بهانه عدالتخواهی، بسیاری از چهرههای مرجع سیاسی به ثمن بخس از دست رفتند تا اکنون فقدان این مراجع سیاسی در چنین رویدادها و گزارههایی خودنمایی کند.
اما برای این مسأله چه باید کرد؟ جوان انقلابی برای ایجاد امتزاجی از انقلابیگری با اعتراض، آن هم در شرایطی که به واسطه سوختن اعتبار برخی ریشسفیدان سیاسی، منابر معتبر زیادی برای آموزش این امر در اختیار ندارد؛ چه باید بکند؟
فرمایشات اخیر رهبر انقلاب یک نکته امیدوارکننده بزرگ در خود داشت، آنجایی که ایشان تاکید و تصریح به مطالبهگری و آرمانخواهی کردند و همزمان از مقوله اعتراض گفتند و آن را جزو لاینفک مطالبهگری و آرمانخواهی دانستند و البته این را هم گوشزد کردند که برای بیان این اعتراض، باید ملاحظه داشت محور اعتراضات ستونها و مبانی انقلاب و جمهوری اسلامی را نشانه نرود.
با این فرمایش رهبر انقلاب، اکنون جوان انقلابی در کنار آنکه با خیالی آسودهتر به مطالبهگری ذیل پرچم آرمانخواهی میپردازد، باید همزمان به فکر ترسیم نوعی از مطالبهگری و آرمانخواهی توام با اعتراض باشد که تماما در مختصات معرفتی جمهوری اسلامی ایران و از همه مهمتر مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی باشد. باید در روزهای آینده، بیشتر درباره این موضوع صحبت شود. با این حال یک نکته بسیار مهم از هماکنون مشهود است و آن این است که جریان انقلابی و جوان انقلابی، در وهله نخست هم برای این مقوله و هم برای سایر مقولهها و گزارههای کنش اجتماعی انقلابی، باید به فکر بازسازی وجهه و اعتبار مرجعیت سیاسی باشد. تا افراد باسواد، دلسوز، معتقد، دغدغهمند و البته انقلابی به عنوان مراجع سیاسی جریان انقلابی و جوان انقلابی وجود نداشته باشند، روش و منش مطالبهگری فعلی، قطعا به هیچ جای امیدوارکنندهای رهنمون نخواهد شد.