محمدرضا کردلو: در یکی از نشستهای خبری جام جهانی 2018، کارلوس کیروش متفاوتترین و لازمترین حرف آن روزها در سیاست بینالملل را به فوتبال پیوند زد و در واکنش به تحریمهایی که حتی بر بازیهای دوستانه تیم ملی ایران سایه افکنده بود، خطاب به بانیان تحریم گفت: «تحریمها اگر صد سال ادامه پیدا کنند، زورشان به پیروزی نخواهد رسید». و البته زورشان نرسید. فوتبال کمی هم اقبال میخواست اگرنه بیرانوند وقتی پنالتی رونالدو را گرفت، تفوق پیروزی بر تحریمها آشکار شد. ما با صدرنشینی در گروه مرگ فقط یک بقل پای طارمی را کم داشتیم. آن روز نگاه خودکم بین بعضیها که دوست داشتند جامجهانی در دقیقه 20 بازی با مراکش تمام شود، قدر و قیمت تلاش برای پیروزی را نمیفهمید. بعد که دیدند نه اسپانیا براحتی از سد ما گذشت و نه پرتغال، همان جملات تکراری را بر زبان آوردند:«چیزی از ارزشهای ما کم نشد!» و این حرفها هر چقدر هم که به دردبخور باشند، آزاردهنده است. ما میتوانستیم برنده باشیم در جایی که برنده بودن راحت نیست. این «چیزی از ارزشهای ما کم نشد» برای وقتهایی است که ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم.
القصه بازگردیم به جمله کی روش:«تحریمها اگر صدسال ادامه پیدا کنند، زورشان به پیروزی نخواهد رسید». و ما البته راویان خوبی از روزهای سخت و پرتلاش جامجهانی نبودیم. بعدش هم راوی خوبی نشدیم و قدر آن لحظات غرورانگیز را آنطور که باید ندانستیم و روایتش نکردیم که بیرانوند نزدیک به 2 سال بعد (نقل به مضمون) گفت: من از اینکه مردم باور نمیکردند که پنالتی رونالدو را میگیرم تعجب میکردم. مثل خیلی از اتفاقات دیگر. مثل همین پهلو گرفتن نفتکشهای ایرانی در بندر کاراکاس که از هر زاویهای که نگاه کنیم، یک فتحالفتوح است اما آنقدر از جزئیات ماجرا برای مخاطبان و مردم نگفتیم که ممکن است همین کلمه «فتحالفتوح» را کسانی به دیده اغراق بنگرند اما واقعیت همین است. رئیسجمهور ونزوئلا حرف تازهای درباره نفتکشهایی که در بندر کاراکاس پهلو گرفتهاند، زده است: «ورود نفتکش ایرانی به سواحل ونزوئلا محاصره غیرقابل قبول و جنایتکارانه تحمیل شده آمریکا بر ونزوئلا را شکست». طبعا معنای این حرف روشن است. عملیات علیه آمریکا در جایی خیلی نزدیک به خلیج خوکها، جایی خیلی نزدیک به آمریکا.
حالا دوباره ما باید بنشینیم و بنویسیم که اگر هالیوود بود، چنین و چنان میکرد و بهترین فیلم را برای این حماسه میساخت. ما البته برای ساختن فیلم درباره این حماسهها، نیاز به فیلمسازانی داریم که این اتفاق برایشان به همین اندازهای که حماسه هست، حماسه باشد. وقتی تعداد قابل توجهی از فیلمسازان ما اصلا ایران نیستند که مسائل ایران برایشان مهم باشد، خیلی سخت بشود کسانی را پیدا کرد که آستین همت بالا بزنند و کاری بکنند. در عالم مستند اما این گونه نیستند. اتفاقا هم از جهات فنی و هم از جهت فهم رسانهای مستندسازان فراوانی در این سالها تربیت شدهاند که به «حماسه» بودن ماجرای ورود نفتکشها به سواحل نزدیک به ایالات متحده باور دارند. به اینکه فرزندان ایران کار مهمی رقم زدهاند یقین دارند و برایشان مهم است که این ماجرا را روایت کنند.
از سوی دیگر پروژههای سینمایی در بهترین حالت موکول به آیندهای نه چندان دور خواهند شد. اما این روزگار و این عصر، روزگار روایتهای آنلاین است. روایتهای آنلاین هستند که تاریخ میسازند و از این منظر مستندساز و خبرنگار باسواد و خوش قلم و البته خوش دوربین و خوش فکر، کم نداریم که روایت یکی از عظیمترین مراودات مالی و بینالمللیمان را بی روایت در میان آبهای آزاد رها کردهایم. در روزهای گذشته خبرنگاران و چهرههای رسانهای این موضوع را مطرح کردهاند که چرا برای حضور یک مستندساز یا خبرنگار در این اتفاق بزرگ تدبیری نشده است و چرا روایتهای موجود از نفتکشهای ایرانی به خبرگزاریها و توئیت سران و رسانهایهای کشورهای مرتبط محدود شده است، در حالی که حتما میشد از این اتفاق روایتهای مهمی ارائه شود. روایتهایی شامل جزئیات متعدد از حال و هوای خدمه نفتکشها، میزان اطلاع و اخبارشان از بیرون و اینکه آیا متوجه این ماجرا شدهاند که آمریکا میخواهد تحریمشان کند و واکنششان چیست؟ اوضاع در تنگه جبلالطارق چگونه بود؟ در کاراکاس و هنگام پهلو گرفتن در بندر چه اتفاقاتی افتاد و واکنش ونزوئلاییها به شکستن حصر این کشور توسط نفتکشهای ایرانی چه بود؟ روایت مشقتهای مسیر، دوری از خانواده و رنجهایی که برای بسیاری از ما ناآشناست؟ اینکه این نفتکشها چگونه بازخواهند گشت؟ و خیلی جزئیات دیگر که هر کدام به تنهایی میتواند منشأ روایتهای جذاب و منبع الهام داستانهایی خواندنی و متنهای ارزشمندی برای تهیه مستند شود. احتمالا فیلمهای دوربینهای تلفن همراه خدمه کشتی برای مستندسازان و خبرنگاران خیلی ارزشمند باشد.
غرض اینکه ماجرای حضور نفتکشهای ایرانی، فارغ از همه ابعاد سیاسی و بینالمللیاش، فارغ از همه فواید تجاری و اقتصادیاش (اگر چه همه این زوایا نیازمند توجه بسیار است)، از منظر «روایت» قابل توجه و دارای اهمیت است، چرا که خدمه آن نفتکشها هر کدام بخشی از این مردمند و «روایت مردم» برای مردم همیشه تماشایی بوده و هست؛ کاری که شهید آوینی میکرد و ماندگار شد. آنقدر که اگر امروز هم مجاهدههای مردم در حوزههای مختلف دیده میشود، رهبری آرزو میکنند کاش یکی مثل آوینی پیدا شود تا بتواند تصویر و روایت زیبایی از اینها بسازد و ارائه دهد؛ روایتی که در شأن و اندازه این اتفاق مهم باشد.