ترجمان سادهترش این است؛ پول فوتبال ایران را فقیر کرد. دلیلش هم دقیقا پیش روی ماست. در دهههای 60 و 70 خورشیدی هیچ نشانی از بازیکن خارجی در لیگ آماتور ما نبود اما در اوایل دهه 80 و متعاقب آن اضافه شدن پیشوند حرفهای به لیگ ایران، کمکم پای آن سوی آبیها به ایران باز شد. اوایل خارجیهای بسیار خوبی به فوتبال ما آمدند اما هر چه گذشت نسبتشان به بنجلها کمتر و کمتر شد.
بازگردیم به طرح وزارت ورزش برای سرخابیها. صورت مسأله این است؛ هماکنون استقلال و پرسپولیس پروندههای زیادی در اتاق شکایت فیفا دارند که در اکثر آنها طرف ایرانی در زمان تعیینشده نتوانسته است حق و حقوق بازیکنان و مربیان خارجیشان را بدهد و نتیجه، این حجم وحشتناک شکایتها شده است. وزارت ورزش که مالکیت 2 تیم را در اختیار دارد ناگهان تصمیم گرفت به صورت موقت (پایان لیگ نوزدهم) جذب بازیکن خارجی را برای این دو تیم ممنوع کند. این طرح چه موافقهایی دارد و چه مخالفانی؟ طبیعتا بازیکنان ایرانی از این طرح حمایت میکنند، چون در نبود رقیب خارجی، فضا برای یکهتازی آنها مهیا میشود. مربیان اما چندان موافق نیستند چون طبیعتا بازیکن خوب خارجی بعضا میتواند یکتنه وضعیت را برای آنها تغییر دهد. مثلا بود و نبود شیخ دیاباته برای استقلال تقریبا به معنای برد و باخت است. این مهاجم در 7 بازی به واسطه مصدومیت در ترکیب این فصل آبیها حضور نداشت که 2 شکست و 5 تساوی حاصلش بود. در بین کارشناسان هم تقریبا وضعیت پایاپایی بین موافقان و مخالفان وجود دارد که هر یک از منظر خود به این قضیه نگاه میکنند. عدهای اعتقاد دارند ایران آنقدر پتانسیل بازیکن جوان و خوب دارد که ورود هر خارجی میتواند به بهای دیده نشدن این استعدادها تمام شود. اما مخالفان طرح را 2 دسته تشکیل میدهند؛ عدهای که بسته شدن پنجره فوتبال ایران به روی خارجیها را یک عقبگرد میدانند و در جبهه دیگر دلالانی که نانشان در ورود این بازیکنان است. از این رو مخالفت با این طرح احتمال متهم شدن به دلالی را برای خیلیها در بر دارد.
* فرصتی که از دست رفت
نوسان قیمت ارز در چند سال اخیر شدت یافته و متاسفانه ریال نسبت به 4 سال قبل ارزشش را چند برابر از دست داده اما زمانی که ارزش دلار زیر 4-3 هزار تومان بود، قیمت بازیکنان ایرانی به ریال به گونهای تمام میشد که براحتی تیمها میتوانستند خریدهای بالای 500 هزار دلاری انجام دهند. قیمت بازیکن خوب ایرانی 2 میلیارد بود و با دلار 3 هزار تومانی براحتی بازیکنان خوبی با 500 هزار دلار به فوتبال ایران میآمدند یا میتوانستند بیایند! خارجیها برخلاف کشورشان مجبور نبودند اینجا مالیات چندان زیادی را پرداخت کنند و بعضا در قراردادشان قید میشد پرداخت مالیات به عهده باشگاه است. یکی از بازیکنان مطرح ایران که سابقه حضور در بوندسلیگا را دارد بعد از بازگشت به فوتبال ایران در مصاحبهای مدعی شد وقتی چند بازیکن 30 ساله و شاخص بوندسلیگا متوجه شدند در فوتبال ایران سالانه میشود 500 تا 600 هزار دلار درآمد داشت و بخش کمی از این مبلغ به عنوان مالیات کسر میشود، خواستار حضور در فوتبال ما شدند. این در حالی است که متاسفانه به جای حضور این بازیکنان نسبتا سرشناس اما 30 سال به بالا، در اکثر مواقع شاهد حضور بازیکنان ناشناس و بیکیفیت بودهایم. شیخ دیاباته چگونه وارد فوتبال ما شد؟ هیچ دلالی به اتاق مدیرعامل استقلال نیامد، بلکه استراماچونی از قیمت، کیفیت و سن شیخ مطلع بود و وقتی متوجه شد باشگاه استقلال میتواند تا 500 هزار دلار هزینه کند بلافاصله شیخ را به استقلال آورد؛ بازیکنی که حضورش در ترکیب اصلی به معنای پیروزی آبیها بود و هرگاه مصدوم شد کشتی استقلال به گل نشست. میلیچ هم تقریبا با وضعیتی مشابه دیاباته به استقلال آمد و از ستارههای این فصل آبیها بود.
حضور کوتاهمدت استراماچونی و 2 خریدش نشان داد چگونه حلقه دلالی موجب شده ما نتوانیم حتی با 500 هزار دلار خرید معقولی داشته باشیم. به قیمت ارز در امروز نگاه نکنید. دلار تا سال 96 زیر 4 هزار تومان بود و بعد از یک دوره پرتلاطم در کانال 12 هزار تومان آرام گرفت. کالدرون برخلاف استراماچونی هنر خرید با 500 هزار دلار را نداشت و بدون هیچ شناختی از جونیور، یکی از بدترین خارجیهای تاریخ فوتبال ایران را برای نیمفصل به پرسپولیس قالب کرد. قصد مقایسه کالدرون و استراماچونی را نداریم، بلکه مقایسه 3 خرید با ارقامی تا سقف 500 هزار دلار بود.
* فساد را در مدیریت جستوجو کنید
سوای کیفیت خارجیها، بحث نفوذ دلالی و آوردن بازیکنانی که اصولا فوتبالیست حرفهای نیستند، موضوع مهمی وجود دارد که باعث خلق این پروندهها علیه فوتبال ما شده است. مگر موفقتر از برانکو در طول تاریخ باشگاه قرمزها، مربی خارجی دیگری وجود دارد؟ مگر نیلسون کوریرا چند سال قبل، بد برای پرسپولیس دروازهبانی کرد؟ پس چرا باید آنها پروندهای علیه فوتبال ما در فیفا باز کنند؟ جواب ساده است؛ پولشان را میخواهند. مشکل بزرگ فوتبال ما در این پروندهها دلالان نیستند، بلکه مدیرانی هستند که چند صباحی روی صندلی مدیریت باشگاه مینشینند و خیالشان جمع است که هر تعهدی را امضا کنند فردا روز که رفتند قانون سراغ آنان نمیآید و این باشگاه است که باید تاوان دهد. خیانت بزرگ و تاریخی را چه کسی در حق برانکو کرد؟ جز ایرج عرب که گمارده مستقیم شخص وزیر ورزش بود. چه کسی باید در اولین قدم برای رهایی از هرگونه جریمهای، حق و حقوق کامل برانکو را پرداخت میکرد؟ عرب رفت و سوال این است: چرا محمدحسن انصاریفرد فقط زمان سوزاند و هیچ تلاش واقعی برای پرداخت حقوق برانکو نکرد؟
مدیریت استقلال که میدانست اگر شفر شکایت کند هم پولش را میگیرد و هم جرایمی برای باشگاه استقلال از سوی فیفا تراشیده میشود، چرا طلب مربی سابقاش را پرداخت نکرد؟ نگاهی به پروندهها بیندازید. مشکل فقط بنجلها و بازیکنان دلالآورده نیستند. تقریبا هر خارجیای که اینجا آمده به حق و حقوقش نرسیده و مجبور شده از کانال شکایت اقدام کند. نوبرانه این جریان هم امروز مارک ویلموتس بلژیکی است که اگر موفق شود جریمه 6 میلیون یورویی را از ایران نقد کند، آن وقت باید برای این فوتبال خون گریست.
اگر یک بار و فقط یک بار، یک مدیر باشگاهی مجبور بود از جیب جریمه دیرکرد پرداخت حق و حقوق یک خارجی را پرداخت کند و در صورت نداشتن توان مالی، راهی زندان شود، شاید وضعیت فوتبال ما امروز 180 درجه متفاوت بود.
برای حل مشکل پولهای کثیف، دلالی و زد و بندهای پنهان در فوتبال ایران، راهکاری به اسم ورود نیروهای امنیتی وجود دارد که در طول یک سال میشود ریشه خیلی از پلشتیها را به راحتی خشکاند. اما معضل بزرگتری وجود دارد که دیگر با قوه قهریه و کارهای پلیسی نمیتوان آن را رفع و رجوع کرد؛ مشکلی به اسم نداشتن مدیریت پاسخگو. در جنگ رسانهای 2 مدیر سابق باشگاه پرسپولیس، یکی از آنها علیه دیگری دست به افشاگری عجیبی زد. یکی از آنها گفت؛ همین آقا به من میگفت مدارک را امضا کن و برو، ما که همیشه ماندنی نیستیم، مدیر بعدی باید پاسخگو باشد! این همان حلقه نامرئی فساد در فوتبال ماست؛ مدیرانی که میگویند تا هستیم جیبمان را پر میکنیم و به اندازه مکفی مشهور میشویم. شهوت معروف شدنمان ارضا میشود و بعدش هم میرویم و بعدی باید پاسخگو باشد. اگر چند تای آنها همانند مفسدان اقتصادیای که این روزها عکسشان در دادگاه، بدون پوشاندن چهره در رسانهها منتشر میشود، انتشار پیدا کند، شاید اوضاع برای همیشه تغییر کند.
* دبیر گروه ورزش
یک نکته بسیار مهم را باید قبول کرد و در مبارزه با جریان دلالیسم کثیف مراقب بود؛ اگر یک بازیکن خارجی نتوانست انتظارات را برآورده کند نباید به آن برچسب دلالی زد. نمونهها برای مثال در فوتبال ایران و جهان فراوان است. فرگوسن زمانی با مشاوره کیروش یک بازیکن پرتغالی به نام پله را با رقم 10 میلیون پوند برای یونایتد خریداری کرد که این بازیکن هرگز چهره نشد و بعدها گاردین در مقالهای مدعی دلالی کیروش و فرگوسن در این انتقال شد که با شکایت این دو، گاردین در دادگاه محکوم شد. در فوتبال ایران، برانکو بازیکنان خارجی متعددی را به خدمت گرفت که در بینشان بشار رسن، بودیمیر، مامیچ و رادوشوویچ نمره قبولی گرفتند اما 2 اوکراینی هرگز نتوانستند موفق شوند. از همه بدتر آنتونی گولچ بود که بدون بازی انجام داده هزینه کلانی روی دوش قرمزها گذاشت. در استقلال هم وضعیت تقریبا به همین شکل بود. شفر بازیکنان افت کردهای مثل نیو مایر و الحاجی گرو را گرفت و استقلال مجبور شد در نیمفصل با دادن مبلغ قابل توجهی با آنها فسخ کند اما پاتوسی یک فوقستاره بود که بعد از آنها آمد. بارسا با خرید کوتینیو و دمبله منتظر درخشش این دو بود اما نتیجه چه شد؟ مثال بسیار زیاد است اما یک نکته مهم هم وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است؛ چرا اکثر خارجیها که به تیمهای دیگری جز استقلال و پرسپولیس میروند، تقریبا به اندازه قیمتشان میارزند و بعضا پیشرفت هم میکنند اما در سرخابیها وضعیت به مثابه تخممرغ شانسی است؟ یا ستارههایی در حد تیام، پاتوسی، شیخ و بشار رسن هستند یا فجایعی در حد بویان نایدنوف، جونیور براندائو و خیلیهای دیگر. این خریدها در عین شگفتی بعضا در یک زمان و توسط یک مربی انجام شده است. مثلا تیام با بویان آمد. دلالی وجود دارد و در آن تردیدی نیست اما این نکته مهم را هم باید در نظر گرفت که بازیکنان خارجی در تیمهای دیگر ایران زمان کافی برای نشان دادن قابلیتهای خود را دارند. نمونههای دمدستی و خوب این موضوع گادوین منشا و کی روش استنلی هستند. منشا ستاره پیکان بود و حتی در سال اول هم در پرسپولیس خوب ظاهر شد اما در سال دوم نه در پرسپولیس خوب کار کرد و نه استقلال. کیروش در ذوب خوب بود و در سپاهان عالی اما اگر بر فرض مثال فصل بعد به پرسپولیس بیاید و دیگر خبری از فوتبال سانترمحور و هوایی قلعهنویی در تیم گل محمدی نباشد، شاید او نیز به سرنوشت منشا دچار شود.
در مجموع باید همه جوانب یک طرح را در نظر گرفت و برای مقابله با جریان دلالی راه درست را پیش رفت. اگر مربی و مدیر یک باشگاه، نگاه درستی به خریدهای خارجی داشته باشند، محال است امثال دیکارمو، جونیور، بویان و الحاجی گرو پول مفت به جیب بزنند.