عملیات دریایی ظفرمندانه کشورمان در شکستن سد تحریمهای ظالمانه واشنگتن از خلیج فارس تا دریای کارائیب که به نیمکره غربی، درست بیخ گوش آمریکا و در حیاط خلوت 200سالهاش ختم شد، خیلی زود رسانههای آمریکایی را هم به صرافت طرح احیای عظمت تمدن ایران انداخته است. دیروز همزمان با ورود چهارمین نفتکش ایرانی حامل سوخت به آبهای سرزمینی ونزوئلا، هفتهنامه نیوزویک در مقالهای با عنوان «امپراتوریهای پارسی قدیم و جدید» به این موضوع اعتراف کرد که غرب با یک پدیده جدید بینالمللی به مرکزیت فلات ایران مواجه است.
پرتیراژترین هفتهنامه جهان که تحت سرمایهگذاری جدید ژاپنیها و به لطف تیم نظارت محتوایی هندی- عربیاش مجلدهای کاغذی خود را هر هفته همزمان با ایالات متحده در چندین کشور دیگر از جمله کشورهای همسایه ایران مثل امارات و پاکستان و به زبانهای انگلیسی، ژاپنی، کرهای، لهستانی، رومانیایی، اسپانیولی، عربی، ترکی و صرب منتشر میکند، در ماههای اخیر با انتشار مطالبی از این دست، بارها به مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا توصیه کرده با ایران جدید واقعگرایانه برخورد کرده و دست از دشمنی کور با آن از جمله تحریمهای همهجانبه بردارند.
الیورا کاتز، تحلیلگر و محقق بنیاد دفاع از دموکراسی ایالات متحده یادداشت اخیر را با بازخوانی تاریخ کهن خاورمیانه آغاز کرد و نوشت: «عراق اشغال شد و استبداد آن فرو ریخت. ایران پیشروی کرد و قلمرویی پهناور به بزرگی عراق، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی را پوشش داد. اینک سال 539 پیش از میلاد است و رهبر پارس که این فتح را انجام داده است کورش کبیر... فرمانروای ظالم سرنگونشده عراق هم بختالنصر (شاه بابل) است. امروز با فتح بشار اسد در سوریه، تسلط حزبالله بر لبنان، موفقیتهای حوثیها (انصارالله) در یمن، بسط نیروهای متحد ایران در عراق و حمایت ایران از فرماندهی حماس و جهاد اسلامی فلسطین در غزه، جمهوری اسلامی یک پل سرزمینی از تهران به سوی مدیترانه ساخته است که خیلیها آن را به منزله احیای امپراتوری پارس میدانند».
اگرچه از همین ابتدا به نظر میرسد نویسنده یهودی نیوزویک که عضوی از مؤسسه بدنام جنگطلبان (بنیاد دفاع از دموکراسی) هم محسوب میشود در هر حال تلاش دارد حتی در چارچوب یک نوشته واقعگرایانه، خط «ایرانهراسی» همیشگی رسانههای غربی را بهواسطه بزرگنمایی خطر فرامرزی جمهوری اسلامی ایران برای همسایگانش دنبال کند اما در عین حال نباید فراموش کنیم نسل جدید ژورنالیسم واقعگرا و چندملیتی در غرب، با نسلهای پیشین که دنیا را فقط و فقط از چارچوب تنگ منافع استعماری مینگریستند، تفاوتهایی دارند بویژه که نسل جدید سقوط سلطه جهانی آمریکا و غرب را درک کردهاند. به همین دلیل است که خانم کاتز، بلافاصله پس از مقایسه نفوذ منطقهای ایران امروز با دوران کورش لازم میداند از زبان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی توضیح دهد جمهوری اسلامی نه به دنبال احیای نظم پارسی باستانی به سبک امپراتوری هخامنشی در منطقه بلکه به دنبال توسعه نظریه «حقانیت» خویش است. در حقیقت خبری از ذهنیت امپریالیستی برتری ایرانیها بر سایرین نیست بلکه این منظومه جدید با محوریت آرمانهای انقلاب اسلامی 1979 در حال توسعه است. نویسنده نیوزویک در انتهای این مقاله با وجود اینکه تلاش دارد همان کنایههای همیشگی اردوگاه لیبرالیسم را به انقلاب اسلامی بزند اما به موازات آن کنایهای را هم به حاکمان ایالات متحده حواله میدهد؛ آنجا که اشاره میکند دولت باستانی (امپراتوری) ایران الگوی بنیانگذاران آمریکا بوده است. او به نگهداری 2 نسخه از کتاب سیروپدیا (کورششناخت) در کتابخانه شخصی توماس جفرسون، سومین رئیسجمهور ایالات متحده و نگارنده اعلامیه استقلال آمریکا اشاره دارد. سفرنامهای که 2 هزار و 500 سال پیش توسط گزنفون یونانی درباره نحوه مدیریت و حاکمیت شاهان باستانی پارس نوشته شده بود. الیورا کاتز دست آخر به طور تلویحی به سران آمریکا کنایه میزند این بار احیای قدرت نظام ایران با شعار «آمریکا شیطان بزرگ» چه معنایی میتواند برای سرنوشت بزرگترین قدرت امپریالیستی تاریخ داشته باشد.