سلام. امروز به میان چند تن از فعالان حقوق زنان رفتیم تا نظر آنها را راجع به قتل رومینا اشرفی جویا شویم. با ما همراه باشید.
+ سلام! به نظر شما چرا اینقدر قتل رومینا در بین فعالان حقوق زنان صدا کرد اما مواردی مثل قتل میترا استاد با سکوت این فعالان روبهرو شد؟
- به دلیل تفاوت ماهیتی این 2 قتل. در قتل میترا، ما با یک دعوای زناشویی روبهرو بودیم و در مکاتب روانشناسی پسافرویدی ثابت شده است که زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند. در واقع با توجه به تئوریهای نوین جامعهشناختی و جرمشناختی، 2 روز دیگر آنها باهم آشتی میکنند و ما این وسط بده میشویم.
+ ممنون از نظرات عالمانه و کارشناسی شما.
به سراغ عزیز دیگری میرویم. سلام، شما خودتان تا به حال شاهد چنین فجایعی بودهاید؟
- بله، نمونهاش خواهر خود من!
+ واقعا؟ چطور؟
- خواهر خود من، یک همکلاسی دارد که دختر همسایهشان تعریف میکرده که دخترخالهاش گفته دوستش قبلا دختری را میشناخته که همسایه بالاییشان، خواهرشوهرش قربانی همین غیرت بیجا شده است.
+ واقعا غمانگیز است... اما برویم سراغ فعال بعدی، راجع به کمپین «من هم رومینا هستم» توضیح میدهید؟
- سلام. من اعتقاد دارم همه ما از مردان به نوعی خشونت دیدهایم.
+ حتی خود شما؟
- شدیدا!
+ تعریف میکنید؟
- پدر من با زور و اصرار میخواست من با پسربرادرش ازدواج کنم.
+ که حتما آدم به درد بخوری هم نبود؟
- اتفاقا دکتر بود و خیلی وضعش توپ بود.
+ حتما شما قصد ازدواج نداشتید؟
- چرا، داشتم.
+ از ایشان خوشتان نمیآمد؟
- اتفاقا برعکس!
+ ببخشید من گیج شدم، پس چرا از پدرتان شاکی هستید؟
- پدرم که گناهی نداشت بنده خدا! من از دست پسرعمویم شاکی هستم. مرا نگرفت رفت با یک دختره ایکبیری ازدواج کرد!