گروه سیاسی: «به مرگ گرفتن برای به تب راضی کردن» را شاید بتوان کاملترین تمثیل برای توصیف دفاعیههای دولت روحانی از عملکرد خود دانست. او که روزی در میدان انتخابات برای قانع کردن مردم به ترسدرمانی متوسل میشد و روی کار آمدن رقبایش را مساوی با افزایش نرخ دلار به 5 هزار تومان میدانست، حالا در پایان سومین سال دومین دولت خود مهمترین شاهد مثال برای دفاع از عملکرد خود را در عملکرد فرضی دولتهای تشکیلنشده توسط رقبایش میجوید و آنگونه که سخنگویش میگوید معتقد است اگر دولت دیگری روی کار بود باید شاهد وضعیتی صدبرابر خرابتر بودیم.
به گزارش «وطن امروز»، سخنگوی دولت در نشست خبری روز گذشته خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی که آیا دستورات تلفنی آقای روحانی به وزرا درباره گرانیها و وضعیت معیشتی مردم، میتواند تأثیر داشته باشد، گفت: در این روزها چند تیتر از 7 سال پوچ و منفی هفت دیدم. معتقدم نقد باید منصفانه باشد و همه ابعاد موضوع را در بر بگیرد تا بتواند پیش روی مخاطب تصویر مناسبی ایجاد کند. درباره 7 سال گذشته آمار اطلاعات اقتصادی و اجتماعی و وجدان جمعی جامعه گواه است، اگر هر کدام را خطا میگویم میتوانید فردا آن را نقد کنید. سال ۹۲ که دولت یازدهم شکل گرفت، قدرت خرید مردم کاهش یافته و اقتصاد کوچک شده بود، میزان تورم مشخص بود؛ رشد منفی که داشتیم، بیش از ۶۰ درصد کسری رشد داشتیم، بیثباتی اقتصادی و کاهش قدرت خرید حاکم بود، این در حالی است که ۸۰۰ میلیارد دلار صادرات نفتی هیچ وقت در دوره ما رقم نخورد. ما با این شرایط آمدیم. علی ربیعی با اشاره به مقایسه دولت یازدهم و دوازدهم با دولت قبلی، اضافه کرد: کشور در آن دوره با تحریم ترامپی هم روبهرو نبود، تحریم ترامپی در نوع خود یک تحریم بینظیر است و منابع فروش نفت به کشور قبلاً برمیگشت. وی اظهار داشت: در این ۵۶ ماه آیا این نبود که تورم تکرقمی شد و آیا این نبود که رشد ۱۲ درصدی را در صنعت تجربه کردیم؟ آیا بازار ارز باثبات نشد؟ آیا اقتصاد ما قابل پیشبینی نبود؟ آیا ورود شرکتهای سرمایهگذاری به ایران آغاز نشد؟ متوسط اشتغال ما در طول این سالها بالای ۴۵۰ هزار بود. شما که 7 سال را میگویید این چند سالش را هم بگویید.
ربیعی با بیان اینکه ما با پدیده ترامپ، نامتعارفترین رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا مواجه بودیم، گفت: تحریم را نمیگویند و نمیگویند شما درآمد ارزیتان امسال چقدر بوده و چگونه کالای اساسی مردم را تامین کردید و زندگی مردم را نگه داشتید. من ادعا نمیکنم امروز جامعه خوشحال از زندگی خود است اما علتش را هم بگویید که اگر این دولت نبود شمایی که مدعی هستید وضع صدبرابر خرابتر میشد. وی ادامه داد: ما در همین شرایط در سال ۹۸ رشد اقتصادی بدون نفت خود را مثبت کردیم و سال ۹۹ هم رشد خواهیم کرد، البته با کرونا هم روبهرو شدیم. آیا ما در زمینه مبارزه با کرونا نمره مثبتی نگرفتیم؟ دولتی که بینظیر بوده، در فشارهای داخلی هم بینظیر بوده است. فکر میکنم قضاوت درباره 7 سال منهای شرایط تحریم، قضاوت منصفانهای نیست. ما هم بیش از همه آنهایی که ابراز نگرانی میکنند نگران معیشت و زندگی مردم هستیم. مدعی هستیم با این سیاستهایی که دنبال کردیم و با توجه به محدودیتهایی که داشتیم، معلوم نبود شخص دیگری بتواند آثار مثبتی را داشته باشد.
ربیعی با اشاره به اینکه وقتی ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف میکنید معلوم است گرانی ایجاد میشود، ادامه داد: ما با کاهش تعرفههای گمرکی توانستیم اثر آن را متعادل کنیم. ما از این چیزها که «جمعه کجاست» و «شنبه متوجه شدیم» خیلی میشنویم؛ یک جمله رئیسجمهور گفت که در بحث کرونا، روال از شنبه عادی است؛ 10 بار من توضیح دادم. من در آن جلسه بودم؛ گفتند استانها تصمیمات متفرق میگیرند، رئیسجمهور گفت از روز شنبه ستاد ملی کرونا به صورت عادی تصمیم میگیرد. این را دیگر ول نمیکنید که از «شنبه عادی است». وی درباره دستورات تلفنی رئیسجمهور به وزرا بدون حضور در بین مردم هم اظهار داشت: آقای رئیسجمهور تلفن زده و پیگیری کرده است. او مطالعه کرده و گزارشات را پیگیری کرده است. بخشی از پیگیریها تلفنی است، البته جلسه حضوری و پیگیری هم هست. ربیعی خاطرنشان کرد: ما به همکاری دولت و مجلس خوشبین هستیم، همینطور الگوی مدیریتی کرونا را که همه با هم همکاری میکنند، الگوی مثبتی میدانیم.
***
7 سال شکنجه افکارعمومی
گلایه روز گذشته سخنگوی دولت از تعبیر «منفی هفت» برای توصیف عمر طی شده دولت روحانی در شرایطی بود که وی در اظهاراتش برای دفاع از عملکرد دولت بار دیگر هدف خود را معطوف به نشانهگیری فضای روانی جامعه کرد؛ فضایی که در تمام 7 سال گذشته مانند گروگانی در دستان دولت بوده تا هر زمانی با نیت پیشبرد یکی از اهداف دولت مورد هجمه قرار گیرد. اگر روزی دولت با نیت تثبیت جایگاه خود تمایل داشت هر گونه نقص و ضعف خود را به دولت سابق نسبت دهد، از میانه راه که سکه حمله به دولت پیشین از اعتبار افتاد، هر بار با ایجاد یک دلهره اجتماعی تلاش کرده از فشار حملات به خود بکاهد. رویکرد رقیبهراسی به عنوان استراتژی انتخاباتی که گویا به کام پاستورنشینان نیز شیرین آمده، تبدیل به بخشی از رفتار سیاسی دولت دوازدهم شده است. دولتی که در سال هفتم عمر خود کماکان بقای خود را در شکنجه افکارعمومی و پمپاژ ترس از دشمنهای فرضی میجوید، تنها به کارنامه تهی خود در مواجهه با امور اقرار کرده است.
***
موهبت پایانناپذیر تحریم
سخنان روز گذشته علی ربیعی و مطرح کردن متغیر تحریم به عنوان عامل اصلی مشکلات فعلی کشور در حالی است که اساساً وجود آن دلیل بر شکست ماموریت دولت مستقر به شمار میرود. به عبارت دیگر اساسیترین وعده و گزارهای که باعث روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال 92 شد مقوله رفع تحریمها علیه کشورمان بود. دولتی که 7 سال پیش با چنین وعدهای انتخاب شده است خود نمیتواند از وجود چنین پدیدهای سپر دفاعی برای فرار از پاسخگویی به مطالبات عمومی جامعه درست کند. تحریم به عنوان واقعیتی موجود، مهمترین علت روی کار آمدن دولتی بود که ادعای رفع همه تحریمها را داشت، پس ارجاع دادن مشکلات به وجود تحریمهای خارجی آن هم در پایان عمر یک دولت، نشان از بازگشت به مبدا و «منفی هفت» سال دارد. در چنین فضایی فراتر از سوال پیرامون وضعیت نامطلوب موجود، میتوان این پرسش را طرح کرد آیا تحقق نیافتن وعده اصلی دولت، آن هم در سایه اختیارات و مذاکرات حداکثری این دولت که در هیچ دورهای سابقه نداشته، خود دلالت بر شکست ماموریت و کارویژه آن ندارد؟
***
آیا برای دولت انتخابات تمام شده است؟
دفاعیه سخنگوی دولت از عملکرد دولت با طرح این عبارت که «اگر این دولت نبود وضع صدبرابر خرابتر بود» آن هم در شرایطی که واقعیت محقق شده به مراتب از وضعیت هراسناکی که دولتمردان از فردای پیروزی رقبای انتخاباتی خود توصیف میکردند نامطلوبتر است، گویای اعتیاد دولت روحانی به ترسدرمانی جامعه است. دولت در شرایطی که مردم سختترین روزهای خود را از نظر معیشتی و اقتصادی تجربه میکنند در حالی کماکان مشغول پمپاژ ترس نسبت به عملکرد احتمالی منتقدان خود است که مهمترین تجویز دولت برای عبور از وضعیت موجود بازآفرینی طرحهای دولت پیشین در آخرین روزهای عمر اجرایی خود است. مانور ناکارآمدی و پیش بردن پروژه ترسآفرینی به موازات آن تنها میتواند به مثابه یک اقدام انتخاباتی مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد؛ اقدامی که در آن دولت اگر آینده سیاسی مطلوبی برای خود نمیبیند، سعی خود را معطوف به ناامید کردن مردم از آیندهشان میکند. تلقی کردن وضعیت موجود (که مردم آن را به عنوان سختترین وضعیت تجربه شده میدانند) به بهترین وضعیت ممکن تنها میتواند یک فرمان آتش علیه امید باقیمانده برای مردم باشد.