میکائیل دیانی: بدونشک آنچه در اقیانوسهای جهان طی این چند هفته رقم خورده یک نقطه عطف تاریخی است! حماسهای که تاثیرات منطقهای و بینالمللی آن ابعادی دارد که میشود برای آن چند ده کتاب و صدها مقاله نوشت؛ اتفاقی که بسیاری از کشورهای قدرتمند جهان از انجام آن صرفنظر کردند اما ایران به پشتوانه اقتدار منطقهای منبعث از انقلاب اسلامی و بر مبنای تجربه این 4 دهه که هرگاه از موضع مقاومت مواجهه داشته پیشرفت کرده، دست به این اقدام زد!
برخلاف ادعای آمریکاییها که چند هفته لاف در غریبی زدند که نمیگذارند نفتکشهای ایرانی به سواحل ونزوئلا برسند؛ این کشتیها یک به یک در سواحل ونزوئلا پهلو گرفتند.
از هر زاویهای به این پدیده نگاه کنیم جز حس غرور و افتخار نتیجهای نخواهیم گرفت اما آیا این افتخارآفرینی را ثبت و ضبط هم کردهایم!؟
اینکه میگویند ما در دوران «جنگ روایتها» قرار داریم و امروز جبهه بزرگ و وسیعی در فضای رسانهای پیشروی ما است، به نگاه برخی هنوز درست جا نیفتاده است و الا این کشتیها از همان ابتدا تا مقصد میتوانستند سوژه روایت چند ده سفرنامهنویس، ژورنالیست و مستندساز باشند.
«ژان بودریار» در نظریه «ابرواقعیت یا واقعیت حاد» میگوید «در دوران مدرن، هنر، واقعیت را بازنمایی میکرد اما در دوران پستمدرن، این رابطه به هم ریخته و مرز واقعیت و بازنمایی از بین رفته، و گاهی رابطه آن دو برعکس شده، و واقعیت تقلیدی از بازنمایی است؛ و بازنماییها به جای بازنمایی از واقعیت، از همدیگر تقلید میکنند و به یکدیگر ارجاع میدهند». این فراواقعیت تا آنجا جلو میرود که بودریار معتقد است رسانههای آمریکایی بویژه سیانان واقعیت را به گونهای پوشش دادند که انگار سال 1991 اساسا جنگ خلیجفارس رخ نداده است! حال در زمانی که جنگ روایت و رسانه تا این اندازه اهمیت دارد، آیا رواست فرصتی که در آن واقعیت اقتدار ایران میتوانست از طریق فعالان رسانهای به تصویری ماندگار تبدیل شود، اینگونه با بیتوجهی از بین رود؟ آیا نباید مسؤولان مربوط از خود این سوال را بکنند که «چرا ما با خود تیم رسانهای برای پوشش این حماسه نداشتیم؟» و چرا حالا که نیاز به روایتهای رسمی و غیررسمی حرفهای و ژورنالیستی از دل این ماجرا داریم، از داشتنش محرومیم؟
آمریکا از نداشتههایش فراواقعیت جعلی میسازد و ما داشتههایمان و واقعیتهایمان را با بیتوجهی از دست میدهیم!