چرا سریالهای تلویزیونی از ژانرهای پرطرفدار سالهای نه چندان دور خود فاصله گرفتهاند؟
محمدرضا کردلو: با یک مطالعه طولی با توجه به تعداد بالای ملودرامهای تولیدشده در سالهای اخیر، میتوان یک گزاره را به شکل جدی مطرح کرد و آن اینکه طرحها و فیلمنامههایی که در سالهای اخیر در بخشهای نمایشی سیما به تایید میرسند و بعد در فرآیند تولید قرار میگیرند، ذیل یکی، دو ژانر محدود تعریف میشوند. تکرار در ژانر، تکرار سوژهها و تکراری بودن قصهها را به دنبال دارد. به همین دلیل است که بهرغم پخش بیش از 600 قسمت سریال پخش اول در 3 شبکه اصلی تلویزیون، شاهد تنوع فرمی و مضمونی نیستیم. طبیعت ملودرام هم توأم با تلخی است. سال گذشته همین تلخی بیش از اندازه یکی از سریالهای تلویزیونی موجب مجادلهای جدی در فضای فرهنگی- رسانهای کشور نیز شد. قابل تامل آنکه بخش زیادی از کارهای تاریخی نیز ملودرام است و این مسأله محدودیت ژانر را جدیتر میکند. نتایج محدودیت ژانر بیش از آنچه در این نوشته مطرح میشود، به تولید سریال در تلویزیون لطمه میزند و عملا باعث میشود تلویزیون از آثار متنوع خالی شود. به همین دلیل درصد مخاطب بسیاری از ملودرامهای سالهای اخیر از سریالهایی که در سالهای گذشته از تلویزیون پخش شدهاند، کمتر است. به عنوان مثال، سال گذشته با پخش «گاندو» که سریالی در ژانر جاسوسی- امنیتی بود، توجه بخشی از مخاطبان جوانتر به این سریال جلب شد و نوجوانان و جوانان نیز به مخاطبان ثابت سریالهای تلویزیونی اضافه شدند.
شرایط فعلی ژانر البته با وضعیتی که ما در گذشته در تلویزیون شاهدش بودیم قابل مقایسه نیست. تعداد ژانرها در گذشته بسیار بیشتر از امروز بوده و کارهای نمایشی در ژانرهای متعدد تولید میشده است. طی سالهای اخیر، محافظهکاری و البته خوف از حاشیهها باعث شده متن تولید آثار نمایشی به مخاطره بیفتد، چرا که هر مدیری زیر بار هزینههای ژانرهایی که ممکن است حساسیتبرانگیز باشد، نمیرود.
در همین ژانر معمایی و پلیسی، آثار مهمی در صداوسیما پس از انقلاب تولید شده است که از جهات مختلف قابل توجه است. آنچنان که بارها بازپخش شده و در نوبت بازپخش نیز از آن استقبال شده است. اگر بخواهیم از این کارها نام ببریم، مزد ترس1و2، کارآگاه علوی 1و2، مجموعه سرنخ، شلیک نهایی، کلانتر، پلیس جوان، خواب و بیدار و... سریالهایی هستند که از دوره تولید و نمایششان بیش از 15 سال میگذرد. طی این 15 سال تولید آثار پلیسی- معمایی بشدت محدود شده و جای این ژانر بشدت در تلویزیون خالی است. در ژانرهای دیگر هم وضعیت مشابهی حکمفرماست. تأسفبار اینکه تلویزیون بشدت از مسأله «نقد اجتماعی» فاصله گرفته و در این بین مانند گذشته سریالی در این حوزه ساخته نمیشود. به عنوان مثال آثاری مانند «درشهر»، «دوران سرکشی»، «بچههای خیابان» و... از جمله کارهاییاند که به نظر میرسد حتی تصور تولیدشان در دوره جدید ناممکن به نظر میرسد. در حالی که این آثار کارهایی بودند که با رعایت خطوط قرمز بخوبی میتوانستند مسأله آسیبهای اجتماعی را پررنگ کنند.
در حوزههای تاریخی بویژه تاریخ معاصر و دفاع مقدس هم تولیدات قابل توجهی در سالهای اخیر به چشم نمیخورد. در حوزه دفاع مقدس هم از نظر خود ژانر و هم از جنبه مضمونی و محتوایی بشدت ضعف وجود دارد. در 15 سال اخیر به غیر از «شوق پرواز» (که البته کار متوسطی بود)، کار قابل توجهی تولید نشده است و آثار مطرح دفاع مقدس به همان 15 سال قبل بازمیگردد. در چشم باد، خاک سرخ، بازگشت پرستوها، رقص پرواز، سفر به چزابه و سیمرغ از این جملهاند. در ژانرهای مربوط به تاریخ معاصر نیز انرژی عجیب و غیرمنطقیای در تولید سریالهایی متوسط به کارگردانی محمدرضا ورزی گذاشته شد که عمدتا کاریکاتوری، ضعیف و غیرماندگار بودند. یکی از هزینهبرترین آنها معمای شاه بود که کم مورد انتقاد رسانهها و اصحاب فرهنگ و هنر قرار نگرفت. این در حالی است که در گذشته بیشتر کارهای بازپخشی و ماندگار تلویزیون، آنهایی هستند که تاریخی بودند؛ تولیداتی که از سالهای آغازین دهه 70 تا اواخر دهه 80 تولید و نمایششان ادامه پیدا کرد. روزی روزگاری، تفنگ سرپر، شب دهم، روزگار قریب، کیف انگلیسی، مدار صفردرجه، شهریار و... از این جملهاند. ضمن اینکه 2 اثر موفق یوسف پیامبر و مختارنامه نیز که کارهای تاریخی به حساب میآیند و به بازپخشهای مکرر رسیدهاند، محصول همان سالها هستند. جالب آنکه در همه این سالها به واسطه ضعف در مدیریت ستارهها چهرههای موفق در تولید سریالهای طنز و کمدی به شکلهای مختلفی از تلویزیون فاصله گرفته و تولیدات سریالی در این حوزه توسط گروههای ضعیفتر پیگیری میشود و استثنائاتی مانند پایتخت نیز- که در فصل ششم مؤلفههای مثبت فصلهای قبلی را نداشت- نمیتواند به عنوان روند کمدیسازی در تلویزیون مورد توجه قرارگیرد.
در واقع تلویزیون، دستکم در یک دهه گذشته با هزینههای فراوانی که برای تولید سریال در ژانر ملودرام کرده، نتوانسته اثر ماندگاری حتی در همین ژانر تولید کند. این محدودیت ژانر هزینههای زیادی برای تلویزیون ایجاد میکند که تنها یکی از آنان کاهش مخاطب است. البته ژانرهایی که در این نوشته به آنها اشاره شد، تنها چند ژانری هستند که تلویزیون سابقه تولیدات موفق را با زمینه آنها دارد. به این ژانرها میتوان مثلا ژانرهای فانتزی، تخیلی، وحشت، ابرقهرمانی، ورزشی و... را نیز اضافه کرد.