نوید مؤمن: اظهارات اخیر «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان درباره پایان یافتن رهبری آمریکا بر جهان، به صورت گستردهای در رسانههای غربی بازتاب یافته است. برخی رسانهها و تحلیلگران اروپایی، اظهارات مرکل را جسورانه و حاکی از اراده واقعی اتحادیه اروپایی برای استقلال در نظام بینالملل تلقی کردهاند. «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان نیز پس از اظهارات مرکل، تأکید کرد جابهجایی دولت در آمریکا (پیروزی احتمالی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر) نیز تأثیری در اراده برلین و دیگر بازیگران اروپایی، در نفی رهبری واشنگتن در نظام بینالملل نخواهد داشت! شاید در نگاه اول، طرفداران تفکیک بازی اروپا از آمریکا، چنین اظهاراتی را شگفتآور(!) قلمداد کرده و از آن بهمثابه شکلگیری اراده واقعی اروپا برای گذار از واشنگتن و رهبری آمریکا بر قاره سبز یاد کنند اما مروری دقیقتر بر مواضع اخیر مرکل نشان میدهد چنین تصوری کاملا اشتباه است: «ما با این طرز تفکر بزرگ شدهایم که آمریکا میخواهد یک قدرت جهانی باشد اما ممکن است این کشور اکنون تصمیم بگیرد این نقش را کنار بگذارد؛ بنابراین ضروری است اروپا درباره جهان بدون رهبری آمریکا عمیقاً فکر کند».
رمزگشایی از مواضع مرکل چندان دشوار نیست! اگر او از پایان نقش آمریکا سخنی به میان میآورد، به معنای اراده اروپا برای دوری از واشنگتن نیست، بلکه چنانکه مرکل تاکید کرده است، این مسأله معلول رویکرد جدید واشنگتن مبنی بر فاصلهگیری از بازیگران اروپایی است.
اقداماتی مانند اصرار آمریکا بر ناکارآمدی ساختار ناتو، تأکید کاخ سفید بر افزایش هزینههای نظامی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی و اعمال تعرفههای گمرکی بر خودرو، فولاد و آلومینیوم صادراتی اروپا به آمریکا نیز در شکلگیری این روند تأثیرگذار بوده است. همانگونه که مشخص است، مرکل از یک عزم و اراده واقعی در میان اعضای اتحادیه اروپایی (مخصوصا آلمان و فرانسه) در نفی فرمانبرداری از آمریکا سخن نمیگوید! در حقیقت صدراعظم ژرمنها معتقد است در شرایطی که آمریکا قواعد بازی قدرت در 2 سوی آتلانتیک را بر هم زده و قصد ندارد تعهدات قبلی خود در قبال مهرههای بیاراده اروپاییاش را اجرایی و عملیاتی کند، اروپا ناچار است به گزینههای دیگر فکر کند.
به راستی چرا زمانی که صدراعظم آلمان و دیگر سیاستمداران اروپایی در قبال لغو موقت تعرفههای گمرکی آمریکا علیه برخی کالاهای اروپایی(غیر از مواردی که قبلا وضع شده بود) به طور غیررسمی مکانیسم ماشه علیه ایران را فعال کردند، وی سخنی از پایان رهبری آمریکا بر اروپا به میان نیاورد؟! آیا خانم مرکل فراموش کرده است در جریان صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دولت متبوعش در شورای حکام پیروی مطلق از کاخ سفید، وزارت خارجه و وزارت انرژی آمریکا را در دستور کار قرار داد؟ آیا صدراعظم آلمان منکر این حقیقت است که وی خود پس از خروج رسمی ترامپ از برجام، دیگر بازیگران اروپایی را نسبت به استمرار پیوندهای اقتصادی- امنیتی با واشنگتن فراخواند و از آنها خواست با کاخ سفید بر سر موضوعاتی کماهمیت(!) مانند خروج از برجام وارد فاز منازعه نشوند؟
بدیهی است «گذار از آمریکا» یک سرنوشت محتوم در حوزه روابط بینالملل محسوب میشود و قطعا بازیگران اروپایی نیز به این سرنوشت تن خواهند داد اما نه در دوران قدرت امثال مرکل و مکرون! صدراعظم آلمان اگر حتی ذرهای به استقلال از آمریکا فکر کرده و این مسأله برایش اهمیت داشت، حاضر نمیشد دستور پشت پرده صریح مقامات آمریکایی مبنی بر صادرات گسترده سلاحهای کشتار جمعی به عربستان و امارات [برای نسلکشی و کودککشی در یمن] را بپذیرد! مرکل به اندازهای در برابر آمریکا ذلیل است که حتی پرونده «شنود مکالمات تلفن همراه خود توسط آژانس امنیت ملی آمریکا» را جهت جلوگیری از نارضایتی اربابان خود در کاخ سفید مختومه کرد! خانم صدراعظم در جریان ماسکدزدی آشکار دولت ترامپ از ژرمنها در بحبوحه شیوع ویروس کرونا نیز موضع مشابهی اتخاذ کرد و به هایکو ماس، وزیر خارجه و دیگر اعضای دولتش دستور داد در این باره کمترین موضعی علیه دولت ترامپ اتخاذ نکنند! در چنین شرایطی نمیتوان روی اظهارات مرکل ذرهای حساب باز کرد.
اگر اظهارات اخیر مرکل بخواهد به دستمایه و گزارهای برای توجیه «تفکیک اروپا از آمریکا» در نظام بینالملل امروز تبدیل شود، قطعا دچار خطایی سخت و راهبردی شدهایم. تروئیکای اروپا (آلمان، انگلیس و فرانسه) هنوز به بازی مستقیم و همهجانبه خود در زمین کاخ سفید ادامه میدهد و هرگز در مواضع پشتپرده و مناسبات خود در قالب دیپلماسی پنهان با کاخ سفید، حاضر نیستند [البته اگر بخواهد هم، جرأت و جسارتش را ندارد] خاطر مقامات آمریکایی را مکدر کند! با این حال خانم صدراعظم باید اطمینان داشته باشد دوران افول و سقوط اتحادیه اروپایی بسیار نزدیک است! شهروندان اروپایی در آینده نهچندان دور، ننگ حضور سیاستمداران وابسته به کاخ سفید مانند مرکل و مکرون را دیگر نخواهند پذیرفت.