اسکات ریتر*: آمریکا در جهت توسعه کارزار تحریمی فشار حداکثری بر ایران که نفت ایران و سپاه پاسداران را هدف قرار میدهد، هشدار داده محموله 4نفتکش عازم ونزوئلا را ضبط میکند. حالا باید منتظر بدترین حالت باشیم.
همین چند هفته پیش در ماههای مه و ژوئن(خردادماه) دنیا با نفس حبسشده نظارهگر آن بود که چطور ایران 5 نفتکش حامل گازوئیل و مواد شیمیایی را اعزام کرد که بشدت مورد نیاز ملت ونزوئلا بود، چرا که بر اثر تحریمهای سختگیرانه اقتصادی آمریکا، این کشور توان خود برای پالایش بنزین را از دست داده است.
واشنگتن به رغم موضع گرفتن در مقابل این اقدام، هیچ کاری برای متوقف کردن ناوگان ایرانی نکرد جز تحریم کشتیهای دخیل. حالا به نظر میرسد حکومت ایران قصد تکرار همان بازی را با 4 کشتی دیگر- شامل بلا، برینگ، پاندی و لونا- دارد که قریب به یک میلیون و 163 هزار بشکه گازوئیل [و بنزین] به ونزوئلا صادر میکنند.
دولت ترامپ در تقلا برای جلوگیری از این [تحقیر مجدد] حکم جلب فدرالی برای توقیف محموله دریایی مزبور صادر کرده که آن را به منزله نقض قانون [آمریکایی] تحریم فعالیت اقتصادی به نفع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران برمیشمرد.
ایرانیها صدور این حکم جلب را محکوم کرده و آن را به منزله اقدام به دزدی دریایی دانستهاند.
اینکه حکم جلب تا چه میزان قابل اجراست و چنین کاری چه عواقبی خواهد داشت، بسته به سناریوهای پیش رو خواهد بود.
یک سناریوی محتمل برای آمریکا تکرار همان بازی پارسال برای پیشنهاد رشوه به کاپیتان کشتی ایرانی خواهد بود تا بلکه شناور خود را به سمت کشوری هدایت کند که ممکن است تانکر مزبور و محمولهاش را به نفع ایالات متحده توقیف کند.
کشتی ایرانی مورد بحث، ابرتانکری که آدریان دریا نام داشت، توسط انگلیس به ظن نقض تحریمهای اتحادیه اروپایی درباره صدور نفت به سوریه، جلب شده و در بندر جبلالطارق متوقف شد. ایران در پاسخ یک تانکر بریتانیایی را که در کار قاچاق سوخت در تنگه هرمز بود توقیف کرد. پس از مذاکرات پشت پرده، قاضی جبلالطارق حکم به آزادی شناور ایرانی داد اما نه پیش از آنکه وزارت دادگستری آمریکا حکم جلبی برای ضبط کشتی مربوط صادر کند.
وزارت خارجه آمریکا نیز با اهرم این حکم جلب کذایی از طریق برایان هوک، نماینده مخصوص خود در امور ایران، به کاپیتان تانکر ایرانی ایمیل فرستاد و پیشنهاد چند میلیون دلاری داد تا کشتی و محمولهاش را تسلیم کند.
وزارت خارجه در واقع همان برنامه سال 1984 را پیاده میکرد که تحت عنوان «پاداش عدالت» شناخته میشد و حالا در دولت ترامپ در جهت هدف قرار دادن فعالیتهای سپاه توسعه یافته و بر مبنای آن بابت اطلاعات منتج به متوقف کردن فعالیت ایرانیها جایزهای 15 میلیون دلاری تعیین شده است.
درباره آدریان دریا، تیرشان به سنگ خورد. با این حال بنا به اطلاعاتی که از سوی دادگستری آمریکا منتشر شده، مالک ۲ کشتی حامل بنزین اخیرا اعزام شده به ونزوئلا به نامهای بلا و برینگ- که هر دو تحت پرچم کشور لیبریا حرکت میکنند- مدعی شده او نگران تهدیدهای آمریکا است. واسطههای ایرانی این مبادله سوخت هم به او برای ادامه سفر فشار آورده و حتی پیشنهاد دادهاند در صورت لزوم کشتیها را به طور کامل خریداری خواهند کرد. سوال اینجاست: آیا آمریکاییها دوباره به کاپیتانهای 4 شناور مزبور نیز همانند آدریان دریا پیشنهاد رشوه خواهند کرد؟
اما بسیار محتمل است که پیامد هر گونه توقیف احتمالی، واکنشی متناسب از سوی ایران در پاسخ به مصادره شناورهایش در آبهای بینالمللی یا مصادره محموله کشتیها باشد.
با در نظر گرفتن سوابق پیشین، بسیار محتمل است که ایران هم اقدام به مقابله به مثل و ضبط یک شناور با ظرفیت مشابه کند که با پرچم ایالات متحده یا با محمولهای به مقصد آمریکا در حرکت باشد.
این یک حرکت ریسکی است که شاید به برخی رویاروییهای ناوگانهای نظامی ایران و آمریکا بینجامد و امکان دارد تا سطح یک برخورد منطقه ای توسعه یابد. گزینه دیگر این است که تانکرها، سامانه تشخیص خودکار خود را خاموش کرده و ماموریتشان را با راندن در آبهای بینالمللی به اتمام برسانند. سامانه ترانسپاندر که هر یک از نفتکشها به آن مجهز هستند، این امکان را به شناورهای دیگر میدهد تا با کمک ماهوارهها مسیر حرکت آنها را شناسایی کنند. این همان کاری است که شناورهای ایرانی و چینی در جریان صادرات نفت ایران به چین بارها در جهت دور زدن تحریمهای آمریکایی انجام دادهاند. اگر چه شاید این اقدام بسیار ریسکی باشد اما در جهت دور از دسترس نگاه داشتن آن جواب میدهد.
آمریکا میتواند با بهرهگیری از ناوگان خودش به شرطی که درست بیرون آبهای سرزمینی ونزوئلا مستقر شود آنها را رصد کرده و یک مانع برای 4 فروند تانکر ایرانی ایجاد کند. خواه آمریکاییها واقعا چنین اقدامی را در جهت سد کردن راه نفتکشها و توقیف آنها (در آبهای بینالمللی) انجام دهند یا نه، این رفتار میتواند به منزله نقض قوانین بینالمللی محسوب شود. این همچنین احتمال برخورد مستقیم با ناوگان و نیروهای هوایی ونزوئلا را افزایش میدهد، بویژه که میدانیم آنها قبلا در بدو ورود شناورهای ایرانی به آبهایشان، عملیات اسکورت آنها را به انجام رسانده بودند. در گذشته، ایران و آمریکا هر دو در مواردی که ممکن بوده منجر به مواجهه بزرگی بین نیروهای نظامیشان شود از خود خویشتنداری نشان دادهاند، چرا که اگر وارد چنین نزاعی شوند، بیرون آمدن از آن بسیار دشوار خواهد بود و چارهای جز گسترش درگیری به یک جنگ منطقهای نخواهد گذاشت. لاجرم هزینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی طرفهای درگیر چنین مواجههای بالا خواهد بود و واقعیتهای جهانی عاملی بازدارنده است در بروز رفتار یکجانبه از سوی هر یک از دو طرف. با این حال اکنون دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در حیاتیترین جنگ سیاسی زندگیاش قرار دارد و نظرسنجیها نشان میدهد جنگی طاقتفرسا برای انتخاب مجدد در ماه نوامبر خواهد داشت.
جمهوری اسلامی ایران با تداوم اقدام فعلیاش برای صدور گازوئیل به ونزوئلا، ترامپ را بر سر دو راهی قرار میدهد که باعث میشود موقعیت او هر چه خرابتر شود، بویژه اگر حکم جلب فعلی برای توقیف نفتکشها را اجرایی کند. از یک سو هر گونه بیعملی از سوی آمریکا در این غائله را رقبای سیاسی ترامپ روی هوا قاپ خواهند زد و آن را به منزله نشانهای از ناتوانی او به عنوان یک رهبر ملی برخواهند شمرد، از سوی دیگر هرگونه توقیف احتمالی [نفتکشها] نتیجهای جز جنگ با ایران نخواهد داشت که هر گونه بخت احیای اقتصادی ایالات متحده در دوران پساکرونا را نابود خواهد کرد، یعنی آخرین بختی که ترامپ برای پیروزی در پاییز امسال روی آن شرط بسته است. یک بار دیگر، دنیا مجبور شده تا آینده مشترک خود را در حالی به نظاره بنشیند که تصمیمگیری درباره آن نه براساس بهترین [منافع] مشترک جهانی بلکه بر اساس نحوه تعبیر مسائل از چشمانداز سیاست داخلی آمریکایی خواهد بود.
*افسر سابق اطلاعاتی نیروی دریایی آمریکا و ناظر سابق پیمان منع تسلیحات هستهای میانبرد در اتحاد جماهیر شوروی، عضو تیم فرماندهی ژنرال شوارتزکوف در ائتلاف ضدعراقی جنگ خلیج فارس و بازرس سازمان ملل در روند کاوش سلاحهای کشتار جمعی در عراق (1998-1991)